هفتمين سالگرد درگذشت استاد ذبيحالله صفا
۱۳۸۵ اردیبهشت ۹, شنبهدكتر ذبيحالله صفا ۹۵ سال پيش در شهر كوچكى در استان مازندران با نام شهميرزاد بدنيا آمد و پس از گذراندن دورهى آموزش ابتدايى در بابل راهى تهران شد و تحصيلات متوسطه و عالى خود را در دارالفنون و دانشگاه تهران ادامه داد.
در ۳۱ سالگى در رشتهى فلسفه و ادبيات فارسى به اخذ درجهى دكترا نائل آمد و پس از آن خدمات مطبوعاتى خود را با انتشار مجلهى ”سخن“ و سپس روزنامهى ”شباهنگ“ تداوم بخشيد.
وى ضمن پذيرش مسئوليتهاى ادارى گوناگون دست به تحقيقات ارزندهاى پيرامون فرهنگ و ادب ايران زد كه شمار آثار و كتب انتشاريافتهاش از مرز ۴۰ مىگذرد. يكى از كارهاى سترگ دكتر ذبيحالله صفا تاريخ ادبيات ايران است كه در ۵۰۹۵ صفحه انتشار يافته.
اين كتاب هشت جلدى را دائرة المعارف تاريخ ادبيات ايران هم نام نهادند. زندهياد صفا به فردوسى و اثر نامى او شاهنامه عشق مىوزريد و در حول و حوش اين اثر جهانى، تحقيقات دامنهدارى به زبانهاى فارسى، آلمانى و فرانسه انجام داده است.
دكتر ذبيحالله صفا ۱۶ سال پيش به شهر كلن آمد و در دانشگاه اين شهر همراه با ديگر استادان نامى فرهنگ و ادب ايران، چون احسان يارشاطر، جلال متينى، دبيرسياقى، سعيدى سيرجانى و تنى چند به سخنرانى پرداخت. زندهياد صفا در اين همايش پنجروزه كه عنوان ”كنگرهى هزارمين سال شاهنامهى فردوسى“ را بر پيشانى داشت، در بارهى عظمت جايگاه فردوسى سخنها گفت:
«حماسهى ملى ايران، يكى از بزرگترين حماسههاى دنياست، بدون هيچ گونه اغراق، چون بنده اهل اغراق و مبالغه نيستم و شاهنامه يك جزئى از احزاى حماسهى ملى ماست و همهى اينهايى كه اين حماسهى ملى را ساختند، همهشان ناقل بودند و هيچ كدامشان كذاب نبودند و هيچ كدامشان مخترع نبودند، فقط توانايى نقل است كه در اينها اهميت دارد. فردوسى در اين نقل اصلا شاهكار كرده است. فردوسى در اين نقل چنان با اصل و با آنچه كه در مقابل خودش داشته است، چنان وفادار است كه انسان به حيرت مىافتد و چنان فصيح است كه هيچ كس نمىتواند به گرد او برسد و جمع اين دو مطلب، يك معجزه است كه فقط از اين مرد بزرگوار برآمده و از هيچ كس در دنيا ساخته نبوده است. اهميت فردوسى در اين مطلب مهم است، در اين مورد مهم است. ما خواهيم ديد كه فردوسى مطلقا كسى را خلق نكرده است، فرودسى هيچ كسى را خودش درست نكرده است. فردوسى آنچه را كه به ميراث برده بود، آن را براى ما به يك نظم فصيح زيباى معجزهآسا باقى گذاشته است.»
زندهياد دكتر ذبيحالله صفا كه بخشى از سخنانش را پيرامون جايگاه فردوسى در فرهنگ و ادب ايران شنيديد و هفت سال پيش از اين دنيا رفت، بارها بر زبان رانده بود كه عشق به ايران، تنها انگيزهى او در راستاى تحقيق و بررسى تاريخ فرهنگ و ادب سرزمينش بوده است.
پس از انقلاب، دكتر صفا زندگى در خارج را برگزيد و تا واپسين لحظات حيات خود در شهر ”لوبك“، يكى از شهرهاى شمالى آلمان، زندگى كرد.
شهرام ميريان