«یک دقیقه؛ مولف» با سرودهای از پگاه احمدی
۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه
پگاه احمدی یکی از چند زن شاعر و نویسندهای بود که در سال ۷۹ در اعتراض به سیستم توزیع کتاب در ایران، خود در کنار خیابان به فروش کتابهایشان اقدام کردند که بازخور مطبوعاتی فراوانی یافت.
او از سال گذشته تا کنون به دعوت انجمن جهانی قلم در فرانکفورتِ آلمان سکونت دارد و به تازگی آخرین مجموعه از سرودههای خود را با عنوان «سردم نبود»، توسط نشر سوژه در آلمان به چاپ رسانده است.
برای «یک دقیقه؛ مولف» به سراغش رفتیم و او شعر «مردن به وقت تیرآهن» را خواند.
مردن به وقت ِ تیرآهن
صورتم را محکم به این مجسمههای سفید ببندم
کبوتران مرا بخورند
از سینهام نفت بیرون میزند
و سینمایی که عاشقش بودم
تیرباران شده
زخمت را از گیجگاه من بیرون نکش!
ما انارهای منفجری بودهایم
در مرزهای بیتسکین،
از انگشتهایمان
وقت ِ نوشتن، اشک میآمد!
نه! زخمت را از گیجگاه من بیرون نکش!
هوا پُر از صفیست که میرود رویاهایش را به جنگ ببازد!
کافههای سرخ اش را روشن کند
وَ روی عرصهی سیمرغهای آدمخوار
بلند بنویسد: کرانهی " آواتار" !
من به استعاره امید ندارم
تنها دیوارم را با دیوانگی از این حروف، جدا کردهام
مردن به وقت تیرآهن!
به وقتِ من
که اطراف این النگوهای زخم منفجر شدهام
مردن به وقت جان
به وقت " آفتابکاران"
ای تابیده بر جدار خیابان!
زخمت را از گیجگاه من بیرون نکش
هوا نبود، قصه نیست
تنها سینهی من است که سینما به سینما جِر می خورَد!
.
.
.
در این شراب، شاهرگم را میزنند
MZ/ YK