اعتراض مدیران سه سرویس وبلاگنویسی به وضعیت فیلترینگ
۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبهسیزدهم آذرماه، مدیران سه سرویس وبلاگنویسی بلاگفا، بلاگ اسکای و میهن بلاگ، برای اولینبار نامهی سرگشادهای را منتشر کردند و از سیاستهای «کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه» و شیوه و گستردگی فیلترینگ انتقاد کردند. این اقدام مدیران این سه سرویس وبلاگنویسی فارسی که در نوع خود بیسابقه بود، سیاستهای تازهی فیلترینگ و مقابله با محتوای تولیدشده در اینترنت را به ضرر فضای اینترنت فارسی زبان دانسته و نویسندگان ابراز نگرانی کرده بودند که مجموعهی این اقدامات باعث تضعیف موقعیت سرویسهای وبلاگنویسی ایرانی میشود.
آمار دقیقی در دست نیست که چه تعداد وبلاگ فارسی فعال وجود دارد. با اینحال این رقم احتمالاً آنقدر بالاست که زبان فارسی را به چهارمین زبان فضای سایبر از نظر میزان تولید محتوا رسانده است. وبلاگنویسی دهسالهی ایرانیان از اولین سرویس وبلاگنویسی جهانی یعنی «بلاگر» شروع شد و بعدتر وبلاگهای بسیاری در سرویسهای فارسی، از «پرشین بلاگ» که اولین سرویس وبلاگنویسی فارسی بود تا «بلاگفا» و «بلاگ اسکای» و «مهین بلاگ» ایجاد شد.
آزادی سالهای اول و شروع فیلترینگ
وبلاگنویسی فارسی در یکی دوسال اول تاریخ دهسالهی خود از آزادی خوبی برخوردار بود، اما بعد از آنکه شورای عالی انقلاب فرهنگی آیین نامهی فیلترینگ را در دوران ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی تصویب و اجرایی کرد، این آزادی کوتاهمدت نیز تمام شده و بعد از آن وبلاگهای فارسی بسیاری فیلتر یا مسدود شده و در مواردی وبلاگنویسان نیز بازداشت و زندانی و با حکمحبسهای گاه طولانی نیز مواجه شدند.
در ابتدای آغاز فیلترینگ محتوای اینترنتی در ایران که هنوز نه تجهیزات فنی پیشرفتهای در اختیار مجریان طرح بود و نه دانش فنی آنها بهروز بود، فیلترینگ به شکل موردی بود. به این ترتیب که آدرس وبلاگ مشخصی که محتوایش برخلاف قانون و عرف شناخته میشد مسدود میشد. بعدتر با ورود تجهیزات تازه از چین این امکان برای مجریان طرح فراهم شد که کلیدواژههای مشخصی را فیلتر کنند و هر وبسایت یا وبلاگی که از این کلیدواژه در متن استفاده کرده بود، فیلتر میشد. با شروع این مرحله بود که فیلترینگ فلهای بسیاری از وبلاگها و وبسایتها بیتوجه به محتوای آنها شروع و فراگیر شد. بعد از شکایتهای بسیاری از افرادی که دسترسی به وبلاگ آنها صرفاً به دلیل استفاده از واژهای که مشمول فیلترینگ بوده است مسدود شده بود، کمیتهای برای پیگیری این شکایتها به راه افتاد.
از فیلترینگ موردی تا مهاجرت به سرویسهای وبلاگنویسی خارجی
اما مشکل کاربر فارسی زبان که در یکی از سرویسهای وبلاگنویسی ایرانی مینوشت، فقط فیلترینگ گسترده نبود. از چندسال قبل مدیران سرویسهای وبلاگنویسی ایرانی نیز در مواردی وبلاگهای برخی از کاربران را بدون هیچ اخطارقبلی مسدود و از دسترسی خارج میکردند. این وبلاگها معمولاً یا وبلاگهای سیاسی بودند یا یکی از فعالان اجتماعی نویسندهی آن بود. سرویس وبلاگنویسی «بلاگفا» و «پرشین بلاگ» شاید بیشتر از دیگر سرویسهای وبلاگنویسی دست به این اقدام زده باشند.
مرضیه رسولی، یکی از وبلاگنویسانی که تا همین چندی قبل در سرویس «پرشین بلاگ» مینوشت و این سرویس وبلاگنویسی بدون اطلاع قبلی وبلاگ او را مسدود کرده است به «دویچهوله» میگوید:«یک روز چند ایمیل گرفتم که وبلاگت پیامهای خطا میدهد و باز نمیشود. چون وبلاگم قبلتر فیلتر شده بود، فکر کردم منظورشان این است که نمیتوانند وبلاگ را ببینند. اما وقتی سراغ وبلاگم رفتم، دیدم که مسدود شده و دیگر وجود ندارد. هیچ اخطار قبلی در کار نبود و اگر گوگل ریدر نبود، همه نوشتههایم از دست رفته بود و غیرقابل برگشت بود.» این درحالی است که «پرشین بلاگ» در بخش اخبار خود مینویسد:«در صورت مواجهه با چنین وضعی مطمئن باشید که مطالب وبلاگ شما محفوظ میباشد و وبلاگ شما حذف نشده است.» اما در ادامهی همین توضیح، «پرشین بلاگ» امکان بازگشت وبلاگ و دسترسی نویسنده به آرشیو نوشتههای خود را منوط به «دستور رفع مسدودی از طرف مقامات قضایی» میکند.
در پی این مسدودسازیهای وبلاگها به دست مدیران سرویسهای وبلاگنویسی، موج انتقادهای وسیعی در فضای وبلاگنویسی فارسی بهراه افتاد. تیمی از متخصصان ایرانی، «وردپرس» را که یکی از پرطرفدارترین سرویسهای وبلاگنویسی جهان است فارسی کردند و کاربران را تشویق کردند که وبلاگهای خود را به «بلاگر» یا «وردپرس» انتقال دهند که قوانین جهانی برآنها حکمفرما است و نه قوانین جمهوری اسلامی ایران، حقوق وبلاگنویس محترم شناخته شده و وبلاگ او حذف نمیشود. ضمن اینکه این سرویسهای وبلاگی جهانی اطلاعات شخصی کاربر را در اختیار مقامات امنیتی قرار نمیدهند، گروه پشتیبانی منظمی برای پاسخگویی به سوالهای کاربران دارند و حتا اگر مدتها وبلاگی بهروز نشود، محتوای وبلاگ را حذف نمیکنند.
در پی این تبلیغها و فارسیسازی «وردپرس» و «بلاگر» بود که عده زیادی از وبلاگنویسان که شاید مهمترین دلیلشان برای استفاده از سرویسهای ایرانی، زبان فارسی بود به این سرویسهای جهانی مهاجرت کردند.
مرضیه رسولی که حالا وبلاگ «سه روز پیش» را در بلاگر مینویسد و بهروز میکند میگوید که دیگر نمیتواند به سرویسهای وطنی اعتماد کند و اضافه میکند:«از همان اواسط وبلاگنویسیام از پرشین بلاگ ناراضی بودم. پرشین بلاگ بخشی به اسم پشتیبانی دارد، اما چندین مرتبه که برای وبلاگم مشکلی فنی پیش آمده و به بخش پشتیبانی ایمیل زدم، هیچ جوابی ندادند. تنها دلیلم برای ماندن در پرشین بلاگ امکان قالبهای فارسی و فارسینویسی بود که حالا که بلاگر و وردپرس هم این امکان را اضافه کردهاند، دیگر دلیلی برای استفاده از سرویسهای ایرانی که ناگهان کل وبلاگ و نوشتههایت را مسدود میکنند نمیبینم.»
تشدید سانسور بعد از راهاندازی «کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه»
موج مسدودسازی وبلاگهای منتقد یا با محتوای سیاسی به دست مدیران سرویسهای وبلاگنویسی ایرانی، از مرداد هشتاد و هشت که «کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه» در پی ماده ۲۲ قانون جرایم رایانهای به ریاست دادستان کل کشور تشکیل شد، شدت گرفت. دادستان کل کشور در مرداد ۸۸ اعلام کرد که «کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه» برای «پیشگیری از وقوع جرایم در فضای سایبر، صیانت از حریم خصوصی شهروندان در فضای وب، شنود غیرمجاز و جاسوسی رایانهای» تشکیل شده است.از بعد از آغاز به کار این کارگروه، مدیران سرویسهای وبلاگنویسی فارسی به طور مرتب لیستی از وبلاگهایی که بنا به نظر این کارگروه مصداق محتوای مجرمانه هستند دریافت کرده و موظف به مسدوسازی این وبلاگها هستند.
علیرضا شیرازی مدیر «بلاگفا» و «پارسیک»، محمدجواد شکوریمقدم مدیر سایت «میهنبلاگ» و «کلوب» و مسعود چنگیزی مدیر «بلاگ اسکای» و «پیکوفایل» در نامهی سرگشاده خود میـگویند اگرچه در چندسال گذشته شاهد ارسال لیستی از وبلاگها به سرویسدهندگان توسط نهادهای مرتبط بودهایم، اما در چندماه گذشته درخواست مسدوسازی وبلاگها افزایشی« چند صددرصدی» داشته است. آنها در ادامهی نامهی خود شکایت کردهاند که «آنچه از برآیند فعلی نهاد فیلترینگ مشاهده میشود ارسال دعوتنامهی غیررسمی برای کاربران ایرانی جهت استفاده از سرویسهای خارجی است. متاسفانه تعداد کاربرانی که با توجه به روند فعلی فیلترینگ استفاده از سرویسهای وبلاگهای خارجی را مطمئنتر از نمونههای داخلی میدانند، هر روز بیشتر میشوند.»
صفحه فیلترینگ تازه و بیاحترامی به مخاطب
نویسندگان نامه همچنین از صفحه جدید فیلترینگ که از فروردین ماه ۸۹ به جای صفحه قبلی جایگزین شده است نیز انتقاد کردهاند. صفحه پیشین فقط اخطار میداد که دسترسی به وبلاگ یا وبسایت موردنظر مقدور نیست، اما صفحهی تازه لیستی از وبسایتهایی که به نظر کارگروه تعیین صادیق مجرمانه مفید است را هم به کاربر معرفی میکند. در مهرماه رئیس مرکز توسعه فنآوری و اطلاعات دیجیتال وزارت ارشاد در گفتوگویی با «خبرآنلاین» اعلام کرده بود که صفحهی تازهی فیلترینگ روزانه بیش از سه میلیون بازدیدکننده دارد و دوهزار سایت با سلسله مراتب در زمینههای گوناگون را به کاربران معرفی میکند.
از همان وقتی که صفحهی تازه جایگزین صفحهی فیلترینگ پیشین شد، کاربران فضای مجازی انتقادهای بسیاری به این صفحه تازه داشته و این معرفیها را توهین به شعور و انتخاب مخاطب میدانستند. مدیران سه سرویس وبلاگنویسی ایرانی در نامهی خود با انتقاد از صفحهی تازه میگویند:«محتوای صفحهی جدید فیلترینگ گویی قرار است از سایتهای ایرانی حمایت نموده و کاربران را به سایتهای جایگزین مشابه راهنمایی کند. در حالیکه عملا با سیاست جدید کارگروه تعیین مصادیق، که نامش در صفحه فیلترینگ نیامده است، وارد رقابت سایتهای داخلی شده است و اقدام مزبور نقض حقوق سایر سایتهای ایرانی است.» آنها در ادامه تاکید کردهاند که بهنظرشان این صفحه در شان کاربر ایرانی نیست.
وبلاگنویسی ایرانی بعد از شش هفت سال اولیه که روند روبه رشدی داشت و چشمهای بسیاری را در جهان معطوف به خود کرده بود و مقالهها و کتابها و گزارشهای بسیاری در اینباره نوشته شد، حالا مدتی است که رو به افول گذاشته است. تعداد بسیاری از وبلاگهای پرخواننده سابق دیگر به روز نمیشوند و نوعی رخوت را میتوان در وبلاگشهر فارسی دید. برای این روند نزولی دلایل بسیاری مثل توسعهی فراگیر شبکههای مجازی، کمبود ایده یا از بین رفتن آن حس امنیت پیشین برای وبلاگنویسها برمیشمرند. از دیگر دلایل این امر شاید گستردگی رو به فزونی سانسور و فیلترینگ در فضای مجازی باشد که به هرحال هم بر تعداد خوانندههای وبلاگنویسان اثر منفی میگذارد و هم دسترسی به وبلاگ را برای خود نویسنده با دشواریهای متعددی همراه میکند.
این سانسور حاکم بر فضای وب تا جایی پیش رفته است که حتا در نمونههایی وبلاگهایی مسدود شدند که کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه دستور مسدوسازی انها را صادر نکرده بود. حالا ازقرار دامنهی این فشارها و سانسورها آنقدر شدید شده است که کارد به استخوان مدیران برخی از سرویسهای وبلاگنویسی فارسی هم که همیشه همکاری خوبی با مسئولان دولتی داشتند رسیده که نامهی سرگشادهی انتقادی منتشر میکنند. باید دید سرنوشت بخش خصوصی در عرصهی وب در ماههای آتی بعد از این اعتراض علنی چطور خواهد بود و دامنهی دخالتهای حکومتی در فضای سایبر تا کجا پیش خواهد رفت.
فرناز سیفی
تحریریه: یلدا کیانی