پرسش در بارهی زمینهها و ترازنامهی انقلاب ۱۳۵۷
۱۳۸۶ بهمن ۱۹, جمعهانقلاب را دگرگونی و واژگونی معنی کرده اند. طبعا انقلاب کنندگان دگرگونی را برای برقراری نظم مطلوب می خواهند. کدام وضع مطلوب است؟ یا کدام وضع برای انقلاب کنندگان سال ۵۷مطلوب بود. انتظارات را چه نوع ساختار سیاسی باید که پاسخ می داد؟
زمان زیادی نگذشت از آنگاهی که نوایی از مردمانی آمد که در طی سالیان، صدای فروخفته داشتند و با حرکت خود رودی ساختند تا زمانی که این رود بسان سیلی، بنیان وضع موجود را بهم ریخت. آن گاه که این رود روان بود، چون و چرا بر سر وضع مطلوب به آینده واگذار شد زیرا که همگان مسحور حرکت شده بودند. حرکت و دیگر هیچ.
هر آن که در این رود بود نوا و فریاد را چنان تعبیر می کرد که خود آرزو داشت. آنچه که میخواست در این کلمات می دید.
گو این که چگونگی وضع مطلوب برای آنان که مسیر رود را تعیین می کردند، گم و نا آشنا نبود.
آن گاه که ِسحرو افسون حرکت پایان یافت، مردمان آن چه را که بدست آورده بودند محک زدند با آن چه که آرزو داشتند. برای بسیار کسان کسر این دو شگفتی آفرید و آنانی هم بودند که سرمست بودند از فراوانی بدست آمدهها.
این پدیدهی هزار گره در جغرافیای پرماجرای ایران را انقلاب ۵۷ می خوانیم و نظر ۸ تن از کسانی را که در نقاط مختلف واقعه بودند، می پرسیم. پاسخهای فریدون احمدی، ابوالحسن بنیصدر، هژیر پلاسچی، عباس عبدی، مهدی فتاپور، مهرانگیز کار، مینو مرتاضی لنگرودی و داریوش همایون را در زیر میخوانید: