1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تحریم، حمله یا مذاکره؟

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح۱۳۸۶ تیر ۲۰, چهارشنبه

همزمان با تشدید حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس، معاون البرداعی در تهران است تا برخی از ابهامات در مورد پرونده هسته‌ای ایران را روشن کند. سیاست‌های آتی آمریکا در قبال ایران موضوع مصاحبه با دکتر امیراحمدی است.

https://p.dw.com/p/BEwM
عکس: AP Graphics

بنا بر اعلام وزارت خارجه آمریکا، واشنگتن در باره عناصر یک قطعنامه احتمالی با اعضای دایمی شورای امنیت در حال مذاکره است. اما چین و روسیه ممکن است با دور سوم تحریم علیه ایران مخالفت کنند. این دو کشور گفتگوهای ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی را گامی مثبت می دانند. آیا سفر دو روزه معاون اول آقای البرادعی به تهران را هم می توان به یک گشایش در کشمکش اتمی ایران تعبیر کرد؟

دکتر هوشنگ امیراحمدی استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در گفتگو با دویچه وله به پرسش‌هایی در این زمینه پاسخ داد.

دویچه‌ وله: دعوت آقای لاریجانی از معاون اول آقای البرداعی برای سفر به ایران و بررسی حل مسایل باقیمانده‌ی برنامه‌ی هسته‌ای، چه اندازه می‌تواند مثمر ثمر باشد، در حالیکه انگلیس تهدید به سخت‌ترشدن تحریم‌ها در صورت ادامه‌ی سرپیچی از خواست سازمان ملل کرده است و آمریکا هم از طرف دیگر نسبت به منتفی نبودن اقدام نظامی علیه ایران سکوت می‌کند؟

دکتر هوشنگ امیراحمدی
دکتر هوشنگ امیراحمدیعکس: DW

هوشنگ امیراحمدی: البته نقش آژانس به تدریج کمرنگ‌تر از گذشته در این مناقشه شده است. این دعوت از معاون آقای البرداعی به نظر من بیشتر در جهت ایجاد حسن نیت و اعتمادسازی بین ایران و آژانس هست و ایران همچنان اعتقاد دارد و امیدوار است که آژانس نقش فعالتری را در پرونده‌‌ی هسته‌ای ایران بگیرد. آژانس در گذشته از ایران یکسری اطلاعات خواسته بود که بخشی را ایران داد و بخشی را هم آژانس اعتقاد دارد که هنوز داده نشده است. احتمالا رفتن معاون البرداعی باعث می‌شود ایران شفافیت بیشتری را در ارتباط با بعضی از سوالاتی را که آژانس داشت، نشان بدهد.

برخی ناظران معتقدند ایران اصولا تلاش می‌کند تا وقت بخرد. حتا تا زمانی که انتخابات جدید در آمریکا برگزار بشود و جریانها و جناحهای دیگر روی کار بیایند. آیا چنین سیاستی به فرض صحت اساسا کاربرد خواهد داشت ؟

من نمی‌دانم صحت دارد یا نه، اما حتما کاربرد نخواهد داشت. همانطور که ایران می‌خواهد وقت بخرد و برود جلو، آنها هم می‌دانند که ایران دارد چه کار می‌کند. من فکر می‌کنم که حل پرونده‌ی هسته‌ای ایران به حسن نیت و به اعتمادسازی نیاز دارد، نه اینکه طرفین به همدیگر کلک بزنند. من اعتقاد ندارم ایران درصدد وقت‌ خریدن هست، برای اینکه این وقت خریدن کار مهمی انجام نمی‌دهد. تا همین الان که ایران ۵ سال وقت داشته، در ابتدای غنی‌سازی هست و هنوز یک راه بسیار طولانی در پیش دارد. بنابراین یک یا دوسال کار مهمی را برای ایران انجام نمی‌دهد.

برگردیم به بحث تهدیدهای موجود علیه ایران. الان اعلام شده که ناو هواپیمابر اینترپرایز از سوی نیروی دریایی آمریکا عازم خلیج فارس شده است. در بیانیه‌ی نیروی دریایی آمریکا گفته شده که اعزام این ناو به منظور رویارویی با رفتار گستاخانه، مختل‌کننده‌ی نظم و خشن برخی کشورهاست. چقدر می‌شود به این ترتیب با این گفته‌ها، امکان رویارویی نظامی آمریکا با ایران را جدی‌ تلقی کرد؟

رویارویی نظامی ایران و آمریکا جدی‌ست. البته این یک رویارویی نخواهد بود، بلکه احتمالا حمله‌ای خواهد بود از طرف آمریکا به ایران. برای اینکه ایران نه هدفش را دارد و نه برنامه‌اش را. آمریکایی‌ها در تحلیل نهایی گفته‌اند که اگر نتوانند از نظر دیپلماسی مشکل هسته‌ای ایران را حل کنند، آنوقت مجبور می‌شوند از زور نظامی استفاده کنند. اسراییلی‌ها هم اصرار زیادی دارند که این زور نظامی هرچه سریعتر انجام بشود و آخرین فرصتی را هم که به آمریکا داده‌اند تا آخر همین امسال، سال ۲۰۰۷، است. البته معنایش این نیست که حتما این اتفاق می‌افتد، اما دولت آمریکا امروز سیاست‌‌اش در قبال ایران سیاست دیپلماسی زور هست، یعنی هم صحبت می‌کند و هم زور نشان می‌دهد و این دیپلماسی زور را هم وزارت خارجه و هم وزارت دفاع قبول دارد. اما دیپلماسی زور معنایش این نیست که از آن در تحلیل نهایی یک جنگ درست کنند. قضیه جنگ را به نظر من در کاخ سفید فقط آقای دیک چینی که معاون رییس جمهور هست، قبول دارد. نومحافظه‌کاران آمریکا از طریق خودشان و از طریق اسراییل و از طریق آقای چینی شدیدا مصر هستند. ولی به نظرمن تا آخر همین امسال اتفاقی نخواهد افتاد.

آقای دکتر شما از قرار در کنفرانسی در "لیختن اشتاین" شرکت داشتید که نمایندگانی از ایران هم در آنجا بودند و بحث بر سر مسئله‌ی هسته‌ای ایران بود. توضیحی در این باره می‌دهید؟

متاسفانه نمی توانم در مورد افرادی که آنجا بودند و یا مخصوصا حرفهایی که این افراد زدند صحبت کنم چون قرار بر این نیست. ولی در مجموع می‌توانم بگویم این کنفرانسی بود که موسسه‌ی لیختن اشتاین دانشگاه برینستون برگزار کرد. کنفرانس بسته‌ای بود و ۴۵ نفر از تمام دنیا جمع شده بودند در این کنفرانس. منجمله یک نفر از مقامات رسمی ایران، از وزارت امور خارجه و یکی از مقامات رسمی آمریکا هم ازمقر آژانس در وین آنجا بود. در کنفرانس دو گروه بودند. یک گروه اعتقاد داشتکه اگر ایران غنی‌سازی را متوقف نکند، آمریکا حتما به ایران حمله‌ی نظامی می‌کند. تصادفا این عده بیشتر از نیروهای رسمی بودند، یعنی سفرای سابق یا وزیر امور خارجه سابق. نیروی دومی که بیشتر آکادمیک بودند اعتقاد داشتند که آمریکا از حمله‌ی نظامی برای ترساندن استفاده می‌کند و این حمله نظامی انجام نمی‌شود. ولی این گروه مشکلش این بود که نمی‌توانست جواب بدهد که اگر ایران غنی‌سازی را متوقف نکند، آنوقت آمریکا چه جوری می‌تواند با این جریان برخورد بکند. اینها اعتقادشان این بود که احتمالا آمریکا با ایران سازش می‌کند که دسته‌ی اول قبول نداشتند...

خود شما جزو کدام دسته بودید؟

من اصولا اعتقاد دارم که آمریکا و اسراییل برنامه‌ی حمله‌ی نظامی به ایران را دارند و اگر شرایط با همین روال جلو برود، امکان این اتفاق حتما هست.

درصحبت‌هایتان فرمودید تا سال ۲۰۰۸ عملی نخواهد شد!

بله تا ۲۰۰۸! البته من هیچوقت اعتقاد نداشتم که آمریکا برخوردی با ایران بکند که با عراق کرد، این تقریبا غیرممکن است که حمله‌ی نظامی زمینی بکند، تهران را بگیرد و از این حرفها. صحبت از دعوای نظامی یعنی دعوای هوایی‌ و زدن یکسری هدفهای خاص از طریق هواست. من اعتقاد دارم امکان این زیاد است.