پایان کنفرانس پراگ؛ بررسی بحراناقتصادی و معضل نقدینگی
۱۳۹۱ آبان ۲۹, دوشنبه
در دومین و آخرین روز کنفرانس پراگ با عنوان "اتحاد برای دمکراسی در ایران" جلسات مختلفی برگزار شد و طی آن دوازده نفر سخنرانی کردند. در بخش نخست، نه نفر سخنانی را برای حضار ایراد کردند و در بخش دوم پنلی تحت عنوان "وضعیت اقتصادی در ایران و فرجام روندهای جاری" با مشارکت سه نفر برگزار شد تا پس از آن کنفرانس با صدور بیانیهای به کار خود خاتمه دهد.
در نخستین سخنرانی، کاوه آهنگری، عضو حزب دمکرات کردستان ایران به موضوع دمکراسی در ایران و راههای ایجاد آن پرداخت. وی تاکید کرد: «سقوط رژیم و هر نوع انتخاب آزادانه دیگری منجر به دمکراسی نمیشود، زیرا دمکراسی یک منش است و ما مشکل در منش داریم. ما چون دمکرات نیستیم متحد نمیشویم، در حالی که این اتحاد برای دمکراسی به وجود نمیآید، مگر اینکه درون ما این دمکراسی ایجاد شود.»
سپس مجید محمدی جامعهشناس گفت: «روشنترین و اجراییترین وجه برنامه اپوزیسیون برای جلب اعتماد مردم، ایدئولوژی یا وجه سیاسی بدیل نیست. چون در این زمینه همه چیز عرضه شده و چیز بدیلی نمانده است. آنچه که ملموس است و میتواند به جامعه ایران عرضه شود، سیاست است. ما به مجموعهای از سیاستهای اداره کشور در حیطههای مختلف نیاز داریم که میتواند باعث تغییر گفتمان در میان گروهها و گفتوگوی آنان باشد.»
وی پیشنهاد کرد که اتاق فکری تشکیل شود که جهتگیری ایدئولوژیک نیز نداشته و بتواند همانند پوششی برای اپوزیسیون عمل کند.
علیرضا نوریزاده، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اما در سخنانش ضمن اشاره به تجربه دو سال گذشته کشورهای عربی، به شکل خاص به موضوع اپوزیسیون سوریه پرداخت و تشکیل ائتلاف جدید اپوزیسیون و کنار رفتن شورای ملی را ناشی از فشارهای مالی ـ سیاسی قطر دانست.
نوریزاده تاکید کرد که اپوزیسیون ایران باید هشیار باشد که در بزنگاه تاریخی، تجربه اپوزیسیون سوریه را تکرار نکند که کشوری خارجی بخواهد با اعمال فشار، جریانسازی کند.
محمدجواد اکبرین، دینپژوه اما در اظهارات خود سخنان نوریزاده را رد کرد و گفت بسیار سادهانگاری است اگر بخواهیم فکر کنیم که کشورهای خارجی از جمله قطر آن اندازه توانایی دارند که اراده ملتها را تغییر دهند.
اکبرین با اشاره به خطر جنگ، سیاست و منش آیتالله خامنهای را متفاوت از آیتالله خمینی توصیف کرد و گفت که رهبری کنونی ایران از جمله فقهایی است که قائل به مقوله جهاد ابتدایی است، چرا که در فقه شیعه شروع کردن جنگ جایز نیست؛ اما ایشان معتقد است اگر فشار زیاد شود آنچه ایران انجام میدهد، صلح به شیوه امام دوم شیعیان نیست، زیرا حادثه کربلا تکرار میشود.
گلاله شرفکندی، فعال حقوق زنان و عضو حزب دمکرات کردستان ایران به موضوع زنان پرداخت و گفت: «راهکارهایی که برای مشارکت سیاسی زنان مطرح میکنم عبارت است از اعتمادسازی عملی به طوری که از شعار پرهیز کنیم. مکانیزم تبعیض مثبت، اما نه برای داشتن سیاهی لشکر. شعارها و ارجحیت دادن به مساله برابری و رفع تبعیض. از حاشیه در آوردن مشارکت سیاسی زنان، تخصیص وقت و نیروی کافی جهت تسهیل حضور، مشارکت زنان در زمینههای اصلی، پرهیز از قومیتگرایی، حضور مردان در فعالیتهای برابری جنسیتی و پرهیز از کلی گویی.»
حسین علیزاده، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی به نوبه خود گفت: «ما در ایران چهار موج دمکراسیخواهی داشتهایم: مشروطه، ملی شدن نفت، انقلاب، انتخابات ۸۸. پیش از این هانتیگتون هم در کتاب موج سوم دموکراسی خود به بررسی موجهای مختلف دموکراسی در جهان پرداخته و سه موج را شناسایی کرده است. اکنون میتوان گفت که موج چهارم دمکراسی در خاورمیانه آغاز شده است. نکته جالب آن است که ایران اکنون در میان دو موج دمکراسی است: موج چهارم دمکراسیخواهی در خاورمیانه و موج چهارم دمکراسی در ایران. این دو موج تحولخواهی با هم منطبق شدهاند. اکنون و با این شرایط ما یک راه بیشتر نداریم و آن اتحاد برای دموکراسی است.»
با خاتمه سخنرانیهای این بخش، پنلی برای بررسی مسائل اقتصادی با عنوان "وضعیت اقتصادی در ایران و فرجام روندهای جاری" تشکیل شد که در آن شهریار آهی، تحلیلگر سیاسی، رضا تقیزاده، تحلیلگر سیاسی و جمشید اسدی، تحلیلگر اقتصادی سخنرانی کردند.
آهی در سخنان خود گفت: «برای مردم عادی، سیاست خوب سیاستی است که اقتصاد آنها را درست کند. منحنی مشروعیت نظام را که بنگریم بالا رفتن و پائین آمدن مشروعیت نظام ارتباط مستقیم با اقتصاد دارد. در شرایط امروز صحبت از تحریم و فشارهای بینالمللی بر اقتصاد ایران و هدفمند کردن یارانهها است در حالیکه به عقیده من مهمترین عامل که اقتصاد را آسیبپذیر کرده، بمب بزرگی است که احمدینژاد در اقتصاد ایران کاشت. این بمب هیولای نقدینگی است.»
این تحلیلگر سیاسی در ادامه افزود که مهمترین مشکل برای اعتماد و سرمایهگذاری، نوسانشاخصهای اقتصادی است. «بعضیها میگویند این نقدینگی علتش هدفمندی یارانهها بوده است که من مخالفام و ثابت میکنم این طور نیست.»
آهی در توضیح این امر گفت: «حجم نقدینگی ایران در سال ۱۳۸۴، ۶۷ هزار میلیارد دلار بود. اواخر ۹۱ یعنی امسال به ۳۷۶ هزار میلیارد دلار رسید. یعنی پنج یا شش برابر شده است. در نتیجه میانگین هندسی رشد نقدینگی به ۲۶/ ۱ درصد میرسد. سال ۹۰ – ۹۱ یعنی سال اول و دوم بعد از هدفمندی یارانهها رشد نقدینگی به ترتیب ۱۵ و ۱۰ درصد شد. نقدینگی بعد از هدفمندی یارانهها رشد نکرده و از میانگین هندسی این هفت سال پائینتر آمده است. تقصیر از کجا بوده؟ این رقم در سال ۸۵ – ۸۶ اوایل دوره احمدینژاد ۴۰ درصد بوده یعنی در یک سال این رشد را پیدا کرده است. تزریق دلارهای نفتی هم جوابگو نیست. اگر شما صد تومان وارد اقتصاد کنید یا استفاده اجباری بانکهای بازرگانی نزد بانک مرکزی ۱۰ درصد باشد به این معناست که این ۱۰۰ تومان در بانک است و او باید ۱۰ درصد را به بانک مرکزی بدهد و ۹۰ درصد را می تواند به شخص دیگری قرض دهد. احمدینژاد در سال ۸۵ – ۸۶ بنگاههای زودبازده را راهاندازی کرد؛ در نتیجه وقتی بهره بالا باشد مردم قرض نمیکنند. ولی ایشان نرخ بهره واقعی را منفی کرد به این معنا که با قرض گرفتن میتوان پول ساخت و این باعث انفجار نقدینگی است. وقتی این بمب ساخته شد سیستم اقتصادی آسیبپذیر میشود و تزریق دلار به صورت مصنوعی و انتقال دلار این مشکلات را به وجود میآورد.»
پس از وی رضا تقیزاده با اشاره به رشد منفی اقتصاد، سقوط ارزش پول ایران، میزان بیکاری و همچنین تحریمها، وضعیت اقتصادی را نزدیک به فروپاشی توصیف کرد. وی گفت که برای حل این مشکل دولت ایران پیشنهاد افزایش مالیاتها را ارائه داده که منجر به از بین رفتن طبقه متوسط میشود و رهبر ایران نیز مدل اقتصاد مقاومتی را توصیه میکند که عملا اعتراف به شکست را به تاخیر میاندازد.
تقیزاده گفت: «بیشک در لحظهاحساس خطر موجودیت، حاکمیت جمهوری اسلامی از حفظ ۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد دست میکشد و به خروج بخش مهمی از اورانیوم با غلظت پایین خود از کشور هم رضایت خواهد داد.»
این تحلیلگر سیاسی افزود: «ادامه وضع موجود ایران با ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی یا به مرگ گام به گام و یا انهدام کامل زیرساختهای شهری و اقتصادی کشور میانجامد. اپوزیسیون جمهوری اسلامی در این گذر تاریخی میتواند با قرار دادن مصالح ملی فراتر از منافع گروهی و از این راه متصل شدن به نارضایتیهای داخلی در کنار انتظارات عمومی قرار گیرد. شکل دادن به پلتفورمی مشترک مانند دفاع از حقوق زندانیان سیاسی، توقف اعدامها، فراهم آمدن شرایط برگزاری انتخابات آزاد که دارای جاذبههای داخلی و خارجی است تنها نقطه شروعی است برای شکل دادن به همگرایی و تحقق هدف انتقال قدرت سیاسی از حاکمیت کنونی به مردم.»
آخرین سخنران کنفرانس پراگ، جمشید اسدی تحلیلگر اقتصادی بود که در سخنان خود، تحریم و سیاستهای نادرست اقتصادی را باعث افزایش نقدینگی و بحران خوانده و تاکید کرد که هیچ نشانهای وجود ندارد که نشان دهد جمهوری اسلامی به دنبال مصالحه است.
با خاتمه کنفرانس، متنی به عنوان بیانیه پایانی توسط فریدون احمدی قرائت شده و با تائید اکثریت شرکتکنندگان در این اجلاس دو روزه همراه شد.
در این بیانیه آمده است: «ایران در زمره تمدنهای انگشتشماری است که به رغم حوادث روزگار همچنان استوار برجای مانده است. در درازای تاریخ بارها مرزهای جغرافیایی، وسعت سرزمینی، ساکنین، مذاهب و زبانهای سرزمینمان تغییر یافته است. ایران بارها به تصرف دیگران در آمده ولی استقلال خود را از دست نداده است. هر یک از آنچه گفته شد به تنهایی توانسته ملتی را برای همیشه به صفحات تاریخ بشر بسپرد. در این میان آنچه که راز ماندگاری ایران است، چیزی جز تمدن و فرهنگ متکثر این دیار کهن نیست.»
در ادامه بیانیه پایانی نشست پراگ ذکر شد که «هشدار که مبادا در این روزهای سرنوشتساز، جنگسالاران و خشونتباوران چه در حاکمیت و چه در بخشهایی از جامعه، موفق شوند که با تهییج احساسات خام و برانگیختن انگیزه خشم و انتقام، همه را در مقابل هم قرار دهند. هشیاری زنان و مردان جامعه در برابر این خطر مهلک، یک منبع پربار الهام دارد و آن تکیه بر وجه صلحجو و مسالمتطلب فرهنگ ماست. هر یک از ما باید مسئولانه بکوشیم تا سرنوشت ما نه در میدانهای جنگ و کشتار هموطنان که بر سر میزهای مذاکره و صندوقهای رای تامین شود. ما شایسته انتخاب مدارا در برابر خشونت و خرد و در برابر غرایز غیرانسانی و احساسات کور هستیم. بکوشیم تا این بار در دوران گذار ایران به دمکراسی اشتباه نکنیم.»