"تحریم فعال" و "ماراتن دموکراسی خواهی" در انتخابات ایران
۱۳۹۰ بهمن ۱۳, پنجشنبه۲۸۶ نفر امضاکننده بیانیه تحریم فعال انتخابات نوشتهاند: «مجلس دیگر نقشی در تعیین سیاستهای ملی ندارد و حتی برای تصویب قوانین روزمره و یا طرح سوال از وزرا محتاج اذن ولی فقیه است».
نویسندگان این بیانیه، مجلس نهم را تنها «بستری برای افزایش وزن نیروهای مقربتر به رهبری» دانسته و نتیجه گرفتهاند:«شرکت در چنین انتخاباتی معنایی جز تایید سیاستهای حکومت و همدستی در تشکیل مجلسی دست نشانده نخواهد داشت».
این بیانیه همچنین "فضای شبه انتخاباتی" را فرصت مناسبی برای ایجاد همگرایی بین گروههای مختلف اپوزیسیون دانسته و ابراز امیدواری کرده که حول این محوریک اپوزیسیون قدرتمند شکل بگیرد.
با رضا علیجانی عضو شورای فعالان ملی مذهبی و یکی از امضاکنندگان این بیانیه گفت و گو کردهایم.
بشنوید: گفت و گو با رضا علیجانی
دویچهوله: آقای علیجانی! شما به همراه ۲۸۵ نفر دیگر از فعالان سیاسی و مدنی امضاکنندهی بیانیهای در خصوص "تحریم فعال" انتخابات مجلس نهم هستید. منظورتان از تحریم فعال چیست؟
رضا علیجانی: تحریم فعال یعنی این که فقط به دادن بیانیه و اعلام یک موضع سیاسی صرف در رابطه با عدم شرکت اکتفا نشود، بلکه هم در داخل و هم در خارج از کشور و بهویژه در داخل و در بدنهی اجتماعی جامعه، نیروهای سیاسی و مدنی حضور داشته باشند و از فضای انتخابات برای آگاهیبخشی، افشاگری و مشروعیتزدائی از انتخابات و نیز توسعه و تقویت شبکههای اجتماعی استفاده کنند. از آنجا که در داخل کشور امکان فعالیت برای چهرههای شناخته شدهی سیاسی و مدنی نیست، نیروها در خارج از کشور میتوانند برای همسویی بیشتر در رابطه با تحریم انتخابات و مسائلی که در این باره بهعنوان زمینه مطرح است تلاش کنند و در چشمانداز آینده هم همکاریهای موردی میتواند به همکاریهای پروژهای و درازمدت منجر شود.
ابتدای بیانیه اشاره شده به این که انتخابات در جمهوری اسلامی هیچ گاه در معنای متداول آن آزاد نبوده. این چیزی است که بخش بزرگی از اپوزیسیون چپ خارج از کشور هم به آن معتقدند و میگویند که ما ۳۰ سال است که انتخابات را تحریم کرده و گفتهایم که هیچ کدام از این انتخابات از ابتدا تا کنون آزاد نبوده. چه طور شده که الان گروهی از اصلاحطلبان به فکر تحریم انتخابات افتادهاند؟ پاسخ شما به این گروه چیست؟
البته انتقاد به انتخابات در این ۳۳ سال از سوی نیروهای مختلفی صورت گرفته و سخن به حق و درستی نیز هست و این انتقاد شاید به برخی از اصلاحطلبان وارد باشد که در گذشته به نقض حقوق دیگران کمتر توجه میکردند. اما مهم نتیجهگیری از این مقدمهی درست است. علیرغم این انتقادی که وارد است، باید توجه داشت که صحنهی سیاست، صحنهی نگاههای نسبینگرانه است.
از سوی دیگر هیچ گاه به اندازهی این دوره نیروهای متنوع و مختلف حذف نشده بودند. انتخابات در بسیاری از دورهها حداقل یک رقابت درون سیستمی و درون نظامی بوده، اما در این دوره بسیاری از نیروهای درون سیستم هم حذف شدند و علاوه بر حذف در زندان به سر میبرند. حتی در رقابت بین دو جریان راست هم به شکل محسوسی امکانات سیاسی تبلیغی به نفع یک جریان عمل میکند. اینها بیانگر این است که قدرت مسلط که نیروهای نظامیـ امنیتی به پشتوانهی طیف بیت رهبری هستند، ارادهیشان بر این قرار گرفته که کشور را به صورت یک حکومت نظامی اداره کنند.
بر این اساس همهی نیروها علیرغم تنوع نظر و علیرغم اختلافاتی که در رابطه با تفسیرشان از گذشتهی ۳۳ ساله دارند، میتوانند در این راستا همسو عمل کنند و این بهترین نتیجهای است که میتوان پس از آن انتقاد بدان رسید و از آن دفاع کرد.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده که به موازات تحریم انتخابات، باید برای تغییر ساختار کنونی انتخابات کوشش کنیم. در شرایطی که فضای داخلی ایران امکان هیچ فعالیتی را حتی به نهادهای مدنی هم نمیدهد، چه طور میشود این تلاش را در داخل کشور انجام داد؟
البته تحریم فعال ابعاد مختلفی دارد. یکی از آن همین مسئله است. در متن بیانیه هم آورده شده که زمینهی برگزاری انتخابات آزاد فراهم شود. این البته یک امر درازمدت است و اشاره شده که از طریق تأمین مهمترین پیششرطهایش که آزادی زندانیان، آزادی اجتماعات و رسانهها و احزاب و نظارت بیطرفانه بر انتخابات است، باید انجام پذیرد. اما در هرحال این یک حرکت درازمدت است.
همین حالا در زندانها این مقاومتوجود دارد، در داخل جامعه و بدنهی اجتماعی میشود افشاگری کرد، میشود با تحرکاتی که با استفاده از فضای انتخابات صورت میگیرد، نیروهای معترض و مخالف «موجودیت» خودشان را نشان دهند و اینها حرکاتیست که زیر پوست جامعه، علیرغم فشار شدید سرکوب که وجود دارد، خودش را نشان میدهد.
ما نتایج این حرکتها را در ریزش شدیدی که در داخل سیستم سیاسی و حتی در رئوس آن روی داده، میبینیم، در بیت رهبری، در بین فرماندهان سپاه و حتی در بین برخی امام جمعهها میبینیم. اینها همه علائمیست که علیرغم پوشش سختی که بهعنوان یک روکش بر این بحرانها کشیده شده قابل مشاهده است.
همچنین در فضای خارج از کشور میشود صدا و بازتاب این اعتراض بود و فکر میکنم این را باید در چارچوب یک استراتژی درازمدتتری درنظر گرفت که قطعاً به نتیجه خواهد رسید. چون در درون حکومت اقلیت بر اکثریت و حتی اقلیت بر اقلیت، اقلیت با استفاده از پول نفت و فشار سرکوب نمیتواند دوام بیاورد.
تجربهی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ حداقل به طرفداران جنبش سبز و معترضان به این انتخابات نشان داد که جمهوری اسلامی میتواند تا هر جا که دلش بخواهد، در اعلام نتایج انتخابات تقلب کند. الان هم، حتی در صورت تحریم گسترده، باز حکومت با تقلب میتواند آراء را بیشتر از آنچه هست اعلام کند. پس فایدهی تحریم چه میتواند باشد؟
اگر ما بخواهیم سیاست را صرفاً به آنچه در لایهرویین و بالایی حوزهی قدرت میگذرد تقلیل دهیم، این حرف درست است. اما صحنهی سیاست فقط صحنهی نظرات رسمی یک حکومت نیست. ما در عراق هم در همان سال آخر حکومت صدام حسین شاهد بودیم که ۹۹ درصد مردم ظاهراً به آنچه حکومت میگفت رأی دادند. ولی هر ناظر بیطرفی میتوانست با در کنارهم قراردادن پازلهای مختلف جامعه و صحنهی سیاست عراق متوجه شود که این طور نیست و یک نوع خودافشایی وجود داشت.
اکنون بخش مهمی از فعالان سیاسی از جناحهای رادیکال اپوزیسیون تا جناحهایی که تا چند صباح پیشتر در درون قدرت قرار داشتند، یکپارچه یک نظر را میدهند. حتی کسانی که از جریان راست ثبت نام کردهاند، به نتیجه و سلامت انتخابات با تردید مینگرند. این تردیدها، علیرغم فشار و سرکوب و سانسوری که وجود دارد بیان میشود. اینها بهخودی خود افشاگر آن است که این انتخابات سالم نیست و نتایجاش را جامعه سیاسی در داخل و بینالملل نخواهند پذیرفت.
این حالت افشایی در بسیاری از کشورها اتفاق افتاده و به نظر من این مسئله در ایران هم اتفاق خواهد افتاد. البته این نیاز به مهندسی سیاسی و تاکتیکهای مبارزاتی هم دارد. یکی از این تاکتیکها میتواند تحریم عرصهی خیابان یا در برخی شرایط حضور اعتراضی باشد. حضور اعتراضی در مجالس انتخاباتی، بیش از صد هزار مجلس انتخاباتی در جاهای مختلف کشور برگزار میشود و اعتراضات میتواند خودش را اینگونه نشان دهد. بههرحال با کنش و واکنش سیاسیست که میشود حضور داشت و تأثیر گذاشت و این تلاش یک تلاش درازمدت است. روند دموکراتیزاسیون در ایران یک دوی صد متر نیست، بلکه یک دوی استقامت است و تنها با استقامت است که میتوان به نتیجه رسید.
آقای علیجانی! همانطور که گفته شد، شاید این برای اولین بار باشد که در حیات ۳۳ ساله جمهوری اسلامی، تمامی جناحهای مختلف اپوزیسیون در خارج از کشور و حتی در داخل کشور روی یک موضوع توافق دارند؛ تحریم انتخابات. ولی ما میبینیم که در خارج از کشور هماهنگی بین این جناحها وجود ندارد و هرازچندگاهی گروهی یک بیانیه جداگانه در تحریم انتخابات میدهد. به نظر شما چرا یک ائتلاف بزرگ در خارج از کشور براساس تحریم انتخابات تاکنون صورت نگرفته؟
این سئوال مهمیست. البته به صورت آزمون و خطا در متن عمل این امر دارد آرام آرام شکل میگیرد. وقتی که ۴۰ زندانی شجاع از گرایشات مختلف با تنوع آراء و تنوع تبار تاریخی و رویکردهای فکری و سیاسی مختلف بیانیه میدهند، وقتی همین بیانیه پرامضا در خارج از کشور درمیآید که افراد گوناگونی آن را امضا میکنند، بههرحال نشانگر زمینههای یک همگراییست.
اما اگر بخواهیم اساسیتر نگاه کنیم، این سئوال شما اشاره به یک آسیب و آفت مهمی دارد که در اپوزیسیون ما وجود دارد و آن نگاههای اتمیستیک، خودمرکزبینانه و هراس و تردید و دیگرهراسی است که وجود دارد. متأسفانه ما از همگرایی هراس داریم، ما روابط روشنی نداریم و بهجای برخورد مثبت و بهجای استقبال از گفتوگو و تقویت همگرایی، مرتب تردید و تشکیک میکنیم. این آسیبیست که به نظر من بتدریج و بهویژه در نیروهای جوانتر در حال حل و فصل است. در کوتاهمدت شاید خیلی چشمانداز امیدوارکننده نباشد. در همین روزها ما شاهد بحثهای زیادی پیرامون جلساتی که تشکیل میشود بودیم که بیش از حد و اندازهی آن جلسات است. اینها نشانگر نوعی رنج و آسیب است که در درون اپوزیسیون ما وجود دارد و مسائل گاهی اوقات به مسائل شخصی تقلیل پیدا میکند و گاهی اوقات نوعی خودبزرگبینی وجود دارد.
من فکر میکنم دو گرایش یا دو جریان با شکلگیری این همگرایی مخالفاند. یکی جریاناتی هستند که نوعی حقپنداری مطلق دارند و دیگر، جریانات و افرادی که خودشان را در اکثریت میبینند و فکر میکنند دیگران در اقلیت ناچیزی هستند، بنابراین نیازی به همگرایی و گفتوگو با آنها ندارند. اما واقعیت نشان داده که جامعهی ما یک جامعهی متکثر است و هیچ کسی حق مطلق نیست و هیچ جریانی نمیتواند ادعای اکثریت را داشته باشد. بنابراین اگر کسی دلسوزانه به آیندهی ایران نگاه میکند، قطعاً بایستی دیگری را ببیند و علیرغم تنوع هویت و مشیی که با دیگران دارد بتواند با آنها گفتوگو کند.
البته این حرکت به سمت همگرایی نمیتواند از پیچیده به ساده باشد، بلکه باید از ساده به پیچیده باشد. باید یک دوران نامزدی باشد و بعد عقد و اگر ابتدا بخواهد عقد صورت گیرد و بعد دورهی نامزدی باشد، این حرکت وارونه و محکوم به شکست است. اما من امیدوارم که به تدریج درسهای واقعیت و فشار بدنهی جوان جامعه و بدنهی جوان جنبش اجتماعی، بزرگترها و قدیمیترها را هم وادار به تأمل و تجدید نظر کند و با تسامح بیشتری به آینده ایران بنگرند.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: جواد طالعی