حجاب و آواز ارمیا زیر ذرهبین کاربران اینترنت
۱۳۹۲ فروردین ۸, پنجشنبهیک کاربر ایرانی توییتر نوشت: «آبجیم زنگ زده میگه رای بده به ارمیا. من میخواستم به خاتمی رای بدم آخه.» این شهروند ایرانی حاضر در دنیای اینترنت شاید موفق شد با همین یک توییت که قاعدتا نباید بیش از ۱۴۰ حرف داشته باشد، با زیرکی هیاهوی ایجاد شده بر سر نتایج آخرین دور از یک مسابقه موسیقی پاپ ایرانیان را نمایش دهد. این مسابقه که سه سال است آغاز به فعالیت کرده "آکادمی گوگوش" نام دارد و گوگوش خوانندهی شناخته شده و باسابقهی پاپ ایران٬ آموزش و داوری مسابقه را در کنار چند تن دیگر به همراه دارد. نتایج سومین دور آن که یک دختر با حجاب (با روسری) به نام ارمیا جایزه اول را از آن خود کرد، بحثانگیز و جنجالآفرین شد.
آش بحثها و نظرات آنقدر شور شد که از یک سو کسی از "تاثیر بسیج بر آکادمی" نوشت و سوی دیگر برخی از رسانههای نزدیک به دیدگاههای حاکمیت ایران٬ این جایزه را توطئه غرب در جهت بسط "اسلام لیبرال" خواندند و محکوم کردند. حتی این جایزه اقدامی برنامهریزی شده از سوی غرب و همسو با اهدای جایزه اسکار به فیلم سینمایی "آرگو" ارزیابی شد.
با این همه فصل مشترک انتقادها به انتخاب ارمیا به عنوان برنده مسابقه خوانندگی، حجاب اوست. چیزی که برای تعدادی از کاربران فضای مجازی ایرانیان یادآور بحثهای درگرفته در رابطه با آنچه برهنه شدن گلشیفته فراهانی٬ بازیگر ایرانی ساکن خارج از کشور٬ خوانده شد.
بحثهای انتقادی درباره حضور ارمیا صرفا به اهدای جایزه به او محدود نبود و از اولین روزهای آمدن او جلوی دوربین، بحثها نیز شروع شده بود.
ضرورت بحث درباره آزادی
یک کاربر فیسبوک مینویسد: «یکی لخت میشه، ملت جیغ میکشن ... یکی دیگه حجاب میکنه، ملت جیغ میکشن!» اشاره وی به حضور نیمه برهنهی گلشیفته فراهانی٬ بازیگر نامی و جوان ایرانی٬ است که به خاطر حضور نیمهبرهنه در یک پروژهی هنری سر و صدای زیادی بر پا کرد و اکنون دوباره سر و صداها و این بار در جهت مخالف، در اعتراض به حجاب یک زن بلند شده است.
امید معماریان٬ روزنامهنگار٬ در پستی مفصل در فیسبوک مینویسد: «به نظرم شباهت ماجرای برنده شدن یک خانم محجبه درآکادمی گوگوش و بحثهایی که درمورد نقش حجاب در رایگیری بوده، با آهنگ نقی شاهین نجفی و یا عکس برهنه گلشیفته و یا مثلا آزادی همجنسگرایان و... همه یک خط مشترک با هم دارند و آن موضوع "آزادی" و رابطه ما و جامعه ما با آن است و به نظرم شکافی که این موضوع «آزادی» ایجاد می کند خیلی پیچیدهتر و قطبی کنندهتر از شکافهای دیگر جامعه ایرانی مانند دموکراسی، حقوق بشر و مواردی از این دست است.» وی مثال میآورد: «اصلاح طلب طرفدار دموکراسی و یا روحانی مترقی طرفدارحقوق بشر که میگوید دین ومذهب را میشود جوری تفسیر کرد که با حقوق بشر و دیگر ارزشهای انسانی همخوان باشد، وقتی یکی از نمونههای در بالا آمده مطرح میشود، ناگهان در طرف مقابل قرار می گیرند.»
او مینویسد: «اما مساله این است که علیرغم جلو رفتن گفتمانهای دموکراسیخواهی و یا حقوق بشر، به نظرم مفهوم "آزادی" و مصادیق و حدود آن همچنان یک مساله بسیار صحبت نشده و جا مانده پراهمیت و قطبیکننده است.» از نظر وی بدون "فهم آزادی و روشن کردن مصادیق آن هیچ ائتلافی بین نیروهای دیگر پایدار نخواهد بود."
رای به حجاب یا به آواز
یک کاربر دیگر فیسبوک در استتوسی مینویسد که انتخاب ارمیا به حجاب او مربوط نیست، بلکه صرفا مسالهای حرفهای درباره آواز و صداست. او مینویسد: «برخلاف طرفین بحث فیسبوکی که چه طرفدار چه شاکی٬ اغلب محوریت رو به حجاب ارمیا میدن من که فکر میکنم برنده شدناش ربطی به حجاباش نداشت. مردم از صداش و ترانههایی که خوند و شخصیتاش خوششون اومد مثلا همین ترانه آخر. شاید درست باشه که منش متین و موقر و محجوبش به دل بعضی نشسته باشه. ولی من هم که علاقه ای به این نوع زنانگی ندارم و گاهی شیرینیش دیگه دلم رو میزد هم از بردنش به جای مجید خوشحال شدم.»
اما نویسنده وبلاگ "جادی" موضوع برنده شدن ارمیا را به ظاهرش مرتبط میداند: «من یکبار به امیرحسین رای دادم برای تیپ و سبیل و خط ریش خنده دارش و از ارمیا بدم می اومد برای عشوههای مشهور به شتریاش و به نظرم کاملا هم درست رای دادم. این هم یک مسابقه «انتخاب بهترین صدا» نیست بلکه مسابقه اینه که «شما دوست دارین قسمت بعدی کیا هنوز تو مسابقه باشن» (به جز قسمت آخر که مسابقه «دوست دارین کی برنده بشه» است).» این بلاگر استدلال میکند: «این اگر مسابقه بهترین صدا بود اصولا من نباید توش حق رای میداشتم چون هیچ تخصصی در این باب ندارم.»
وی سپس مینویسد: «اما حرفم اینها نیست. حرفم اینه که با اینکه من ازش خوشم نمیاد، ارمیا برنده خاصیه. ارمیا برنده خاصیه چون اسلام خودش رو داره؛ پشت صحنه موهاش معلومه، جلوی صحنه زیر لباس دکولتهاش یقه اسکی می پوشه و روسریاش رو هم به فرم کلاه شنا رو سرش محکم میکنه. تو اسلامش هم مشکلی با این نداره که آواز بخونه و اون عشوههای – از نظر من کریه – رو بیاد. ارمیا برنده میشه چون این یک مسابقه «بهترین صدا» نیست بلکه مسابقه اینه که «چی دوست دارین ببینین» و ظاهرا اکثریت ایران دوست داشته ببینه که یک نفر با نسخه خودش از اسلام، راحته.»
جادی نتیجه میگیرد: «رای عمومی به ارمیا برای من جالبه چون اینجوری میبینمش که آدم ها دارن میگن اگر کسی حق داره یک نسخه جرح و تعدیل شده از اسلام بسازه و به عنوان نسخه رسمی و غیرقابل تغییر یا پرسش با شلاق و زندان و تلویزیون و مدرسه و ممنوعیت از دانشگاه و گزینش اداره و … به همه اجبارش کنه خب ما هم خودمون عقلمون میرسه که به شیوهای که درست میدونیم مسلمون باشیم و این به نظرم قابل توجهترین جنبه برنده شدن ارمیا است.»
از دموکراسی که حرف میزنیم از چه حرف میزنیم؟
بحثهای ایجاد شده درباره برنده شدن ارمیا در مسابقه خوانندگی چنان بالا گرفت که اندیشمندی که به گفته خودش کمتر وارد بحثهای درگرفته در فضای مجازی میشود نیز در صفحه فیسبوکش نظر خود را اعلام کرد. مرتضی مردیها در فیسبوک خود به موضوع دموکراسی پرداخت.
وی مینویسد: «چه تصوری از دموکراسی داشتهایم که نتیجه این آرا برخی از ما را ناراحت کرده است. (بدون قضاوت در بهترین بودن یا نبودن این مورد و البته با اشاره به دشواری قضاوت در این موارد) تقریباً هر کجای جهان و در هر موردی کار را به رأی عمومی واگذار کنید، معلوم نیست بهترینها بالا بیایند. دموکراسی هیچ تضمینی نداده است که بهترین را انتخاب کند. صرفاً از ترس غلبه زور و استبداد، کار را به رأی عمومی واگذار میکنند که بقول وینستون چرچیل شیوه خیلی مزخرفی است، الا اینکه بقیه روشها از آن مزخرفتر (یا خطرناکتر) هستند.»
وی مینویسد: «ممکن است در همهپرسی راجع به یک موضوع مهم و مشخص که فواید معلوم و مهمی دارد مثلاً نوع حکومت مطلوب، رأی دادن چندان پیچیده نباشد، اما در بسیاری از رایگیریها حتی سیاسی (پارلمان مثلاً) انبوهی از عقیدههای مختلف فلسفی و سیاسی و غیره و عواطف مختلف مهر و کین و منافع فردی و گروهی موجود یا متصور و روابط عمومی و خصوصی و سلیقههای زیبائیشناختی و مراعاتهای رفاقتی و قومی و باندی و خانوادگی و تحول احوالات احساسی و حتی تلاشهای مخالفخوان و ایذائی و .... در دیگ ذهن در هم جوش میخورند تا رأی من را به کسی معلوم کنند.»
وی در پایان مینویسد: «از مواردی مثل تحلیلهای توطئهانگار، نگاه زیاد سیاسی به همه چیز، تمسخر آوانگاردمآب هر چیز معتدل و معمولی، مخالفخوانی و بهانهگیری و ... میگذرم.» مردیها یادآوری میکند که در صورت تغییر در فردای امروز٬ "به مهربانی و آسانگیری و اعتدال و واقعبینی و دقت بیش از این نیاز داریم."