هند و پاکستان با آتش بازی میکنند
۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبهدو هفته پیش بود که آصفعلی زرداری رییسجمهوری پاکستان، دنیا را با یک خبر خوش غافلگیر ساخت. وی اعلام کرد که کشور او هرگز در استفاده از جنگافزار اتمی پیشدستی نخواهد کرد. این سخن در چارچوب یک سمینار دانشگاهی بیان شد، در جایی که یک دانشجو از دهلینو پرسید: «آیا جنگافزار اتمی علیه هند به کار خواهید برد؟». مکان و نوع بیان این دکترین نظامی تازه ـ یعنی چشمپوشی از گزینهی وارد کردن ضربهی اتمی نخست ـ بسیار غیرمنتظره بود. زرداری با لبخند این سخن حکیمانهی همسر مقتول خود بینظیر بوتو را نقل کرد که: «در هر پاکستانی یک تکه هند وجود دارد و در هر هندی یک تکه پاکستان».
هیچکس فکر نمیکرد که رییسجمهوری که سه ماه پیش بر سر کار آمد، چنین شهامتی از خود نشان دهد. نخست به این دلیل که او تاکنون به عنوان سیاستمداری فاسد و یک فرصتطلب سیاسی شناخته میشد. و دیگر این که وی با این پیشنهاد، آمادگی خود را برای پایان دادن به شش دهه دشمنی و بدگمانی میان هند و پاکستان مورد تاکید قرار میداد. صرفنظر از این که آیا چنین گامی از روی سادهلوحی یا دوربینی سیاسی برداشته شد، در هر صورت ناظران جهان را به این نتیجهگیری شادمانه رساند که مناسبات دو برادر دشمن، یعنی هند و پاکستان هرگز چنین خوب نبوده است.
چند روز پس از آن، سوءقصدکنندگان ضربات خود را در بمبئی وارد ساختند. واقعیت این است که هنوز هیچ چیز مطمئنی دربارهی اقدامکنندگان و عوامل پشتپردهی این خونریزی ۶۰ ساعته روشن نیست. ولی یک چیز روشن است و آن اینکه آنان میخواستند روند آشتی دو کشور را مختل کنند. هنوز هیچکس نمیداند که آیا آنان موفق خواهند شد یا نه. روشن بود که سفر شتابزدهی وزیر خارجهی آمریکا تاثیر مشخصی نخواهد داشت. کاندولیزا رایس نمایندهی دولتی از هر جهت ناکام است که خوشبختانه دورهی آن به پایان میرسد.
ولی مستقل از آن، روند آشتی دو کشور به تارمویی بند است، زیرا در هر دو کشور، مخالفان موثری برای این روند وجود دارد. در پاکستان نظامیان و سازمان امنیت مخوف ISI که گمان میرود فعالیتهای گروههای تروریستی اسلامی را در کشور خود تحمل میکند، اگر نگوییم از آنها پشتیبانی میکند. و در هند نیز دشمنان صلح دوباره دست بالا را دارند. این امر دلایل داخلی دارد: در حال حاضر در بسیاری از ایالتهای هند انتخابات برگزار میشود. این فرصتی است برای احزاب مذهبی تا در میان هندوها به پیشداوریها نسبت به مسلمانان دامن زنند. افزون بر آن، حزب سکولار کنگره تحت رهبری سونیا گاندی هم زیر فشار فزاینده قرار گرفته و متهم میشود که برای جلب آرای مسلمانان، با اسلامگرایی افراطی قاطعانه مبارزه نمیکند.
بنابراین در حال حاضر «بازها» در هر دو کشور دست بالا را دارند و قدرت بزرگ آمریکا که با هر دو قدرت اتمی منطقه متحد است، هیچ کاری نمیتواند بکند جز آن که طرفین را به عقلانیت فراخواند. در واقع نیز عقلانیت و خویشتنداری تنها نسخههایی هستند که میتوانند از یک منازعهی هراسآور میان دو کشور جلوگیری کنند.
اگر چه گزینهی اتمی نامحتمل است، ولی هرگونه درگیری متعارفی نیز به اتحاد تازهی پاکستان با طالبان و دیگر اسلامگرایان افراطی منجر خواهد گردید. در این صورت، تلاشهای غرب نیز در افغانستان برباد رفته و سوءقصدکنندگان بمبئی به هدف واقعی خود رسیدهاند.
یورگن هانهفلد