برنامه کودک در رادیو ایران، نهضتی برای کودکان • بخش چهارم
۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبهمن خیلی از همهی شما ممنونام. خیلی لطف کردید. فقط یک سئوال کوچک از خانم مطلوبی دارم. خانم مطلوبی، شما چرا اسمتان را عوض کردید و آن اسمی که از کودکی در ذهن همه مانده بود، به جای سوسن مطلوبی شد سروش ایزدی؟
سوسن مطلوبی: من به خاطر اینکه ردیف آوازی را یاد بگیرم، دیگر در برنامهی کودک رادیو نخواندم. بعدها زمانی که پزشک بودم و داشتم تخصص کودکان را میخواندم و در بیمارستان کار میکردم، میدیدم که گاهاً برای مردمی که از اقصی نقاط ایران به بیمارستان مراجعه میکنند، قابل قبول نیست که پزشکی که الان دارد آنها را معالجه میکند، خواننده است. آن موقع، برایشان این مسئله کمی سنگین بود.
برای همین، من در پی پیدا کردن یک نام هنری بودم که آن موقع در "گلچین هفته"، آقای هوشنگ ابتهاج، "سروش ایزدی" را به من پیشنهاد کردند و من هم این اسم را برای خودم گذاشتم. برای اینکه کاملاً کار هنریام را از کار پزشکی جدا کنم.
دلیل دیگر هم این بود که میخواستم بدانم فقط یک نام، بدون تیتر دکتر، چه اثری روی مردم دارد. چون مردم خیلی به تیتر و عنوان آدمها، بدون اینکه به درونشان فکر کنند، توجه میکنند. بنابراین من میخواستم بدانم با یک صدا، با یک اسم سادهی سروش ایزدی، چه اثری میتوانم روی مردم داشته باشم و خُب به آن خواستهام هم رسیدم.
همه میدانند خانم ایزدی و خانم سیما بینا چهکار میکنند. میخواهم از آقای داریوش پیرنیا بپرسم…
سیما بینا: من میتوانم یک چیز کوچک را یادآوری کنم؟
خواهش میکنم.
سیما بینا: برای همه جالب است؛ آقابیژن بدانند، داریوش جان بدانند که چقدر صمیمانه من الان دارم صحبت میکنم. آهنگ "مجنون نبودُم" را که من بعدها در برنامهی گلهای صحرایی خواندم، آقای دکتر معینافشار به من یاد دادند. این آهنگی که اینقدر محبوب و مطلوب شد و من راه کار موسیقی و گلهای صحرایی و محلیام را مدیون همین تشویقهای آقای داوود پیرنیا هستم. این را باید در اینجا میگفتم.
خیلی ممنون. خیلی خوب شد که شما گفتید که یادی هم از آقای دکتر معینافشار کرده باشیم. آقای داریوش پیرنیا، میدانیم که شما پیش از انقلاب، در ایران، استاد دانشکدهی علوم ارتباطات بودید، در مطبوعات کار میکردید. ولی نمیدانیم پس از انقلاب چه کاری را دنبال میکردید.
داریوش پیرنیا: آن موقع در وزارت امور خارجه هم بودم. الان ما در امریکا، یعنی خانوادهی ما، من و منصوره و آقاداریا مشغول یک کار خیلی بزرگی هستیم و آن جمعآوری تمام برنامههای گلهای جاویدان، گلهای رنگارنگ، شاخه گل، گلهای صحرایی، گلچین هفته و تکنوازان هستیم. این مجموعه تا به حال به سههزار قطعه و برنامه رسیده است. اضافه بر آن، ۱۰۰ سال موسیقی اخیر ایران از زمان درویش خان تا بهحال را هم جمع کردهایم و ادیت کردهایم. البته ادیت را داریا و منصوره انجام میدهند. این مجموعه را در یک آیپد جا دادهایم. یعنی ادبیات یک کشور، موسیقی یک کشور، به اضافهی تکنولوژی پیشرفته همه در یکجا جمع شدهاند.
از این بابت، ما خیلی خوشحالایم. وقتی مرحوم پدرم، میفرمودند: «باید گلها جهانی بشود»، این بهترین وسیلهی جهانی شدن گلها بوده است.
از آقای بیژن پیرنیا هم بپرسم که بعد از اینکه برنامهی کودک را رها کردید، چه رشتهای را ادامه دادید؟ در چه کاری تبحر دارید و حالا چهکار میکنید؟
بیژن پیرنیا: من بعد از برنامهی کودک، تحصیلاتام را ادامه دادم. دبیرستان تمام شد، رفتم حقوق خواندم و تحصیلاتام را در آن رشته تا لیسانس ادامه دادم و تمام شد. بعد به استخدام بانک مرکزی درآمدم و ادامهی خدمت دادم تا سال ۸۲ که بعد از ۳۱ سال بازنشسته شدم. الان هم بازنشسته هستم و مشغول مطالعهی کتاب و با پسرم مشغول حرکت و ورزش و سلامتی…
الهه خوشنام
تحریریه: فرید وحیدی