تفاوتها و شباهتهای جنبش سبز با انقلابهای رنگی
"انقلاب مخملی"، "براندازی نرم"، "تهاجم نرم" از جمله عبارات و اصطلاحاتی هستند که به ویژه در یک سال پس از انتخابات مناقشهانگیز ایران گاه و بیگاه بر زبان رهبران این کشور جاری شده است. یدالله جوانی، رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران یعنی همان نهادی که نقشی اساسی در حمایت دولت از احمدینژاد و مقابله سخت با معترضان به انتخابات ریاست جمهوری داشته است، دو روز پیش از انتخابات ۲۲ خرداد در مصاحبهای ضمن تحلیل تحولات پیش رو، آن را با بروز انقلابهای رنگی مشابه دانست که دست خارجی در پس آن است. او گفت: « استفاده از یك رنگ خاص برای اولین بار در انتخابات نشانه ای از كلید خوردن پروژه انقلاب مخملی در انتخابات دهم است.»
جواد لاریجانی، از نظریهپردازان هوادار حاکمیت نیز در تحلیل اعتراضهای پس از ۲۲ خرداد آن را به خارجیها نسبت داد و گفت: «در این انتخابات چیزی به نام جنبش سبز که دقیقا نام دیگری از کودتای مخملی است کلید زده شد و مراسم کلیدزنی بسیار رنگارنگ داشت. گذشته از عناصر داخلی، ما در کلیدزنی این جریان میبینیم که از اوباما گرفته تا سارکوزی و دیگران شرکت دارند.»
گرچه حالا دیگر این لفظ "فتنه" است که بیشتر از هر واژهای بر زبان رهبران حکومت ایران میچرخد تا توصیف خود را از اعتراضهای پس ازا نتخابات ۲۲ خرداد به دست دهند، اما کاربرد اصطلاح "انقلاب رنگی" یا "انقلاب مخملی" نیز کماکان سکهی رایج در میان محافل، شخصیتها و رسانههای هوادار و نزدیک به دولت و سپاه پاسداران است. برای بررسی شباهتها و تقاوتهای جنبش سبز و انقلابهای رنگی نظر چند صاحبنظر را جویا شدهایم.
تفاوتهای انقلابهای رنگی با جنبش سبز
دالغا خاتیناوغلو، مدیر بخش فارسی خبرگزاری ترند نیوز که "انقلابهای رنگی" را در گرجستان، اوکرائین و قرقیزستان از نزدیک دنبال کرده و شاهد بوده به سئوال دویچهوله دربارهی وجه تشابه جنبش سبز با این انقلابها چنین پاسخ میدهد: «همهی انقلابها به دنبال تقلب انتخاباتی رخ داد. انقلاب گل رز گرجستان در سال ۲۰۰۳ به دنبال تقلب انتخابات پارلمانی، انقلاب نارنجی ۲۰۰۴ کیف در جریان چهارمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری اوکرائین و نهایتا تقلب درانتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۵ عسکرآقایف که به وقوع انقلاب لاله در قرقیزستان انجامید.»
بنظر دالغا خاتیناوغلو "ارادهی قوی مردم برای تغییر" نیز از وجه تشابهات به حساب میآید.
نقش عوامل خارجی
دربارهی تفاوتهای جنبش سبز با این انقلابها خاتیناوغلو توضیح میدهد که انقلابهای رنگی کشورهای "پساکمونیستی" با حمایت مستقیم آمریکا و اروپا انجام شد. اما جنبش سبز از طرف دولتهای خارجی، خصوصا آمریکا پشتیبانی نشد.
وی همچنین معتقد است، رهبران اپوزیسیون کشورهای شوروی سابق برای انجام تغییرات بنیادین وعدههای زیادی دادند. اما وعدههای آقای کروبی و موسوی بیشتر حول بازگشت به آرمانهای اوایل انقلاب و در چارچوب ولایت فقیه و قانون اساسی اسلامی بوده است.
یکی دیگر از وجه تمایزات، به نظر خاتیناوغلو عدم حضور فعال اقلیتهای قومی و مذهبی در کنار جنبش سبز بوده است. در حالیکه هم در اوکراین و هم در گرجستان و قرقیزستان با توجه به بافت چندملیتی و زبانی و دینی، تمرکز همه بر روی انقلاب و پشتیبانی از رهبران مخالفین بود.
سرکوب در ایران شدیتر بود
کارشناسانی که انقلابهای رنگی در کشورهای سابق شوروی را تحلیل میکنند، بر سر این مسئله متفقالقولند که در هیچکدام از این کشورها خشونت، سرکوب و قتل معترضین به اندازهی ایران نبوده است.
خاتیناوغلو هم ضمن اشاره به سرکوب شدید معترضین در ایران و دستگیریهای گسترده، عدم دستگیری آقای کروبی و موسوی را هم یک وجهتمایز دیگر میداند و مثال میآورد، سوء قصد به جان آقای ویکتور یوشچنکو در اوکرائین بوسیله مسمومیت بر اراده و خشم مردم جهت براندازی حکومت آقای یانوکوویچ تاثیر بسزایی داشت.
کمک سازمانهای حامی غرب به انقلابهای رنگی
بکارگیری سایتهای اجتماعی فیسبوک، تویتر وهمچنین یوتوب و دیگر رسانههای مدرن در انعکاس وسیع اعتراضهای ایران در افکار عمومی جهان و همچنین نحوهی اعتراضهای خیابانی در ایران را برخی از تحلیلگران سیاسی روسیه و رسانههای این کشور "سناریوی دیگر غرب" ارزیابی کردند.
آلکسی موخین مدیر"مرکز مطالعات سیاسی در مسکو" و مولف زندگینامهی ولادیمیرپوتین نظر دیگری دارد. وی به دویچهوله میگوید: «من بی شک با گفتهی آیتالله خامنهای در تکرار نشدن انقلابهای رنگی در ایران موافق هستم، زیرا سازمانهای مستقل غیردولتی خارجی در خاک ایران فعالیتی ندارند. اینگونه سازمانها که در کشورهای پساشوروی با حمایت غرب و آمریکا فعالیت میکردند، در ایران به شدت سرکوب و نابود شدند.»
کارشناس روس: روسیه ایران را قربانی کرد
بنظر موخین، مدیر مرکزمطالعات سیاسی در مسکو مشکلات روسیه و آمریکا اکنون مثل سابق نیست و" امروزه فقط با یک تلفن رئیس جمهورحل میگردد و این وضعیت از جمله با قربانی شدن ایران بوجود آمده است."
این کارشناس روس همچنین خاطرنشان میکند، شهروندان روسیه تصور روشنی از رویدادهای ایران و جنبش سبز ندارند و مسائل داخلی ایران دیگر برای روسیه تعیین کننده نیست و بیشترموضع آمریکا برای این کشور اهمیت دارد.
جنبش سبز به انقلابهای رنگی شبیه نیست
دکترهومن پیمانی، کارشناس ارشد "موسسه مطالعات انرژی دانشگاه ملی سنگاپور" مقایسهی جنبش سبز ایران با جنبشهائی که در کشورهای سابق شوروی بوجود آمده را اشتباه میداند. وی دلیل آن را اینگونه توضیح میدهد: «برای اینکه آن چیزی که در قرقیزستان و گرجستان اتفاق افتاد با آن چیزی که در ایران روی داد کاملا متفاوت هست. در کشورهائی مثل گرجستان بدنبال نارضایتی مردم بخشی از حاکمیت با کمک قدرتهای خارجی به قدرت رسید. در درون ایران چنین چیزی مطرح نیست. جنبش سبز بر اثر گسترش نارضایتی مردم از نظام موجود بوجود آمد. جنبش سبز به عنوان یک نیروئی است که بیانگر مخالفت و نارضایتی مردم با کل وضع موجود در ایران هست. تنها مسئلهاش انتخابات نادرستی که یکسال پیش برگزار شد، نبود و تاکنون هیچگونه عامل یا قدرت خارجی پشتش نبوده.»
خارجیها در جنبش سبز دخالتی ندارند
فرق ایران با گرجستان، اوکرائین و قرقیزستان بنظرهومن پیمانی این است که پیچیدگی سیستم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران امکان نفوذ به قدرتهای خارجی برای تاثیرگذاری درجنبشهای درونی ایران را بسیار محدود کرده است. وی نتیجه میگیرد که هیچ کشور خارجی قادر نخواهد بود رهبری جنبشهای مردمی را در درون ایران به دست بگیرند.
علیرغم برخی تشابهات جنبش سبز با انقلابهای رنگی، کارشناسان فرق اساسی جنبش سبز با این انقلابها را در خودجوش بودن، مردمی بودن پایگاه این میدانند که ریشه در نارضایتیهای انباشتهشده در جامعهی ایران در عرصههای گوناگون دارد.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: فرید وحیدی