1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کتابخوانی در کلن: مادی نمره بیست

۱۳۹۸ دی ۲۲, یکشنبه

به تازگی انتشارات فروغ در کلن آلمان میزبان مریم سطوت بود با رمان خاطراتش به عنوان "مادی نمره بیست". در مراسم کتابخوانی هم اهل ادبیات شرکت داشتند و هم کسانی که فعالیت سیاسی نویسنده را در طول سالیان دراز دنبال کرده‌اند.

https://p.dw.com/p/3W4LH
Maryam Sefwat - Schriftstellerin
عکس: Privat

مراسم کتابخوانی شنبه ۱۱ ژانويه ۲۰۲۰ با حضور بيش از صد نفر در محل انتشاراتی فروغ در كلن آلمان برگزار شد. نازيلا فروتنی، ویراستار کتاب، در کنار نویسنده برای حاضران سخن گفت.

پيش از آغاز برنامه يك دقيقه سكوت به احترام و ياد كشتگان در فاجعه‌های اخير در ايران اعلام شد.

نخست نازيلا فروتنی برگ‌هایی از کتاب تازه "مادی نمره بيست" خواند كه سرگذشت همكاری مريم سطوت با سازمان چريك‌های فدايی خلق در سال ۱۳۵۵ است.

صميميت نويسنده در بازگويی لحظات پرالتهاب زندگی‌اش جای جای متن را به شعر مانند كرده است:

"در كوچه پرنده پر نمی‌زد".

"سينه‌ام از عطر پر شد".

بیان صميمی و سرراست نويسنده به قدری تأثیرگذار است که خواننده به آسانی از نارسايی‌های ويرايشی متن می‌گذرد:

«تاكسی گرفته و خود را به خیابان قزوین رساندم». که آشکارا لغزش انشائی دارد.

خانم فروتنی در ادامه از ويژگی‌های كتاب گفت و اينكه اهميت اين اثر برخورد تاريخ با عشق يعنی آمیزش زندگی اجتماعی و فردی است.

پس از آن نويسنده چند قطعه از كتاب را خواند كه همه از معصوميت و نیکدلی دوران نوجوانی حکایت داشت كه از يكسو او را به خانه تيمی می کشاند و از سوی دیگر به عالم شور و شیدایی:

«می‌خواستم آن ماهی سیاه كوچولوی قصه صمد بهرنگی باشم كه از آب باریك گذشت و به دریای پهناور رسید. می‌دانستم كه در این مسیر توفانی به سوی دریا با مرغ ماهیخوار نیز درگیر خواهم شد. برای من راه دریا و دستیابی به فضاهای باز تنها در كنار فداییان ممكن بود و آن روز با مخفی شدنم به رویای چندین ساله‌ام می‌رسیدم».

خانم فروتنی گفته‌ای از هايده مغيثی را درباره جوانان آرمانگرای دهه ۱۳۵۰ نقل کرد که گفته است: «بدون خواندن كتابی از لنين، لنينيست شده بودند».

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در بخش پرسش و پاسخ نويسنده از اين گفت كه: «وقتی می‌شنويم ۱۷۶ نفر در فاجعه هواپيمای اخير در تهران كشته شدند، يك عدد می‌شنويم ولی وقتی از يكی از آن قربانيان حرف می‌زنند كه چه دانشجوی فعالی بوده و چقدر نامزدش را دوست داشته به ژرفای اين اندوه پی می‌بريم. برای همين من كوشيدم در كتابم از يك چريك حرف بزنم نه از چريك‌ها".

يكی از حاضران اشاره كرد كه در برخی بازگشت‌ها به گذشته، تاریخ‌ها درهم آميخته شده‌اند، يعنی خواننده نمی‌داند چرا گاهی پيش از درگيری چریکها در سال ۵۵ و گاه پس از آن بازگفته می‌شود.

Maryam Sefwat - Schriftstellerin
عکس: Privat

نويسنده در پاسخ گفت که به گمان او تردید خواننده از اين ناشی می‌شود كه سرگذشت به صورت كرونولوژيك (مطابق زمان پیشرونده) بازگفته نشده است.

خانم سطوت در پاسخ پرسش درباره خودسانسوری گفت: «در آن زمان هم مثل حالا خودسانسوری بود، فقط برای اينكه ما نمی‌خواستيم و نمی‌خواهيم آدم‌هايی كه دوستشان داريم، برنجانيم».

يكی از حاضران پرسید: «من كتاب را نخوانده‌ام ولی اينها كه شنيدم همه از پاکی‌ها و صداقت‌ها بود درصورتی كه می‌دانيم دروغ و دورنگی هم در ميان چريك‌ها کم نبوده است».

نويسنده توضیح داد که در رمان تنها برشی مشخص از تجارب مرحله‌ای گذرا از زندگی خود را بیان کرده و قصد نداشته سرگذشت فعالان و کنشگران یک دوران را ترسیم کند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

او همچنین به كوتاهی اشاره كرد كه او از منظر يك دختر ۲۰ ساله سرگذشت را روايت كرده و نه از نگاه و ديدگاه دانای كل.

مريم سطوت در پايان نويد كتاب دوم و ادامه اين سرگذشت را داد و گفت: «از استقبال بسيار امروز سپاسگزارم و اميدوارم كتاب دوم كمبودهای کتاب اولم را نداشته باشد».

علاقه‌مندان از کتابخوانی خانم سطوت چنان متاثر بودند که خوشبختانه کسی به موسیقی سریال "شهرزاد" که بی‌مورد به عنوان موسیقی متن انتخاب شده بود, توجه نکرد.