گفتوگو با اووه میس، منتقد فیلم
۱۳۸۶ شهریور ۱۷, شنبهبرای آن که با دیدگاه دیگری در بارهی گرایش جدید سینمای آلمان آشنا شویم، نظر اووه میس، منتقد سینمایی آلمان را جویا شدیم.
اووه میس (Uwe Mies) چهلوپنج سال دارد و از سال ۱۹۸۹ بهعنوان منقد فیلم با رسانههای آلمان از جمله "وست دویچه آلگماینه تسایتونگ، "کلنر اشتات آنتسایگر، "گنرال آنتسایگر ـ بن" و رادیوی غرب آلمان (WDR) همکاری میکند. او از سال ۲۰۰۷ سردبیر مجلهی فیلم "KINO&CO" است.
ما تنها یک پرسش را مطرح کردهایم:
دویچه وله: چه عاملی در سالهای گذشته سبب موفقیت، اعتبار بیشتر و پیشرفت شگرف سینمای آلمان در عرصهی بینالمللی شده است؟
اووه میس: واقعیت این است که فیلمهای آلمانی از سال ۲۰۰۰، دو بار برندهی جایزهی اسکار دربخش "بهترین فیلم به زبان خارجی" شده اند و دو بار تا ردهی پنج فیلم برتر جهش کردهاند. چنین غنایی تا کنون در سینمای آلمان بیسابقه بوده است.
افزون بر این، سینمای آلمان یک سری جوایز اروپایی را هم، از جمله در فستیوالهای کان و برلین نصیب خود کرده است. از این گذشته، فیلمهای آلمانی در کشورهای فرانسه، بریتانیای کبیر، ایتالیا و آمریکا نیز فروش چشمگیری داشته اند.
واقعیت ولی این هم هست که در دههی کنونی تنها شش فیلم توانستهاند تا به حال ایدهی بینالمللی سینمای آلمان را نمایندگی کنند: "خداحافظ لنین"، "هیچ کجا در آفریقا"، "سقوط"، "با سر توی دیوار"، "سوفی شل ـ آخرین روزها" و "زندگی دیگران".
ساختن فیلم برای کودکان
اگر با حسن نیت برخورد کنیم، میتوانیم "جوانان وحشی" را هم به این فهرست بیافزائیم که به ویژه در ایتالیا استقبال شایان توجهی از آن شده است. و فیلم "عطر" هم که ابتدا در کشورهای آلمانی زبان با موفقیت روبرو شد. سایر فیلمسازان آلمانی که دست کم حدود ۱۷۰ فیلم در سال به بازار عرضه میکنند، دائم در حال بدو وادو به این و آن محفل فستیوالی هستند، یا آثارشان در سینماهایی که فیلمهای کم بیننده نشان میدهند در انتظار سر آمدن عمر نمایش خود هستند. شق سومی هم وجود دارد: اینکه این فیلمسازان به تولید فیلم بچهها از روی کتابهای مردمپسند کودکان میپردازند.
یعنی: در میان این تولیدها، فیلمهای اندکی دیده میشوند که از نظر محتوایی دو وجه اساسی زیر را در بر میگیرند:
ـ فیلمهایی که به تاریخ رایش سوم میپردازند
ـ فیلمهایی که روابط بین دو آلمان شرقی ـ غربی را دستمایه قرار دادهاند.
از این واقعیتها میتوان نتیجه گرفت که به آلمانیها حق استفاده از توانایی انتقاد از خود داده میشود و این که در این میان فیلمهای اندکی هم هستند که خواست مشروع بینندهای که میخواهد سرگرم شود و برای آن هم پول پرداخته را برآورده میسازند.
پرسشی نظری
این پرسش که آیا فیلمهای دیگری نیز ارزش دستیابی به این موفقیتها، یا حتی بیشتر از آن را داشتهاند یا نه، سئوالی نظری است.
این نظر که یک فیلم باید در سال، آبروی تولیدات دیگر را بخرد، قویاً اعتبار مییابد. توفیقهای به دست آمده ثابت میکنند که با همین یک فیلم میتوان به موفقیت دست یافت و اعتبار کسب کرد. این را ولی، با وجود تمام تحسینهای بهزحمت کسبشده، پیشرفت شگرف نمیتوان خواند. پیآمد این که دو سال است آلمان اسکاری دریافت نکرده و نمایش اولیهی هیچ فیلمی در فستیوال کان رخ نداده، این خواهد بود که سینمایش در سطح جهانی، باز هم به ردیف سوم تنزل خواهد کرد.
کمبود موضوعهای حساس و کیفیتهای زیباییشناسانه در فیلمهای جدید آلمانی، نمایانگر گرایش آن به سطحی نازل است. دلیل این را باید بیش از هر چیز، در ارتباط تنگاتنگ شرکتهای تولید فیلم با تلویزیونهای دولتی جستجو کرد که بر محتوا، شکل و بودجهی یک فیلم تأثیر تعیینکننده میگذارند.
فیلم توفیقآوری مثل "زندگی دیگران" هر سال ساخته نمیشود.
برگردان: امید