1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

زنان عراقی، قربانیان خشونت در خانه و اجتماع

۱۳۸۵ فروردین ۲۱, دوشنبه

نقض حقوق بشر از جمله دلایلی بود که از جانب دولت آمریکا برای حمله به عراق مورد استفاده قرار گرفت. حال رژیم صدام ساقط شده اما ساکنان غیرنظامی عراق هر روز در آتش سوء قصدها و انفجارهای پی درپی جان خود را از دست می‌دهند و در زیر حملات گروه‌های بنیادگرا و تروریستی از یک سو و نیروهای نظامی از سوی دیگر قرار دارند. بکارگیری زبان خشونت بیش از همه زنان را مورد هجوم خود قرار داده است. آنان هر روز بیش از روز قبل نگران از دست دا

https://p.dw.com/p/A6Mn
عکس: dpa

�ن حقوق خود هستند.

چند هفته پیش خانم "عمل الما ملجی" از مبارزان و فعالان حقوق زنان و از بنیانگذاران مجمع زنان غیروابسته عراقی در بغداد در اتومبیلش به قتل رسید. همزمان بنا به گزارش‌های سازمان عفو بین‌الملل قتل‌های ناموسی، کشتن زنان و دختران بدست مردان خانواده به بهانه رفتار غیراخلاقی افزایش یافته است.

فشار بر زنان عراقی بويژه در بغداد و جنوب این کشور همچنان افزایش می‌یابد. خانم "احلام منصور"، نویسنده زن مشهور عراقی در شمال عراق، در بخش‌های کردنشین، در خیابان بدون نامی در شهر سلیمانیه زندگی می‌کند. در این شهر نیم میلیونی کمتر کسی است که آدرس کاملی داشته باشد. خانه احلام منصور محل دیدار بسیاری است. پیش از همه زنان جوانند که به دیدار این زن پنجاه و شش ساله می‌آیند. در آنجا آن‌ها می‌توانند به شکل باز درباره مشکلات خانوادگی و درگیری‌ها با والدینشان و یا از درد عشق سخن بگویند.

احلام منصور تا چندی پیش استاد زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه سلیمانیه بود و حال از کارش اخراج شده است:

"من درست می‌دانم که در این سیستم چه نقشی بازی شده، در بسیاری از کلاس‌های درس جاسوسان و خبرچینان همکار پلیس حضور دارند که از همه چیز یادداشت برمی‌دارند و دانشجویان جرئت ندارند که نظراتشان را بیان کنند. من از دولت ترسی ندارم. شاید به همین دلیل مرا از دانشگاه اخراج کردند. طبیعی است که برای آن‌ها خوشایند نیست که من به شکل باز درباره تاریخ کشورم و مسائل و مشكلات جنسی دانشجویان صحبت کردم."

قبلاً در بیست و پنج سال پیش، احلام منصور در بغداد زندگی می‌کرد و با مردی عرب ازدواج کرده بود. زندگی زناشویی آنان خوب ادامه نیافت و تقاضای طلاق کرد. احلام منصور معتقد است که مردان کمی هستند که زن با اعتماد به نفس را دوست دارند. او در دانشگاه سوربن پاریس تحصیلات خود را به پایان رسانده و اروپا را خوب می‌شناسد. او زندگی در شهر سلیمانیه را خود برگزیده، اما بسیار مایل است به بغداد بازگردد. شرايط زندگی در آنجا در حال حاضر برای وی خطرناک است. او می‌گويد كه با زن مطلقه در جامعه به نوع دیگری برخورد می‌شود. اما دلایل دیگری نیز هستند كه براى وى مشكل‌سازند. وجود او خاری در چشم بسیاری از سنت‌گرايان است زيرا او به شکل باز درباره مسائل و مشكلات جنسی جوانان سخن می‌گوید. احلام منصور می‌گويد:

"من به آن‌ها کمک می‌کنم. آن‌ها گریه می‌کنند و از دردهایشان می‌گویند. معمولا خانواده‌های کم‌درآمدی دارند. در اینجا اگر دختری قبل از ازدواج رابطه جنسی داشته باشد خطر مرگ او را تهدید میکند. ازدواج اجباری در اینجا رواج دارد و اغلب قبل از ازدواج دختر نمی‌داند که احساسات همسر آینده‌اش چیست و او چگونه فکر می‌کند. تنها چیزی که مهم است آیا او پول به اندازه کافی دارد و می‌تواند یک خانواده را تأمین کند و خانه بزرگی بسازد."

بسیاری از زنان جوان می‌گویند که ازدواج کرده‌اند تا از فشارهای خانواده‌شان آزاد شوند. احلام منصور نویسنده سرشناس عراقی کتابی با داستان‌های کوتاه درباره رابطه‌ی زن و مرد و حق تصمیم‌گیری مستقل آنان، منتشر کرده است.

در بیشتر روزنامه‌های محلی مردان هستند که می‌نویسند و بندرت زنان در انتخاب موضوعات سهم دارند. سازمان‌های زنان زیادی در سلیمانیه برنامه‌های آموزشی و دوره‌های کاری ارائه می‌کند. برای حمایت از آن‌ها دوره‌های کامپیوتر و زبان عرضه می‌شود. احلام منصور می‌گوید برای قانع کردن پدران و همسران در مورد اینکه اجازه گذراندن این دوره‌ها را به دختران و یا زنان خود بدهند کار زیادی لازم است. او به دولت امید زیادی ندارد که گام‌های مثبتی برای زنان بردارد. برخی از سیاستمداران از این موضوع می‌گویند که در قانون اساسی جدیدی، حداقل در منطقه کردنشین، حقوق زنان تضمین خواهد شد اما احلام منصور با ناباورى به آنان می‌گويد:

"ما در اینجا فرهنگ درستی نداریم همه چیز کنترل می‌شود. تفکر ما، رفتار ما، روح ما و ما کلا آزاد نیستیم. اگر من کتاب بعدی‌ام را منتشر کنم، ممکن است که کشته بشوم. در این کتاب من در باره رابطه جنسی و آزادی نوشته‌ام. نمی‌گویم که این کار هوشمندانه‌ای‌ست، اما من همه چیز را می‌گویم تا بتوانم در مقابل نظرات موجود، عقيده گروه‌هاى مخالف را بازگو كنم.“