بازتاب معلولیت و زندگی معلولان در سینما
در گذشته حضور شخصیتهای معلول در صنعت سینما اغلب جنبه فرعی و ابزاری داشت. پرداختن آگاهانه سینماگران به مشکلات توانخواهان پدیدهای تقریباً جدید است. منتخبی از فیلمهای سینمایی که زندگی معلولان را تصویر کردهاند.
تبعیض جنسیتی در فیلم
(پیانو" به کارگردانی جین کمییون، ۱۹۹۳). انتقال مشکلات معلولان در سینما نیز متاثر از تبعیض جنسیتی است. یک پژوهش در آلمان نشان میدهد که تا پایان دهه اول سده جاری، حدود ۷۳درصد فیلمها درباره معلولیت، به زندگی معلولان مرد میپردازد. به نظر میرسد که این پدیده منحصر به معلولیت نیست و در نمایش زندگی همجنسگرایان در سینما نیز به چشم میخورد.
چگونگی رفتار اجتماعی با معلولان
("پای چپ من" به کارگردانی جیم شریدان، ۱۹۸۹). برخورد و رفتار با معلولان در کلیترین شکل خود در سینما مولفههایی همچون طرد، همدردی، عدم اطمینان در عرصه ارتباطگیری، گریز از همزیستی و کمبود آگاهی از مشکلات معلولان را دربرمیگیرد.
تاثیرگذاری متقابل سینما و جامعه بریکدیگر
("من سم هستم" به کارگردانی جسی نلسون، ۲۰۰۱). فیلم صرفنظر از جنبه تجاری یا هنری، یک رسانه گروهی اثرگذار محسوب میشود. سینما از جامعه و فرد تاثیر میگیرد و متقابلاً با امکانات مشخص خود، بر زندگی اجتماعی و فردی اثر میگذارد. موضوع معلولان و معلولیت نیز در این تاثیرگذاری متقابل معنا مییابد.
اهمیت رسانههای گروهی در انتقال آگاهی
("نظریه همه چیز" به کارگردانی جمیز مارش، ۲۰۱۴). جامعهشناسان و کارشناسان رسانه سالهاست از طریق تحقیقات میدانی به این موضوع پی بردهاند که رسانههایگروهی بهطور کلی و سینما به طور اخص، میتوانند با نمایش زندگی معلولان و افزایش آگاهی عمومی در تغییر رفتار با توانخواهان سهم بسزایی داشته باشند.
تغییر نگرش سینما به معلولان
("پازل مرکوری" به کارگردانی هارولد بکر، ۱۹۹۷). در سالهای اخیر، پژوهشهایی نه چندان زیاد در زمینه تبیین رابطه فیلم و معلولیت صورت گرفته است. تاریخ سینما نشان میدهد که از همان آغاز، نمایش افراد معلول در فیلمها متداول بوده است. در گذشته، حضور شخصیتهای معلول در صنعت سینما اغلب جنبه فرعی و ابزاری داشت. پرداختن آگاهانه سینماگران به مشکلات معلولان پدیدهای تقریباً جدید به شمار میآید.
معلولیت به عنوان داستان اصلی فیلم
("بوی خوش زن" به کارگردانی مارتن برست، ۱۹۹). حضور شخصیت معلول در فیلمها به معنای این نیست که موضوع توانخواهی داستان اصلی فیلم را میسازد. به نظر میرسد که سینماگران در فیلمهای درام، فضای مناسبی برای پرداختن به موضوع معلولیت یافتهاند. در برخی فیلمهای درام در سالهای اخیر موضوع معلولیت محور اصلی را میسازد. بهکارگیری بازیگران معلول نیز در سینما بیش از پیش رواج یافته است.
معلولان در نقش شخصیتهای شرور
("دکتر نو" (جمیز باند) به کارگردانی ترنس یانگ، ۱۹۶۲). در دهه ۶۰ سده بیستم شاهد فیلمهایی هستیم که شخصیتهای معلول نقش افراد منفی و شرور را برعهده دارند. این میزان در این دهه ۵۶ درصد است، اما در دهه ۹۰ به ۸ درصد کاهش مییابد. سینماگران در فیلمهایی جنایی یا اکشن (بهطور مثال در فیلمهای جیمزباند) از نقصان جسمی معلولان تواناییهایی مخرب، اما پرجاذبه میآفریدند.
تیپسازی و کلیشه در فیلم
("فارست گامپ" به کارگردانی رابرت زمکیس، ۱۹۹۴). اغلب فیلمهای سینمایی از شگردی برای تاثیرگذاری بر مخاطب خود بهره میجویند که میتوان آن را آفرینش "تیپ" نامید. بر خلاف ابعاد متفاوت شخصیت در فیلم، مشخصههای تکراری و ویژگیهای کلیشهای که در نمود ظاهری و رفتار "تیپ" تجلی مییابند، مخاطب را از تحلیل و کنجکاوی باز میدارد. یکی از جنبه منفی در سینما تقلیل "شخصیتهای" معلول به "تیپهای" معلول است.
شخصیت معلول در ژانرهای سینمایی (۱)
("گوژپشت نتردام" به کارگردانی ژان دولانوا، ۱۹۵۶). بررسی ۲۱۷ فیلم در آلمان نشان میدهد که پرداختن به موضوع معلولان در ژانرهای متفاوت سینمایی یکسان نیست. حضور شخصیتهای معلول در ژانرهای متفاوت در این بررسی آماری به این ترتیب است: ۲/ ۴۴ درصد در فیلمهای درام، ۵/ ۱۱ درصد در فیلمهای کمدی، ۱/ ۱۱ درصد در فیلمهای جنایی.
شخصیت معلول در ژانرهای سینمایی (۲)
("گرین مایل" (مسیر سبز) به کارگردانی فرانک دارابونت، ۱۹۹۹). حضور شخصیتهای معلول در دیگر ژانرها به این ترتیب است: ۸/ ۸ درصد در فیلمهای ترسناک، ۸/ ۷ درصد در فیلمهای اکشن، حدود ۴/ ۷ در سریالهای تلویزیونی، ۸/ ۱ درصد در فیلمهای کودکان و ۴/ ۱ درصد در فیلمهای علمی-تخیلی. در ژانرهای دیگر حضور شخصیتهای توانخواه ناچیز است.
فقر و ثروت معلولان در فیلم
("دست نیافتنیها" به کارگردانی الیور ناکاچ و اریک تولدانو، ۲۰۱۱). یک تحقیق میدانی از آغاز سینما تا دهه اول سده بیستویکم نشان میدهد که بیش از ۱۷ درصد شخصیتهای معلول در فیلمهای این دوره از امکانات مالی قابل توجهی برخوردارند. مشکلات این دسته از معلولان نسبت به افراد متوسط و فقیر کاملاً متفاوت است. توجه به این نکته چشمانداز دیگری را در ارزیابی مشکلات معلولان عرضه میکند.
نقش سینما در آشنایی با زندگی معلولان
("جانی خوشقبافه" به کارگردانی والتر هیل، ۱۹۸۹). سینما از یکسو از پیشداوریهای موجود درباره زندگی معلولان بهره میگیرد، تا پیام خود را سریعتر به مخاطب برساند؛ اما از سوی دیگر با برجستهکردن زوایای مشخص زندگی معلولان (حتی در موارد روزمره) دریچه جدیدی برای تفاهم بیشتر با توانخواهان میگشاید. فیلم یکی از موثرترین رسانهها در انتقال تجربیات انسانها به یکدیگر است.
معلولان در نقش قربانی
("برادر خواب" به کارگردانی یوزف ویلزمایر، ۱۹۹۲). در اغلب فیلمها معلولان در نقش قربانی و کسانی که نیازمند مراقبت هستند، ظاهر میشوند. به لحاظ تفکیک جنسیتی، این مورد در باره زنان بیش از مردان صدق میکند. در بیشتر فیلمهایی که معلول "قهرمان" است، ما شاهد حضور معلولان مرد هستیم. زنان معلول زمانی که "نقش مثبتی" در فیلم ایفا میکند، دارای تواناییهای فوقالعاده نظیر پیشگویی آینده و فردشناسی هستند.
نمایش معلولیتهای متفاوت در سینما
("رین من" به کارگردانی بری لوینسون، ۱۹۸۸). اگرچه معمولاً به مقوله معلولیت و توانخواهی در سینما به صورت کلی پرداخته میشود، اما نگاهی تفکیکی نشان میدهد که حضور شخصیتهای معلول با کمبودهای جسمی و ذهنی مختلف در دورههای متفاوت در سینما رخ داده است. برای مثال اوتیسم و ناشنوایی به عنوان موضوع مرکزی معلولیت در فیلمهای دهه ۸۰ سده بیستم بازتاب پیدا کرد.
افزایش آگاهی عمومی و نقش رسانهها
("احمقها" به کارگردانی لارس فون تریر، ۱۹۹۸). در یک پژوهش میدانی در آلمان که به بررسی۲۱۷ فیلم از سراسر جهان پرداخته، نتایج آماری جالبی بهدست آمده که بیش ازهمه نشان میدهد آگاهی به مشکلات توانخواهان و حساسیت عمومی در مواجه با پدیده معلولیت افزایش یافته است. شمار فیلمها درباره معلولان از سال ۱۹۴۰ تا کنون فزونی گرفته است.
موضوعات متفاوت از زندگی معلولان
("فرد کجاست" به کارگردانی آنو ساول، ۲۰۰۶). در فیلمهای چند دهه گذشته، موضوعات مختلفی از زندگی معلولان به نمایش گذاشته شدهاند. مهمترین آنها از این قرارند: پذیرش معلولیت از سوی معلول، تعیین سرنوشت خود، رابطه با خانواده، رابطه با جامعه و محیط کار، روابط جنسی، موضوع مرگ بهطور کلی و خودکشی بهطور خاص.
تکنیک در فیلم
( "لباس غواصی و پروانه" به کارگردانی جولیان شنابل، ۲۰۰۸). در اغلب فیلمهای جدی درباره معلولان و معلولیت ما با "راوی دانایی" روبرو هستیم که داستان را بازگو میکند.(تقریباّ در ۹۳ درصد). دوربین در انتقال نقش شخصیت معلول وظیفهای بسیار مهم برعهده دارد. زاویه فیلمبرداری، حرکت و فاصله دوربین و نورپردازی در این گونه فیلمها از اهمیت دوچندانی برخوردارند.
واقعیت زندگی معلولان در فیلم
("مایتی" به کارگردانی پیتر چلسوم، ۱۹۹۹). یک کار میدانی در آلمان نشان میدهد که تنها حدود ۴۸ درصد فیلمهایی که در آن شخصیتهای معلول حضور دارند، زندگی و مشکلات واقعی توانخواهان به نمایش گذاشته میشود. بیش از نیمی از فیلمها، جنبههای غلوآمیز، غیرواقعی و خیالی را از زندگی معلولان نمایش میدهند.
تابوی سکس و معلولان در فیلم
(کیک برفی"، به کارگردانی مارک ایونز، ۲۰۰۶). برخی پژوهشها در آمریکا نشان میدهند که توجه سینماگران به موضوعات و مشکلات ویژه معلولان در زمینه سکس نخست در دهه ۸۰ میلادی سده بیستم صورت میگیرد. آمار موجود نشان میدهد که در ۴۵ درصد فیلمها درباره معلولان صحنههایی از روابط جنسی معلولان به نمایش گذاشته میشود.
انواع معلولیت در فیلمها
("هنر منفی اندیشیدن"، به کارگردانی برد بریان، ۲۰۰۸). بیش از ۵/۳۳ درصد فیلمها درباره معلولانی است که ناتوانی بدنی دارند. نابینایی با ۴/ ۲۰ درصد در مقام دوم و معلولیت ذهنی با ۵/۱۱ درصد در رده سوم قرار دارند. دیگر اشکال معلولیت بازتاب کمتری در سینما یافتهاند. این آمار در سینما در تطابق با نسبت شمار معلولان در واقعیت نیست. بهطور مثال تنها ۱/۳ درصد از معلولان از ناتواییهای ذهنی رنج میبرند.
بازتاب تفاوت سنی معلولان در فیلم
("رنگ خدا" به کارگردانی مجید مجیدی، ۲۰۰۱). سینماگران به سرعت دریافتند که پرداختن به موضوع معلولیت در سنین مختلف، تاثیریگذاری متفاوتی را بر مخاطبان در پی دارد. یک پژوهش در آلمان نشان میدهد که حدود ۵/ ۳۷ درصد فیلمها، زندگی معلولانی در سنین ۳۰ تا ۵۰ سال را به تصویر میکشند. نوزدان و کودکان معلول زیر ۱۱ سال در ۶ درصد فیلمها ظاهر میشوند و سهم نوجوانان و جوانان معلول زیر ۱۸ سال حدود ۸/ ۱۰ درصد است.