1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کیهان لندن؛ رسانه‌ای که خاموش شد

الهه خوشنام۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

گفته‌ می‌شود عمر روزنامه‌ در عصر اینترنت به پایان رسیده است. کیهان لندن نیز پس از سی سال تلاش برای بقا، به صف روزنامه‌هایی پیوست که در سال‌های اخیر و با رونق نشریات آنلاین بسته شدند. آیا تعطیلی کیهان، امری ناگزیر بود؟

https://p.dw.com/p/19hE9
عکس: kayhanlondon.com

به سراغ سه تن از کیهانیان قدیم رفتیم تا احتمالا از دلایل این توقف آگاه شویم. دکتر صدرالدین الهی مقیم آمریکا که شصت و یک سال از عمر خود را با روزنامه کیهان سپری کرده، خبر توقف انتشار را با شرایطی که در خارج از کشور وجود دارد چندان هم ناگهانی تلقی نمی کند.

دکتر الهی می‌گوید:« راستش همه چیز در دنیای امروز ما میسر است. مخصوصاً وقتی روزنامه‌ای به زبان فارسی در خارج از مملکت‌مان منتشر می‌شود. همیشه این خطر هست که از حمایت کافی، چه از جهت آگهی و چه از جهت خواننده، برخوردار نباشد و در نتیجه دچار این گرفتاری شود که کیهان شد. ولی از نظر شخص من نسلی که کیهان می‌خواند، نسلی که با کیهان بزرگ شده، این نسل کم کم دارد از یاد می‌رود و فراموش می‌شود و خودش هم یواش یواش عمرش را می‌دهد به شما. این کیهان لندن در حقیقت صدای نسلی بود که می‌خواست افکار آزادی‌خواهانه‌ بدون تعصب را پخش کند و نشریاتی که بیرون هستند معمولاً فاقد این ویژگی هستند. یا ارگان سازمانی هستند که آن سازمان اداره‌شان می‌کند، یا متعلق به دسته‌ای هستند که خرجشان را می‌دهد. کیهان چون متعلق به هیچ کدام از این‌ها نبود و هزینه‌هایی که داشت بعضی‌ها تأمین می‌کردند برایش، البته بدون توقع، ما ناگزیر بودیم که به آخر خط برسیم.»

زبان مشترک ایرانیان

ایرج تبریزی، یکی از قدیمی‌ترین مدیران کیهان در سال های پیش از انقلاب و مقیم شهر مونیخ آلمان است. او از سال های دهه سی شمسی تا آخرین روزهای انتشار کیهان در ایران با این نشریه همکاری داشته است.

ایرج تبریزی ضمن آن که بر تنگناهای مالی و توقف انتشار بسیاری از نشریات بزرگ آمریکا و اروپا اشاره دارد، کیهان را یک مورد استثنائی می داند:« در مورد کیهان دلایل و استثناهای دیگری را هم باید در نظر گرفت. این در واقع تنها روزنامه‌ مخالف نظام جمهوری اسلامی است که در ۷۰ نقطه دنیا شبکه ارتباطی میان ایرانیان ایجاد کرده بود و مردم با علاقه آن را می‌خواندند. آن‌هایی که می‌خواندند بیشتر سالمندان پرگوی بی‌عملی از قماش بنده بودند. جوان‌های تازه سال که علاقه‌ای به این نشریات ندارند. مضافاً به اینکه موبایل و اینترنت تمام نیازهای‌شان را برطرف می‌کند.

دو سه سالی بود که کیهان، مشکلات مالی داشت و قابل فهم هم بود. اما با کمال تأسف این جامعه‌ بسیار مرفه ایرانی، بخشی در آمریکا و بخشی در اروپا، که برای سفره ابوالفضل و نمی‌دانم جشن تولد و ازدواج‌شان و غیره جشن‌های چند صد هزارتایی برقرار می‌کنند، کوچک‌ترین کمکی به کیهان نکردند.»

سرنوشت محتوم

سیاوش آذری از روزنامه نگاران قدیمی مقیم آمریکا که در سنین نوجوانی به کیهان پیوسته است، عدم استقبال مردم را یکی از دلائل توقف انتشار کیهان می داند: «من یک روزی به آقای دکتر مصباح‌زاده گفتم که شما یک هواپیما را با عده‌ای مسافر از روی زمین بلند کرده‌‌اید و به آسمان برده‌اید. ایشان گفتند که بله و باید ادامه بدهیم و فرود نیائیم. شرایط اقتصادی که روز به روز رو به وخامت گذاشت تبعاتش همه‌ اقشار جامعه را دربرگرفت، ازجمله مطبوعات را. وجود اینترنت و این همه وسائل ارتباطی سریعی که به بازار آمده، همه و همه باعث شد که روزنامه‌هایی مثل کیهان با آن همه اعتبار و اشتهار به تعطیلی کشیده شوند.

همان طور که می‌دانید نیمروز چاپ لندن تعطیل شد و یا اینجا رادیو صدای ایران با آن همه موقعیت تعطیل شد و بعد هم کیهان لندن که کاملاً قابل انتظار بود. خود من که اولین نماینده کیهان لندن بودم در لس‌آنجلس، در جریان بودم و کاملاً قابل پیش‌بینی بود. البته مردم هم، به دلایل مختلف چنانکه باید از آن استقبال نکردند و هزینه‌ها بالا رفت. قصه‌ کیهان لندن قصه‌ تحسین و تأثر بوده در واقع. تحسین به جهت اینکه دکتر مصباح‌زاده برای بازتاب‌دادن آرمان‌ها و آرزوهای مردم یک پایگاه بزرگ مردمی بنا گذاشت و تأسف‌اش هم به خاطر تعطیل شدن روزنامه است.»

کیهان تنها صدای مخالف در ارکستر

زمزمه تعطیلی کیهان لندن پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ایران به گوش می‌خورد. احمد احرار، سردبیر کیهان در آن زمان گفته بود: «همه کوششمان برای این است که ماجرا را تا انتخاب رئیس جمهور جدید به تعویق بیاندازیم» و کیهان درست پس از انتخاب آقای روحانی انتشارش متوقف شد.

ایرج تبریزی اما توقف انتشار را درست در همین زمان سوال برانگیز می‌داند: «درست در این موقع که ارکستر سمفونی بی‌بی‌سی و سایر رسانه‌های چاپی و شنیداری دنیا برای آمدن آقای روحانی ساز مشترک می‌زنند، انتخاب این زمان برای خاموش کردن کیهان کمی سئوال برانگیز است. بدون تردید این ابهام را با خودش دارد که حالا چرا؟ شما چرا تنها صدای مخالف را در این شرایط خاموش می‌کنید؟ این سئوال خیلی با قوت در ذهن عده‌ای وجود دارد. حالا نمی‌شود قطعاً گفت که دلیلش این است، ولی زمان را بسیار بد انتخاب کرده‌اند. حق است که چنین نتیجه‌گیری و قضاوتی را به‌دنبال داشته باشد.

ایرج تبریزی در عین حال که اشاره ای به بالا رفتن سن اعضای هیات مدیره کیهان دارد، از روزنامه نگارانی می گوید که همه پشت میز نشین بودند.« آن هیأت مدیره سهام‌داران کیهان در تنها نقطه‌‌ای که اشتراک دارند، بی‌اعتنایی و بیگانگی با کار روزنامه و نشر روزنامه است. در سایر زمینه‌ها مسائل خودشان را دارند. مضافاً اینکه سن‌آن‌ها هم دارد به بالای ۹۰ـ ۸۰ سال می‌رسد و به هر تقدیر نگاه این‌ها به جهان دیگر کم کم یک نگاه بی‌احساس گوسفندواری می‌شود. آن نگاه زنده‌پویای جوان خودش را دیگر ندارد.

به‌هرحال یک نشریه ایرانی در انگلیس، که واقعاً در نزدیک به ۷۰ نقطه جهان توزیع می‌شده است، حالا کم یا زیاد، با همه‌ نواقصی که داشت یک نشریه نشسته بود. نشریه‌ای نبود که در هرجای دنیا بتواند خبرنگار داشته باشد و زنده مسائل را پخش کند. در رقابت با اینترنت و تلویزیون و این داستان‌ها بسیار ناکارآمد بود. ولی این مشکل همه‌ مطبوعات ریز و درشت ایرانی و خارجی است. ولی این زمان و این شرایط، خیلی سئوال برانگیز است برای من. یعنی نشریه‌ای که تمامیت یک نظام را رد کند، باید منتفی باشد دیگر.»

کیهان جدا از کیهانیان

کیهان لندن در آغاز با سردبیری امیر طاهری که چند سالی در ایران نیز کیهان را سردبیری می کرد، مشغول به کار شد. طاهری اما روزنامه نگاری بین‌المللی است و نمی توانست به یک نشریه بسنده کند. از آن پس کم‌تر روزنامه نگاران قدیمی کیهان در اداره آن دست داشتند. هوشنگ وزیری که در ایران سردبیری آیندگان را برعهده داشت، سال ها کیهان لندن را سرپرستی می کرد و بعد هم احمد احرار از نویسندگان پا بر جای روزنامه اطلاعات به زحمت بسیار پس از وزیری حاضر به قبول این مسئولیت شد.

دکتر الهی می گوید روزی که دکتر مصباح‌زاده پیشنهاد همکاری با کیهان لندن را به او داد، در پاسخ گفت بگوئید "آینطلاعات". اما آن چه که هر سه روزنامه‌نگار بر آن صحه می گذارند، پراکندگی روزنامه‌نگاران کیهانی در کشورهای گوناگون جهان است که گردهمائی آنان در یک کشور ویژه با مشکلات بسیار همراه بود.

صدرالدین الهی
صدرالدین الهیعکس: Tahieh

سیاوش آذری ضمن ذکر دو نمونه می گوید:« مثلاً خانم پیرنیا در واشنگتن بودند یا من اینجا بودم. از کیهان هم دعوت کردند، اما بعد یواش یواش دیگر ما را کنار گذاشتند. حالا نمی‌گویم که چون ما کنار گذاشته شدیم کیهان تعطیل شد. نه! دلایل مختلفی بود.

زمانی لُرد تامسون، مدیر بنیاد تایمز لندن برای دیدار با آقای مصباح‌زاده به ایران آمده بود، ایشان پرسیدند که شما کیهان را چند می‌فروشید؟ آقای دکتر مصباح‌زاده هم گفتند شما تایمز را چند می‌فروشید؟ ما چنین موقعیتی پیدا کرده بودیم. یا زمانی که حزب ‌رستاخیز موجودیت خود را اعلام می‌کرد، من و امیر طاهری و دکتر مصباح‌زاده در آن جلسه بودیم. چهار بعدازظهر آمدیم و کیهان را منتشر کردیم که امیر طاهری تیتر زد «ایران تک حزبی شد». چند ساعت بعد چاپ پنجم کیهان درآمد و تیراژ از مرز یک میلیون گذاشت. ما به آرزوی خودمان رسیدیم که همیشه می‌گفتیم با این همه سابقه‌ فرهنگی و ادبی چرا تیراژمان به یک میلیون نمی رسد. زحمت کشیدیم، تلاش کردیم، علاقه داشتیم.»

سرنوشت کیهان و فقدان دکتر مصباح‌زاده

خیلی ها فکر می کنند که اگر دکتر مصباح‌زاده هنوز هم در قید حیات بود انتشار کیهان متوفف نمی‌شد. دکتر الهی اما واقع‌بینانه می گوید:«مؤثر بوده. ولی دهسال بعد از فوت ایشان هم روزنامه ‌درآمد. آنچه باعث می‌شود روزنامه درنیاید، همان مسئله اینترنت است و همان مسئله‌ خبر فضایی که با آن واقعاً هیچ کاری نمی‌شود کرد. اگر به حقیقت فکر کنیم، عمر روزنامه یعنی عمر کاغذ دارد یواش یواش سرمی‌آید. همین سال پیش در آمریکای ما با همه‌ اهمیت و ابهت‌اش یک مجله‌ معروف هفتگی به نام نیوزویک تعطیل کرد و گفت من دیگر نمی‌توانم مجله بدهم. مجله و روزنامه‌هایی هم که اینجا منتشر می‌شوند، هر روز لاغرتر می‌شوند. نیویورک تایمزی که من ۲۰ سال پیش می‌دیدم، هم پرحجم‌تر بود و هم پهن‌تر. حالا می‌بینم مثل کسانی که رژیم گرفته‌اند، لاغرتر می‌‌شود.»

ایرج تبریزی بر خلاف دکتر الهی، نقش دکتر مصباح زاده را در ادامه انتشار کیهان بسیار موثر می داند: «در دکتر مصباح‌زاده چنان همت والا و وسعت دیدی وجود داشت که به هر جان کندنی بود این نشریه را منتشر می‌کرد. وقتی آدمی در ۷۰ سالگی در خارج از مملکت شروع می‌کند به ایجاد چنین نشریه‌ای، شوخی نیست. شاید تا مدتی هم این روح مرحوم مصباح‌زاده بوده که به نشر کیهان کمک کرد.»

سیاوش آذری نیز بر این نکته مهر تایید می گذارد: «البته ایشان ابتکارات فراوانی به خرج می‌دادند و نگهش می‌داشتند. تدبیر و مدیریت یک فاکتور بسیار مهمی است. دکتر مصباح‌زاده نشان داد و ثابت کرد که یک مدیر بسیار شایسته و لایقی ا‌ست در اداره‌ و ایجاد مؤسسه‌ی معتبری مثل کیهان که بزرگترین روزنامه‌ خاورمیانه شده بود و ما آن پشتیبان را نداشتیم متأسفانه.»

پرش از قسمت در همین زمینه