چگونه آنچه هستيم مىشويم؟
۱۳۸۵ آبان ۲۵, پنجشنبه”چگونه آنچه هستیم مىشویم؟“ نام همايش چند روزهاى بود که توسط پژوهشگران بخش نورونشناسی موسسه ماکسپلانک در مونیخ آلمان برگزار شد. در این همايش پژوهشگران نورونشناسى حاصل يك تحقیق بیست ساله در اين زمينه را ارائه كردند. فرانس واینرت (Franz E. Weinert) مدیر پیشین موسسه ماکسپلانک بیستوچهار سال پیش اولین بخش نورونشناسی اين موسسه را بنیان گذارد. واینرت دو سال بعد به همراه يك تیم تحقیقاتی پروژه طولانى مدت اما جالبى را آغاز كرد. پروژهاى با عنوان منطق. او و تيم همراهش گروهی متشکل از دویست و ده کودک حدود سه ساله را که تازه وارد مهدكودك شده بودند انتخاب کرند. هدف پروژه بررسی چگونگی شکلگیری شخصیت انسان از دوان كودكى تا آغاز دوره جوانى بود. انتخاب كودكان از اين محدوده سنى فرصت تحقيق در زمانی نسبتاً طولانی مدت را فراهم مىكرد.
ده سال پس از شروع تحقیق یعنی زمانی که بچهها دوازده تا سیزده ساله بودند، سنى كه پايان دوران كودكى و آغاز دوره بلوغ است، تحقیق شدت بیشتری به خود گرفت. هر کدام از شركت كنندگان سه بار در سال به موسسه دعوت مىشد و در نشستی دوستانه با تیم تحقیقاتی به سوالات کتبی یا شفاهی تیم جواب مىداد. پنج سال بعد از اين تاريخ و پس از مرگ واینرت بخش نورولوژى موسسه ماكسپلانك به دانشگاه مونيخ واگذار شد اما مدیر جدید پروژه توانست با حمایت مالی کارخانه فولکسواگن مانع از هم پاشیدن تیم تحقیقاتی شود و در سال ۲۰۰۵ میلادی پروژه را با موفقيت به پایان برساند. در همايش مونیخ با عنوان ”چگونه آنچه هستیم مىشویم“ نتیجه این تحقیق بیست ساله را در چند بخش ارائه شد. ضريب هوشى، حافظه، اخلاق و تأثیر محيط بر شکلگیری شخصیت انسان.
نتیجه بررسی نشان مىدهد از حدود چهار سالگى مىتوان تشخيص داد ضريب هوشى كودك در چه حدى است و از شش سالگی حتی میتوان پیش بینی کرد که توانایی و استعداد يادگيرى او در آینده چقدر خواهد بود. اما اين توانايى را مىتوان تا آغاز دوره جوانی پرورش داد. به مفهوم اينکه تعليم و آموزش سنجیدهی هر كودك استعدادهاى ذاتى او را شكوفا مىكند. البته آنچه كه تا شش سالگی بروز مىكند توانايى ذاتی است كه بستر اين رشد فراهم مىکند.
نکته جالبی که در تحقیق در نظر گرفته شده رابطه میان ضریب هوشی و قدرت منطق است. نتيجه نشان مىدهد قبل از دوران مدرسه هیچ رابطه مشخص و معنی داری میان هوش و فکر کردن منطقى وجود ندارد. این رابطه در دوران آموزش و تحصيل شکل مىگیرد. فاكتور مهم و تأثيرگذار بر اين رابطه رياضيات است.
پژوهشگران در بخش ديگرى از تحقيق به زمان و نحوه شکل گیری حافظه كوتاه پرداختهاند. نمودارى كه نشان دهنده قدرت حافظه کوتاه مدت از شش تا هفده سالگى است نمايانگر آن است كه حافظه كوتاه مدت تا سن هفده سالگی افزایش پیدا مىکند اما بعد از این سن تقريبأ ثابت مىماند و تغییر محسوسی نخواهد كرد. ناگفته نماند كه اين تحقيق محدوده سنى سه تا بيستوسه سال را در بر مىگيرد. دانشآموزانى که در دوران ابتدایی حافظه بهتری برای یادگیرى و از بر کردن شعر و تاریخ دارند در دوران بزرگسالی نیز این توانایی را حفظ خواهند کرد.
بخش آخر تحقيق به شکل گیری اخلاق و رفتارهای سنجیده اجتماعی در شخصيت كودكان مىپردازد. برای كودكان در سنين چهار، شش و هشت سالگی داستانهای مختلفى خوانده شد. در تمامى اين داستانها قهرمان در بخش از داستان ارزشهای اخلاقی را زیر پا مىگذارد مثلاً در داستانى كه براى كودكان چهارساله خوانده شد قهرمان داستان شیرینی مىدزدد . پس از پایان داستان از كودكان چهار ساله پرسيده شد آیا کسی اجازه دارد شیرینی بدزدد؟ اگر نه، چرا؟ نتیجه نشان مىدهد كودكان خیلی زود تفاوت خوب و بد را تشخیص مىدهند. مثلا ۹۸ درصد كودكان معتقد بودند نبايد شیرینی دزديد چون دزدى کار بدى است.
شبنم نوريان