"دو جنسیتیها"ی ترکیه در کلن• مصاحبه
۱۳۸۹ مهر ۲, جمعهسال ۲۰۱۰، سال پرشگونی برای کشور همسایهی ایران، ترکیه است. از آغاز این سال که شهر تاریخی استانبول، عنوان "پایتخت فرهنگی اروپا" را از آن خود کرد، جنبوجوش هنری بیشتری در این کلان شهر پرجمعیت و پرزرق و برق شروع شده است.
سینمای ترکیه بهویژه، در نمایش چشماندازهای گوناگون جامعهی مدرن تُرک نقش مهمی بازی میکند؛ جامعهای که از یک سو میکوشد تضاد بین سنت و مدرنیت را از میان بردارد و از سوی دیگر پلی بین آسیا و اروپا برقرار کند.
دنیایی شیرین و ناهنجار
پنجمین دورهی "نمایش فیلمهای تُرکی" که از ۲۳ تا ۲۵ سپتامبر در شهر کلن برگزار میشود، این چشماندازها را در قالب تصویر به نمایش میگذارد: در این فیلمها هم دنیای "شیرین و رویایی" شهرهای بزرگ کنار دریای مرمره و هم مسائل و ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی اقلیتهای ملی، "کولیهای تُرک"، دوجنسیتیهایی که از راه تنفروشی امرار معاش میکردند و ... مطرح میشوند.
فیلم "گیتی" (Kosmos)، از رها اردم (Reha Erdem) ، از جمله فیلمهایی است که در این جشنواره به نمایش در میآید. این فیلم در چهل وششمین دورهی فستیوال فیلم آنتالیا، جایزهی بهترین کارگردان را کسب کرد. "گیتی"، داستان "کولی"ای را بازگو میکند که بهطور تصادفی، بچهای را در دهی پوشیده از برف از غرقشدن نجات میدهد و در آن روستا به "معجزهگری مقدس" معروف میشود.
فیلم "من و ُرز" (Me and Roz) از هاندان اوزتورک (Handan ضzturk) نیز از جملهفیلمهای برجستهای است که در این دورهبه نمایش در میآید. اوزتورک در فیلم خود، به زندگی در روستایی که در اثر شکستن سد، در حال "غرق شدن" است، میپردازد.
مستندهایی دربارهی موسیقی و دو جنسیتیها
در پنجمین دورهی "نمایش فیلمهای تُرکی" فیلمهای مستند نیز به نمایش در میآیند، از جمله فیلم "آواهای فراموششدهی آناتولی". در این فیلم، موسیقی فولکلوریک این منطقه دوباره زنده میشود.
یکی از کارگردان زن نسل جوان سینماگران ترکیه، ملیسا اونل (Melisa ضnel) در مستند خود با عنوان "من و نوری بالا" (Me and Nuri Bala)، داستان زن/مردی به نام "اسمرای" را بازگو میکند که زمانی به عنوان فردی دوجنسیتی با تنفروشی زندگی میکرده و امروز با شغل فروشندگی صدف در بازار ماهی یکی از محلههای مرکزی استانبول، امرار معاش میکند.
امین فرزانهفر، منقد فیلم که تباری ایرانی دارد، برگزارکنندهی این جشنوارهاست. دویچهوله با او در اینباره گفتوگو کرده است:
دویچهوله: این پنجمین دورهی برگزاری جشنوارهی فیلمهای ُترکی در کلن است. بر چه هدفی فیلمها را انتخاب کردید؟: آگاهی دادن به آلمانیها، شناساندن جامعهی ترکیه از جنبههای سیاسی ـ آموزشی؟...
امین فرزانهفر:
در کلن حدود ۸۰ هزار ُترکتبار زندگی میکنند که ُکردها و سایر اقلیتهای ملی در ترکیه را هم شامل میشود. فیلمهای آلمانی، کمتر به مسائل و زندگی این افراد میپردازد. از سوی دیگر تصوری که آلمانیهااز ُترکها دارند، متأثر است از بحثهایی که در این اجتماع در بارهی مسائل انتگراسیون و ساختن مسجد و... صورت میگیرد. سالها، جشنوارهای که تصویر دیگری از این انسانها به جامعهی آلمان ارائه دهد، وجود نداشت. ما میکوشیم بهطورکلی فیلمهایی را نمایش دهیم که چشماندازهای دیگری از زندگی این ملت را نشان میدهند؛ از موسیقی فراموششدهی آناتولی گرفته تا زندگی دوجنسیتیها در استانبول و سینمای سالهای دههی هفتاد و هشتاد....ـ آیا استقبالی هم از این جشنواره میشود؟
تماشاگران فیلمهای ما محدودند. تُرکهای ساکن کلن، ترجیح میدهند فیلمهای ماجراجویانه و پرحادثه با ستارههای سینمای ُترک را ببینند. سالها پیش، مدتی طول میکشید تا سینماهای کلن بتوانند این فیلمها را به نمایش بگذارند. اغلب هم نوارهای ویديویی آنها نشان داده میشد. حالا این فیلمها همزمان با سینماهای ترکیه، در سینماهای بزرگ و چند سالنهی کلن به نمایش در میآیند؛ بعضی وقتها، حتی چند فیلم همزمان در چند سالن. ُترکهای ساکن آلمان و کلن از این ارتباط تنگاتنگ سینمایی خیلی راضیاند.
وقتی نهادی مثل ما، علاقه به نمایش فیلمهای ویژه دارد، باید روی تماشاگران خاصی هم حساب کند که برایشان مسائل کردها، همجنسخواهان، کولیها و سینتی... مطرح است. تبلیغ در این زمینه هم باید میان همین گروهها صورت بگیرد. تماشاگران آلمانی، اصولاً سینماروهای کنجکاوی هستند، ولی گاهی از نزدیک شدن به مسائل میترسند یا فکر میکنند که فیلمها بدون زیرنویس نمایش داده میشوند. اگر اینطور میبود، من خودم هم از فیلمها چیزی نمیفهمیدم.
سینمای ترکیه، چشماندازهای متنوعی دارد. آیا با توجه به این که دولت اردوغان گرایشهای اسلامی دارد، "سینمای اسلامی" از سوی این دولت پشتیبانی مالی و معنوی میشود؟
سالها پیش، اسلام به صورت "مردمی" و در قالب "ملایی" که میشد به کارهایش خندید و سرگرم شد، نشان داده میشد. در نخستین سالهای دههی ۹۰ ، همزمان با قدرتگیری احزاب اسلامی، یک نوع ژانر فیلمهای مذهبی شکل گرفت. یکی از نسخههای این فیلمها این بود که دختر جوانی به مذهب رو میآورد و با وجود مخالفتهای دوروبریهایش، تصمیم میگیرد روسری سر کند. این نوع سینما موفق بود، ولی پایگاهی در رسانهها و میان منقدان پیدا نکرد... .
ـ و در حال حاضر؟
یکی از کارگردانهای مطرح ترکیه، رها اردم، معمولاً به موضوعهای مذهبی میپردازد، منتها با نگاهی انتقادی. در فیلمهای سمیع کاپلاناوغلو ، به نوعی صوفیگری برمیخوریم و گاهی هم تأثیر بودیسم را میبینیم. فیلم موفق "تقوا" که یک فیلمساز به اصطلاح چپ آن را ساخت، انتقادی ضمنی به اعمال نفوذ نهادهای مذهبی در ترکیه بود. این که این نوع سینما در قدرتگیری حزب AKP چه نقشی بازی کرده، باید هنوز بررسی شود. به هر حال مسئلهی انتقاد به مذهب مثل مورد ایران و مصر، چندان سخت نیست.
موفقیت سینمای ترکیه در گسترهی جهانی را چگونه توضیح میدهید: به دلیل کیفیت "نامرغوب" فیلمها در حال حاضر و بهطور کلی یا این که سینماگران تْرک واقعاً حرفی برای گفتن و تصاویری برای نشان دادن دارند؟
شیوهی کار جشنوارهها معمولاً اینگونه است که یکباره سینمای یک کشور را برجسته میکنند: دههی ۹۰، سینمای ایران محبوب جشنوارهها بود، چین و هنگکنگ و ژاپن هم همینطور. بعد نوبت به سینمای آمریکای جنوبی رسید. حالا هم سینمای ترکیه روی دور است: کشوری که بهخاطر موقعیتش بین شرق و غرب، و گرایشهای مذهبی دولتش با فضای سیاسی بروز جهان غرب هم، همخوان است. وضعیت داخلی این سرزمین هم نقش مهمی بازی میکند: خواست انجام اصلاحات اجتنابناپذیر در کنار ساختارهای سخت بوروکراتیک، حرص نئولیبرالی پولدار شدن در کنار ارزشهای سنتی: اینها موضوعهای جالبی برای فیلمسازان هستند.
بهعلاوه در گذشته ترکیه، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، صنعت سینمایی قویای داشت: این کشور در سال، ۱۰۰ تا ۳۰۰ فیلم میساخت؛ تنها در سالهای دههی ۸۰ بود که این سینما دچار رکود شد؛ به دلایل زیادی که یکی از آنها رقابت با تلویزیون و ویدئو بود. در حال حاضر همکاری سازندهای بین سینماو رسانههای جدید برقرار است...
بهنظر شما، سینمای ترکیه از نظر کیفی چقدر از سینمای اروپا فاصله دارد؟
سینمای ترکیه، هنرپیشههای فوقالعادهای دارد. از نظر پرداخت موضوعهای جالب و شخصیتها هم قوی است و دارد با سرعت چشمگیری به تکنیک سینمای هولیوود هم مسلط میشود. البته گاهی نتیجه، به تقلید یا کپی شباهت دارد. ضعفها بیشتر در فیلمنامهنویسی و ساختار داستان فیلم دیده میشود. شخصیتها اغلب، ساختگی بهنظر میرسند و زمان زیادی میبرد تا قصه تعریف شود و به پایان برسد و گاهی هدف کارگردان اصلاً روشن نیست. همهی این عوامل ممکن است به ویژگیهای فرهنگی این سینما ربط داشته باشد که مثلاً علاقهی عجیبی به ملودرام دارد که بیشتر با شخصیتها و روابط قالبی کار میکند. گاهی هم برای تماشاگر غیرتُرک، بامزگی و شوخطبعی شخصیتها یا داستان قابل درک نیست. با این حال فکر میکنم که در این میان، ضعفهای تکنیکی و عدم شناخت ابزار کار هم تأثیر دارد. ولی دستاندرکاران، در حال رفع این ضعفها هستند...
سینمای ترکیه در تلاش است "هنر و سرمایه" را به هم نزدیک کند. تحت چه شرایطی میتواند موفق شود؟
شکاف بین سرمایه و هنر در همهی کشورها دیده میشود. این شکاف در ترکیه ولی بیشتر است، چون جا و امکان برای "سینمای مؤلف" کم است، تعداد "سینما تک"ها یا سینماهایی که برنامهی نمایش این گونه فیلمها را داشته باشند، زیاد نیست. "فیلم هنری" به سختی تهیه میشود، چون دولت، برخلاف آلمان یا ایران، حمایت مالی از این نوع سینما نمیکند. این شکاف همچنین، شکاف در وضعیت کنونی ترکیه را هم نشان میدهد: از یک سو گنجینهی فرهنگی غنی و نیز رشد روابط مدرن شهری و از سوی دیگر شهروندهای پولدار تازه بهدوران رسیده و حرصشان برای لذتبردن. وقتی این دو به هم نزدیک شدند، تلاش برای آشتی بین سینما و هنر هم ممکن میشود.
مصاحبهگر: بهجت امید
تحریریه: فرید وحیدی