کنراد آدناوئر نخستین صدر اعظم آلمان فدرال
۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه۱۳۵ سال از زادروز کنراد آدناوئر میگذرد. کسی که ۹۱ سال عمر کرد و تازه در ۷۳ سالگی به مقام صدر اعظمی رسید. با اینهمه او یکی از برجستهترین شخصیتهای تاریخ آلمان به شمار میرود.
او شهروند افتخاری برلین، بن، کلن و کادنابیا در ایتالیاست. عضو افتخاری دانشگاه کلن و دارندهی جوایز و مدالهای افتخار از دو پاپ و چند مقام سیاسی و فرهنگی دیگر است، برندهی جایزهی کارل یا شارل کبیر و زینتبخش نام چندین خیابان، ساختمان و پل در بسیاری از شهرهای آلمان است. تصویر او بر روی سکهی دو مارکی رایج در دوران پیشین حک بود و چندین تمبر پستی به نام و افتخارش چاپ شدهاند. حتا مرسدس بنز ۳۰۰ به نام او ثبت شده است.
کنراد آدناوئر (Konrad Adenauer) در پیشبرد سیاستهای محافظه کارانهی خود به هیچکس امان نمیداد، اما هرگز از مسیر دموکراسیخواهی دور نیفتاد. او در جناحبندیهای سیاسی، یک دست راستی بود و خود با اشاره به بازی محبوبش بوچا یا پرتاب دیسک ایتالیایی میگفت: «من عادت دارم با دست راست پرتاب کنم. خوب، راست و درست، ارتباط هم با هم دارند این است که فکر میکنم پرتاب با دست راست خیلی بهتر به نتیجه میرسد تا با دست چپ».
آدنازئر در کودکی و جوانی علاقهای به سیاست نداشت و آرزو میکرد کاشف و مخترع بهنامی بشود. او توانست چند اختراع ساده هم به اسم خود ثبت کند ولی چون کار آنها به جایی نرسید از ذکرشان در خاطراتش چشم پوشید.
آدناوئر یک کاتولیک با ایمان و میهندوستی سختکوش بود. او اما میهناش را همان غرب آلمان و مشخصاً شهر کلن میدانست و در اقدامات سیاسی همیشه این خطه را مد نظر داشت.
شهر کلن در دورهی شهرداری آدناوئر به یک مرکز مهم بازرگانی و فرهنگی بینالمللی تبدیل شد: آدناوئر شرکت خودروسازی امریکایی فورد را به کلن آورد، نمایشگاه جهانی این شهر را بنیان نهاد، دانشگاه شهر را بازگشایی و ساماندهی کرد و از همه مهمتر، اقدام به ساخت نخستین بزرگراه آلمان بلکه اروپا، میان کلن و بن نمود.
آدناوئر در دورهی نازیها خانهنشین شد و با پیروزی متفقین بر آنها باز به میدان سیاست آمد. او همهی نفوذ و توان خود را به کار بست تا به جای برلین غربی یا فرانکفورت، بن پایتخت آلمان فدرال شود.
در زمان تأسیس کشور آلمان فدرال، او آلمان دو نیم شده ولی آزاد را به پافشاری بر یک آلمان متحد بیطرف ترجیح داد و مبتکر پیوست و وابستگی آلمان غربی به ناتو و جهان غرب به شمار آمد.
او در این باره میگفت: «آلمان است و این پرسش سرنوشتساز. ما بر سر یک دوراهی هستیم. بردگی یا آزادی. ما آزادی را انتخاب میکنیم».
در آن هنگام چپ و اندیشههای سوسیالیستی حتا در حزب دموکرات مسیحی یعنی حزب آدناوئر نیز بسیار قوی بود. وقتی در سپتامبر ۱۹۴۹ انتخاب صدر اعظم برای آلمان نوپا پیش آمد، آدناوئر تنها با یک رأی بیشتر که رأی خودش بود، توانست به آن مقام دست یابد. او سه دورهی دیگر جز این بار به مقام صدر اعظمی رسید و ۱۴ سال ریاست دولت آلمان فدرال را بر عهده داشت.
تنها با سیاست جذب آلمان نوپا در جهان غرب بود که آلمان توانست جای شایستهی خود را در اروپا باز کند. نقش اصلی در این کار با آدناوئر بود. هرچه او در اقتصاد بیاطلاع بود و در هزینه کردن از بودجه ی دولت ولخرج بهشمار میرفت، در سیاست خارجی موفق بود و در برخورد با مخالفان خود به ویژه سوسیال دمکراتها، بیمحظور و حسابگرانه عمل میکرد.
آدناوئر در یک گفتگوی تلویزیونی در این باره گفته بود: «اینکه در همهی چارهجوییها و تصمیمها، باید از ضعف انسان استفاده کرد، خوب، اینکه مشخص است. این کاری است که من همیشه میکردم.»
اسکندر آبادی
تحریریه: مهیندخت مصباح