چشماندازهای جام ملتهای آسیا و مدعیان قهرمانی • گفتوگو با مهران ملک آرا
۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعهدویچهوله: آقای ملکآرا، حدود شش ماه پس از جام جهانی فوتبال ۲۰۱۰، مسابقات فوتبال جام ملتهای آسیا برگزار میشود. شما به طور کلی چه انتظاراتی را برای این مسابقات و چه چشماندازی دارید؟
مهران ملکآرا: با توجه به اینکه نوبت این بازیها به ژانویه میافتد که قدری زمان نامأنوسی برای فوتبال است و با توجه به آمادگی بدنی بازیکنان، امسال دیدن مسابقات تا حدی تفاوت دارد و انتظارات فیزیکیای که از تیمها میرود، نسبت به سالهای گذشته تاحدی متفاوت است. ولی این مسابقات واقعه بزرگی در سطح جهان نیست، فقط در سطح آسیاست و باید ببینیم فلسفهی هر کشوری نسبت به این بازیها چیست. آیا کرهایها با تیم اصلیشان میآیند که بعد از ۵۰ سال، دوباره بازیها را ببرند؟ یا عربستان تیم امیدش را میفرستد؟ باید ببینیم تیمها به این تورنمنت چگونه نگاه میکنند. برای ما که قهرمانی مهم است و با تیم کاملمان خواهیم رفت و الحمدالله خیلی خوب است که الآن مصدوم هم نداریم. از لحاظ فنی هم که من فکر نمیکنم چیزی اضافه شود. همانطور که در جام جهانی خیلی از تیمها سعی کردند فوتبالی به سبک بارسلونا و تیم ملی اسپانیا را دنبال کنند، باید ببینیم کدام تیم در این بازیها سعی در، حداقل تقلید از آن استراتژی فوتبال را دارد، که این هم دیدنی است.
با توجه به شرایطی که شما به آن اشاره کردید، چه تیمهایی این بار میتوانند به عنوان مدعیان اصلی فتح جام ملتهای آسیا بهشمار بروند؟
باید ببینیم چه کاشتهایم و چه میخواهیم برداشت کنیم. مسلم است که کره، ژاپن، عربستان، استرالیا، حتی عراق و حتی تا حدی هم ما، مدعیان هستیم. یادتان باشد در هر پروسهی چهار ساله، چه جام جهانی، چه بازیهای قارهای ملتها، حال در آفریقا، مسابقات قارهای خیلی تفاوت دارد و چند سال به چند سال است، ولی معمولاً در پروسههای چهار ساله، شما نگاه میکنید که حداقل در سه سال اخیر چهکار کردهاید. به فوتبال خودمان که نگاه میکنیم، باید ببینیم در این سه سال، از لحاظ بازیکن، از لحاظ دستاوردمان در فوتبال بینالمللی، از لحاظ اندازهها و شعور فنی مربیان چهکار کردهایم و بر مبنای همان هم برداشت میکنیم. حال ممکن است حادثهای مانند پیروزی عراق در چهار سال پیش پیش بیاید که در تورنمنت همیشه رایج خواهد بود.
چه تیمهایی را میبینید که از قابلیت تورنمنتی برخوردار هستند؛ در بین تیمهای بزرگ یا حتی تیمهایی که زیاد مطرح نیستند؟
من فکر میکنم تا حدی ژاپن دارد؛ فقط ژاپن. بقیه دیگر بهقول معروف، سیندرلای حادثهای هستند. یعنی شما اگر عراق را چهار سال پیش ببینید، تیمشان انگیزهی بالایی داشت، بازیکنهای قابلی دارند و همه چیز برایشان جفتوجور شد. حتی وقتی به دور دوم رفتند، تا حدی هم شانس آوردند. یعنی به تیمهایی خوردند که با آنها آشنایی داشتند.
حال اینبار، به عقیدهی شما، وقوع تصادف، اتفاق و شگفتآفرینی در جام ملتهای آسیا، تا چه مقدار قابل انتظار و پیشبینی است؟
این امکان هست؛ اگر کسی بخواهد حادثهای ایجاد کند، ما هستیم. یعنی تیمی که بتواند بیاید و خود را حداقل به فینال برساند، تیم ما و همینطور کرهی شمالی میتواند حادثهآفرین باشد. ولی تیمهایی مانند استرالیا، ژاپن، کرهی جنوبی و… بیلانشان بیرون است. یعنی مشخص است که کیفیت دارند، مربی دارند، تیم کره هفت بار به جام جهانی رفته است و… تکلیف آنها مشخص است. اگر در فاکتور سورپرایز بخواهید نگاه کنید، تیمهایی هستند که بیشتر احساسی هستند، شاید در تورنمنت اتفاقی بیفتد و فرض کنید ما به فینال بیاییم، یا عراق و یا کرهی شمالی به فینال بیایند. اما این به هیچوجه ثابت نمیکند که مثلاً فوتبال ما در عرض دو هفته بهتر شده است. ثابت نمیکند که ما حالا بازیکنهایی در سطح جهانی داریم یا ثابت نمیکند که مربی ما مربی فهیم و یا کلاسبالایی است، ثابت نمیکند که فدراسیون ما فدراسیون خوبی است و دارد خیلی زیربنایی و پایهای کار میکند. یک حادثهی تورنمنت است و در تورنمنت همه چیز پیش میآید. ولی امید هست. یعنی من هیچموقع نمیگویم که بر طبق قوانین فوتبال، بر طبق اصول اولیهی فوتبال، تیم ما نباید در این مسابقات پیروز بشود، عدالت فوتبال نیست. گرچه من به عدالت فوتبال اصلاً اعتقاد ندارم. اگر بشود، دور از انتظار نیست. یعنی احتمالش هست که بچهها بتوانند تا فینال هم برسند که به عقیدهی من، رسیدن به فینال هم خودش، موفقیت است.
در چند سال اخیر مشاهده میشود که در لیگهای برتر فوتبال جهان، مانند "بوندسلیگای آلمان" یا "پرمیرلیگ" انگلیس، تعداد حضور بازیکنان ژاپنی یا کرهای و حتی کرهی شمالی نیز افزایش یافته است. آیا این میتواند نمایانگر قدرت جدیدی در فوتبال جهان باشد که از شرق آسیا سرچشمه میگیرد؟
بله، با شما موافقام. همانطور که گفتید، الآن بازیکنان ژاپنی و کرهای به باشگاههای اروپا میروند. چرا؟ یادتان باشد که در باشگاههای اروپایی اول تاکتیکپذیری فوتبالیست و سطح فکریاش مهم است. اگر معیار تکنیک فردی باشد، بازیکنان آفریقایی با تکنیک فردی بالا هم زیاد هستند، اما چیزی که برای باشگاههای اروپا مهم است، فهم و شعور تاکتیکی است. شعور تاکتیکی هم معمولاً بین ۱۳ تا ۱۸ سالگی در کشوری که بزرگ شدهای یا در کشوری که پیشرفت کردهای، به وجود میآید. برای همین است که در تیمهای بارسلونا، یا تیمهای پایهایشان، بازیکنان را از ۱۲ یا ۱۳ سالگی میگیرند. در نتیجه، این نشان میدهد که کار زیربنایی انجام دادهاند. وقتی بازیکن ۱۷ یا ۱۸ سالهای از کره جنوبی یا ژاپن به اروپا میرود، مربی تیمهای باشگاههای فرانسه، انگلیس یا آلمان، این پروسه را میبیند که این بازیکن خیلی چیزهای فوتبال را میفهمد. مثلاً شعاع حرکتی را خوب بلد است، فازهای مختلف فوتبال را میداند، طرز ایستادن در استقرار دفاعی را بلد است. مثلاً دریپ زدن و تکنیکها و خلاقیتهای فردی را معمولاً بازیکنان قبل از ۱۳ سالگی بهوجود میآورند که آن هم توی بچههای ما زیاد است. ولی کاملاً با حرف شما موافقام. این نشان میدهد که آن کشورها بیشتر زیربنایی کار کردهاند و تیمهای اروپایی میبینند وقتی بازیکنی را از آن کشورها میگیرند، خیلی راحتتر میتوانند از تیم رزرو به تیم یک بیاورندش و میتواند کمک باشد.
مصاحبهگر: فرید اشرفیان
تحریریه: شهرام احدی