1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
ادبیات و کتابایران

"چشم نود سالگی" به دیدار یدالله رویایی روشن شد

۱۴۰۱ اردیبهشت ۱۶, جمعه

از شاعرانی که پس از نیما یوشیج پایه‌های شعر معاصر ایران را مستحکم کردند فقط یدالله رویایی باقی مانده است. شاعری متفاوت با هم‌نسلان تاثیرگذار خود و یکی از تاثیرگذارترین آنها که در نود سالگی همچنان جوان و تازه است.

https://p.dw.com/p/4AqLP
اهمیتی که رویایی برای واژه‌ها و زبان قائل بوده و هست، مهم‌ترین مولفه آثار اوست
یدالله رویایی، عکس از فریبرز کیوانیعکس: DW/Fariborz Keyvani

در جهان شاعرانه یدالله رویایی غریب نیست که "چشم نود سالگی" به دیدار شاعری روشن شود که آخرین بازمانده شاعران تاثیرگذار نسل بلافصل پس از نیما است؛ این چشم‌روشنی در ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ رخ داد.

یکی از تفاوت‌های رویایی با شماری از هم‌نسلان تاثیرگذارش، مانند احمد شاملو و فروغ فرخزاد، شروع متفاوت کار اوست؛ شاملویی که در جوانی با رویایی نشریه ادبی کم‌دوام "بارو" (برگرفته از تخلص دو شاعر، بامداد و رویا) را منتشر کرد و فروغی که با رویایی چند شعر مشترک هم سرود.

شاملو کار خود را با انتشار مجموعه "آهن‌ها و احساس" شروع کرد و تا رسیدن به "هوای تازه" چند مجموعه دیگر هم منتشر کرد که به لحاظ زبان، فرم و محتوا خودش هم از آنها چندان رضایت نداشت و اگر می‌شد ترجیح می‌داد به کلی از کارنامه‌اش حذفشان کند.

فروغ فرخزاد هم از "اسیر" و "دیوار" به "تولدی دیگر" رسید که از نظر فرم و زبان و فکر گسستی قاطع بود با گذشته و جهش به قله‌های شعر فارسی امروز.

رویایی؛ نزدیک و دور

برخلاف این دو، و اغلب نمونه‌های دیگر شاعران شاخص دهه‌های سی و چهل خورشیدی، در همان نخستین مجموعه شعری که یدالله رویایی منتشر کرد (بر جاده‌های تهی، ۱۳۴۰) رگه‌هایی از آن چیزی پیداست که شاخصه "رویایی بودن" است و در کارهای بعد او پخته‌تر، شفاف‌تر و درخشان‌تر جلوه می‌کند.

بسیاری از چهره‌های شاخص شعر معاصر ایران برای رسیدن به این جایگاه نه تنها باید از کارهای اولیه خود می‌بریدند، که باید چه به لحاظ زبانی و چه از نظر نگاه به جهان وارد دنیایی متفاوت می‌شدند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

این واقعیت نباید الزاما و برای همه به معنای برتر بودن رویایی به نسبت دیگر شاعران مهم هم‌دوره او باشد، اما گویای تفاوتی آشکار است که می‌توان درباره چرایی و چگونگی آن بحث و جدل کرد.

در نخستین کارهای رویایی دست‌کم نشانه‌ها یا جوهری وجود دارد که در کارهای بعدی او تکرار شده‌اند، بدون اینکه او به ورطه تکرار خود افتاده باشد. در کتاب دوم یدالله رویایی (دریایی، ۱۳۴۴) شاعر دیگر زبان، نگاه و مهم‌ترین مولقه‌های زیبایی‌شناسانه شعر خود را یافته و همان را در مجموعه‌های بعدی صیقل می‌زند.

«ای شادمانه!

ای وسط دریا!

            ای سبز، ای نمایش عاج و یشم!

با خنده‌های شاد تو، ای آب

از روستای نزدیک

عطر قصیل و رنگ ریحان

تا شهرهای دور

بگریخت»

شعرهای "دریایی"، در فاصله چهار سال میان انتشار آن و کتاب اول سروده شدند و به معنای گسست کامل از جریان‌های مطرح شعر نیمایی و فرانیمایی آن زمان و رسیدن به زبان و بیانی بود که حامیان بسیار یافت و بر برخی منتقدان اولیه رویایی هم تاثیر گذاشت.

از نمونه‌ها در شعر اگر بگذریم، رویایی در همان سال که اولین کتابش منتشر شد و حتی پیش از آن، در میان بخشی از هم‌نسلانش به عنوان واضع و شارح پیشروترین نظریه‌های شعر معاصر جایگاهی ممتاز داشت.

سخنرانی شاعر جوان درباره فرم و محتوا

رویایی سال ۱۳۴۰ در نشستی که گرداننده آن ذبیح‌الله صفا بود سخنرانی در دفاع از شعر آوانگارد را زیر عنوان "فرم و محتوا" بر عهده داشت؛ در تقابل با طرفداران شعر کهن و نوگرایان متاثر از نیما.

رویایی را می‌توان شوالیه شعر معاصر ایران دانست و آن گونه که او شعر را فهم می‌کند: شوالیه وادی کلمه
رویایی را می‌توان شوالیه شعر معاصر ایران دانست و آن گونه که او شعر را فهم می‌کند: شوالیه وادی کلمهعکس: privat

این سخنرانی در جلسه ماهانه مجله "راهنمای کتاب" که به ابتکار احسان یارشاطر منتشر می‌شد برگزار شد. متن سخنرانی رویایی همان زمان در این مجله و سال ۱۳۵۷، در کتاب "هلاک عقل به وقت اندیشیدن" هم منتشر شده که مجموعه‌ای از مقاله‌ها و سخنرانی‌های شاعر است و رضا همراز گردآوری کرد.

سخنان رویایی جوان در این نشست را می‌توان بسیار جسورانه و هوشمندانه ارزیابی کرد که سکوی پرش او برای دهه‌های بعدی را به روشنی ترسیم می‌کند.

رویایی در این سخنرانی در رد یکی از مهم‌ترین اتهام‌های کهن‌گرایان درباره عناد نوگرایان با میراث شعر قدیم می‌گوید: «باید این اوراق کهن را (که می‌خواهیم بدان فخر بفروشیم) در کنار نگهداریم و ورق تازه‌ای بر آن بیفزائیم و با کاری تازه و کاملا جدا از آن، آن را توانگر کنیم.»

اهمیت این سخنرانی از جمله در این است که تقریبا همزمان با چاپ نخستین مجموعه شعر رویایی انجام شده و دریافت او درباره اهمیت فرم را به روشنی نشان می‌دهد: «اگر قبول کنیم که هیچ مضمونی در ادبیات تازه نیست باید بپذیریم که مضمون‌ها را باید در زمان ما به وسایل جدید و لباس نوتری بروز داد تا قبح تکرارشان ذوق را آزار ندهد.»

شوالیه‌ای در وادی کلمه

وزارت فرهنگ فرانسه سال ۲۰۰۱ نشان شوالیه هنر و ادب را به رویایی اهدا کرد. اما او که بیش از نیمی از عمر خود را در تبعیدی خودخواسته یا مهاجرت بوده، شهسوار کدام سرزمین است؟

رویایی از ۱۳۴۶ به تناوب در ایران و فرانسه زندگی کرده و از سال ۵۵ در کشور دوم. بر این پایه ترسیم جغرافیای سرزمینی که رویایی شوالیه آن باشد سهل و ممتنع است؛ واقع‌بینانه شاید این باشد که او را شوالیه وادی کلمه بدانیم.

این وادی در مرزهای زبان فارسی محصور است. از بسیاری از شاعران معاصر ما آثاری به زبان‌های دیگر ترجمه شده، اما هیچ یک از آنها به معنای واقعی کلمه شاعر جهانی نیستند؛ شاعرانی با مخاطبانی گسترده در جهان و تاثیرگذاری بر شاعران کشورهای دیگر، شاعرانی مانند لورکا، نرودا، والری و پاز که بر برخی از نام‌آورترین شاعران معاصر فارسی‌زبان تاثیر عمیقی گذاشته‌اند.

رویایی هم از این قاعده مستثنی نیست؛ بر این اساس رویایی را می‌توان شوالیه شعر معاصر ایران دانست و آن گونه که او شعر را فهم می‌کند: شوالیه وادی کلمه؛ کلمات زبان فارسی اما نه در دستور و نحو آشنای آن، که در ترتیب و ترکیبی که شاعر اراده و خلق می‌کند.

اهمیتی که رویایی برای واژه‌ها و زبان قائل بوده و هست، مهم‌ترین مولفه آثار اوست که ظاهرا نطفه آن خیلی زودتر از اشتغال به فعل نوشتن بسته شده است.

رویایی حدود بیست سال پیش در گفت‌وگویی که به دلایلی ناتمام ماند، ردی از کودکی و نقش مادرش در شکل‌گیری درک او از زبان ارائه داد: «مادر من اهميت زيادی به حرف زدن و درست حرف زدن و به كلمه می‌داد. شاهزاده‌ی مومن و مقدسی بود كه حافظه‌اش پر از شعرهای نظامی و حافظ و قصه‌های ديگر بود. يعنی در تربيت خود او هم حضور زبان اهميت كمی نداشت. بنابراين اولين حشر و نشرهای من با كسانی بود، در ميان خواهران و برادرانی بود، كه آنها هم همان اهميت را به كلمه می‌دادند كه من می‌دادم. يعنی من در ميان گروهی بزرگ شدم كه كلمه برای آنها مثل نان بود و مثل نماز بود.»

نگاهی به مجموعه شعرهای رویایی از ابتدای کار او تا امروز این تصور را به وجود می‌آورد که شاعر موضوعی را محور قرار داده و درباره جنبه‌های مختلف آن "زبان‌آوری" می‌کند؛ "دلتنگی‌ها"، "از دوستت دارم"، "لبریخته‌ها"، "هفتاد سنگ قبر"، "منِ گذشته: امضاء".

یدالله رویایی شاعری است که طی چند دهه راه خود را با جدیت ادامه داده، اما احتمالا در نود سالگی هم همچنان "تنهاست"
یدالله رویایی شاعری است که طی چند دهه راه خود را با جدیت ادامه داده، اما احتمالا در نود سالگی هم همچنان "تنهاست"عکس: privat

اما واقعیت این است که این کتاب‌ها حاصل گزینش موضوعی از میان شعرهایی هستند که سرودن آنها می‌تواند سالیان پیش از انتشار کتاب انجام شده باشد. مبنای این گزینش‌ها یا همخوانی شکل و ساختار است یا قرابت‌های فکر و خیال، و گاهی ترکیبی از هر دو.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

"لبریخته‌ها" پنجمین مجموعه شعر رویایی است که نخستین بار ۱۳۶۹ در پاریس منتشر شد. این مجموعه گزیده شعرهایی است که طی بیش از دو دهه نوشته شده و شاعر در موخره کتاب می‌گوید: «حرکت‌های ذهنی من در این کتاب، خیال‌های مرا از همان جایی بر می‌دارند که ابتدا در "دلتنگی‌ها" شناختم.»

یدالله رویایی شاعری است که طی چند دهه راه خود را با جدیت ادامه داده، اما احتمالا در نود سالگی هم همچنان "تنهاست"؛ اغلب کسانی که به او رسیدید دیر رسیدند و تا رسیدند شاعر وارد دنیاهای دیگر شده که رسیدن به آن زمان می‌برد.

شعر حجم، تازه شدن مدام

در دهه چهل خورشیدی، زمانی که دعوای کهن‌سرایان و نوگرایان همچنان ادامه داشت و برخی برای گذشتن از آن دنبال "موجی" بلندتر بودند، یدالله رویایی و شماری از شاعران و هنرمندان که غرابت‌های بیشتری با هم داشتند، شعر حجم و حجم‌گرایی را وارد بحث‌های ادبی و هنری کردند.

نوشته‌ها و مصاحبه‌های رویایی درباره شعر حجم، پیگیرانه‌ترین و شفاف‌ترین تلاش‌ها برای شرح آن بوده و هستند؛ و مهم‌تر از این تلاش‌ها، کارهای رویایی است که مصداق تعریفی هستند که او بیش از نیم قرن پیش ارائه داد: «شعر حجم مدام تازه شدن است.»

«سکوت دسته گلی بود

میان حنجره‌ی من

 

ترانه‌ی ساحل،

نسیم بوسه‌ی من بود، و پلک تو بود.

 

بر آب‌ها پرنده‌ی باد،

میان لانه صدها صدا پریشان بود.

بر آب‌ها پرنده بی‌طاقت بود.

 

صدای تندر خیس،

و نور، نور تر آذرخش،

در آب، آینه‌ای ساخت

که قاب روشنی از شعله‌های دریا داشت.

 

نسیم بوسه و

          پلک تو و

                    پرنده‌ی باد،

                              شدند آتش و دود

                              میان حنجره‌ی من،      

                              سکوت دسته گلی بود.»

"دریایی ۳"

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر