نماینده سایت تغییر برای برابری، جایزه گزارشگران بدون مرز را دریافت کرد
۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعهبا نازلی فرخی، درباره این جایزه، سایت تغییر برای برابری و موضع جنبش زنان در برابر انتخابات ریاستجمهوری گفتوگو کردهایم.
دویچهوله: خانم فرخی سایت تغییر برای برابری برنده جایزهی وبلاگ نویسی دویچهوله شده است. فعالیتهای این سایت فقط روی موضوع کمپین یک میلیون امضا متمرکز است یا روی کل جنبش زنان کار میکند؟
نازلی فرخی: سایت تغییر برای برابری دقیقا از همان روزی که کمپین شروع به کار کرد، راه افتاد و چند ویژگی عمده دارد. اولین ویژگیاش این است که این سایت تحریریه ثابتی ندارد. یعنی بچههایی که قبلا در تحریریه این سایت بودند، الان دیگر نیستند و این کسانی که الان هستند، ممکن است دیگر نباشند. یعنی این امکان را برای همه فراهم کرده است که هر کسی که در حوزهی زنان کار میکند و در حوزهی کمپین حرفی برای گفتن دارد، بتواند حرفش را از طریق این سایت بگوید. قبلا فقط یک عده خاص و شناخته شده بودند که در سایتها مقاله مینوشتند، آن فضا شکسته شده و دیگر آن حالت محدودیت برای نوشتن وجود ندارد.
یعنی میشود گفت مثل یک وبلاگ جمعی است؟
دقیقا، مثل یک وبلاگ جمعی شده است. این وبلاگی بودنش بخصوص شاید در بخش ’’کوچه به کوچه‘‘ است. یعنی آن قسمتی که ما میخواستیم راوی حرکت خودمان باشیم و این بخش با این که یکی از پرخوانندهترین و بهترین بخشهای سایت است، ولی اصلا مهم نیست که کسانی که آنجا مینویسند چقدر نویسنده باشند، چقدر خوب بنویسند و چقدر نوشته باشند. فقط کافی است آن خاطرهای که از امضا جمع کردن یا از دستگیری دوستشان دارند، بفرستند برای آنجا و حتما در ’’کوچه به کوچه‘‘ چاپ میشود. بهنظر من این ویژگی خیلی خوب و یک بدعت خیلی خوبی در جنبش اجتماعی ایران است که کنشگران خودشان در عین حال راوی حرکتشان هم هستند.
بازخوردهایی که ازخوانندگانتان گرفتهاید، چه طور بوده؟
ما در بخش کوچه به کوچه، یک قسمت کامنت داریم یا قسمتی هست که مثلا بچهها میآیند چهره به چهره باهم حرف میزنند و مثلا گاهی وقتها میگویند خیلی من تحت تاثیر این نوشته بودم. تعداد خیلی زیادی از کسانی که دواطلب حضور در کمپین میشوند، تحت تاثیر نوشتههایی هستند که در بخش کوچه به کوچه منتشر میشود. من فکر میکنم این تاثیر خیلی بزرگی است که این بخش گذاشته است. سایت کمپین، علاوه براین قسمت، شامل قسمتهای دیگری هم هست. مثلا ما یک بخش خبر داریم که خبرهای همهی جنبش زنان ایران و بقیهی جنبشهای اجتماعی ایران را منتشر میکند و دیگر این که سایت ما هر روز به روز میشود.
رابطهی سایت تغییر برای برابری با سایتهای کمپین در خارج از کشور چیست؟ آنها را هدایت میکند یا آنها کاملا مستقل عمل میکنند؟
ما تمام سعیمان چه در تهران و چه در شهرستانهای دیگر این بود که هژمونیای، هیچ شهری روی شهر دیگر نداشته باشد. در نتیجه این سایت هم سعی نمیکند روی جاهای دیگر نظارت یا کنترل داشته باشد. آنها برای خودشان مینویسند، سایت تغییر برای برابری تهران هم برای خودش مینویسد. ما یک قسمت داریم به نام سایت نوشتهها که لینک مطالب در مورد زنان از سایتهای دیگر را آنجا میگذاریم و این جوری میتوانیم تجربههامان را با همدیگر قسمت کنیم و حرفهامان را با هم بزنیم.
زمانی که اعلام شد که این سایت برندهی مسابقهی دویچهوله شده، برخوردها در ایران چگونه بود؟
این جایزه، اگر از نظر زمانی اشتباه نکنم، تقریبا همزمان بود با جایزهی سیمون دوبوار که به ما دادند. آنموقع هم فشار روی کمپین زیاد بود و این جایزههایی که همزمان با همدیگر آمد، خیلی برای روحیهی بچهها خوب بود، خیلی کمک کرد. خیلی برای بچههای ایران خوشحالکننده بود.
معمولا وقتی که جوایز خارجی به کمپین تعلق میگیرد، فشارهای امنیتی هم بیشتر میشود. برای این که بهانه دست نیروهای امنیتی میآید که بگویند شما دارید از خارج کمک میگیرید. آیا در مورد این جایزه و موردهای مشابهاش یا جایزهی سیمون دوبوار این اتفاق برای کمپین افتاد ؟
نه. مثلا برای جایزهی سیمون دوبوار وقتی که خانم بهبهانی میخواستند به عنوان دریافت کنده آن به خارج سفر کنند، اصلا هیچ مشکلی در فرودگاه برایشان پیش نیامد و همین طور برای من.
در مورد جایزهی نقدی سیمون دوبوار دودستگی ایجاد شده بود. یک عده میگفتند ، بخش نقدیاش نباید دریافت بشود که آخرش هم دریافت نشد و میگفتند که این استقلال کمپین را زیر سوال میبرد. آیا کلا در مورد جوایزخارجی این نظر همیشه هست، یعنی گروهی در کمپین هستند که فکر میکنند این جوایز میتواند استقلال کمپین را زیر سوال ببرد؟
در سه سند اولیه کمپین که همه به آن متعهد شدهاند اعلام کردهایم که هیچ کمک مالی دریافت نمیکنیم. حالا جایزه هم میتواند یکی از مصادیق کمک مالی باشد. البته همان موقع هم بچهها گفتند جایزه با کمک مالی فرق میکند. ولی ما گفتیم کمک مالی از خارج دریافت نمیکنیم. من فکر میکنم این به نفع کمپین است. هم برای استقلالش و هم برای خیلی از مسایل دیگری که برای کمپین ممکن است پیش بیاید. بههرحال من احساس میکنم این به نفع کمپین است که ما جایزهای را دریافت نکنیم و خوشبختانه جایزهای که دویچهوله به ما داد هیچ وجه نقدیای نداشت. در نتیجه تنش در آن هم خیلی کم بود. یعنی این که دیگر هیچ تنشی نداشتیم. چون فقط یک لوح بود و هیچ نظرسنجی برای این که حالا پول را بگیریم یا نه انجام نشد.
اینجا غیر از شرکت در مجمع رسانهها که در دویچهوله برگزار میشود، آیا در جمعهای دیگر ایرانی هم بودهاید؟
من با بچههای بخش فارسی دویچهوله بودم. خیلی میهماننواز بودند و خیلی به من کمک کردند. و یک اتفاق خیلی خوبی هم که افتاد این بود که من دیروز به دفتر مجلهی فمینیستی اما «Emma» رفتم و با استقبال خیلی زیاد هیات تحریریهی آنجا مواجه شدم. من فکر میکنم این دیدار خیلی خوب بود، هم برای ما و هم برای آنها. بخاطر این که این خواهری جهانی را ما زنان ایرانی هم میتوانیم با بقیهی خواهرهایمان در جهان محکم کنیم.
اعضای تحریریه مجلهی اما «Emma» با فعالیتهای کمپین آشنایی داشتند؟
مجلهی اما «Emma» خودشان یکبار به ما میل زده بودند و گفته بودند هر حمایتی که لازم باشد ما از شما میکنیم، فقط شما بگویید چه حمایتی لازم است که بعد من دیدم فرصت خیلی خوبی است الان که در آلمان هستم بروم حضوری با اینها صحبت کنم.
کلا برخورد ایرانیهای خارج از کشور را با کمپین و فعالیتهای زنان داخل ایران را چه طور ارزیابی میکنید؟
ما الان در آلمان یک گروه فعال کمپین آلمان داریم. دیروز که من جایزه را گرفتم ایرانیهای خیلی زیادی آنجا بودند، وقتی که داشتند جایزه را به من میدادند. حضور آنها پشتوانهی روحی خیلی خوبی برای من بود و حرفهایی که به من زدند خیلی دلگرمکننده بود. یعنی فکر میکنم خیلی از ایرانیها، بهخصوص بچههای تیم دویچهوله، خیلی خوب کمپین را میشناسند و خیلی خوب از آن استقبال میکنند، حتا بیانیهی کمپین را امضا هم کردهاند.
خانم فرخی، در داخل ایران ائتلافی شکل گرفته از بخشی از جنبش زنان به نام «ائتلاف همگرایی زنان برای طرح مطالبات در فضای انتخاباتی». برخی از اعضای کمپین هم در این ائتلاف شرکت کردهاند و برخی دیگر مخالف شرکت در این ائتلاف بودهاند. نظر شما راجع به این ائتلاف چیست؟
کمپین طبق اساسنامهای که دارد اصلا در ذات خود نمیتواند از هیچ جریانی حمایت کند. چون طبق تعریف کمپین هر کسی که کمپین را امضا کند، میتواند جزیی از کمپین باشد. یعنی الان مثلا شما فرض کنید ما سیصد هزار امضا جمع کردهایم، یعنی ما سیصد هزار عضو کمپینی داریم. پس ما نمیتوانیم بگوییم کمپین به ائتلاف پیوسته یا کمپین به ائتلاف نپیوسته. این تعریف کمپین است.
البته من نگفتم کمپین، گفتم برخی از اعضای کمپین.
بله، من این توضیح را دادم که یک وقت اشتباهی برداشت نشود. بله خب این اتفاق افتاده است. من فکر میکنم این اختلاف نظرها خیلی طبیعی است. بههرحال همه جای دنیا آدمها ممکن است در یک حرکت خاصی باهم اختلاف نظر داشته باشند. ولی من خودم کسی بودم که به این ائتلاف نپیوستم. بهخاطر این که مفهوم ائتلاف مطالبه محور را در زمان انتخابات نمیفهمیدم. من نه فضای بازی را احساس کردم و نه احساس کردم حالا ما باید مطالباتمان را بگوییم. ما سه سال است داریم این مطالبات را میگوییم و من احساس کردم احتیاجی نیست که ما دوباره اینها را خطاب به آدمهای خاصی بگوییم. چون هر کسی اگر میخواست بشنود، تا حالا شنیده بود.
ولی الان با توجه به خبرهایی که از ایران میآید، فعالان همگرایی در خیابان بروشورهای همگرایی را پخش میکنند و کسی هم به آنها کاری ندارد.
اما جلوه و کاوه هنوز در زندان هستند. (منظورجلوه جواهری و کاوه مظفری دو تن از کنشگران کمپین یک میلیون امضاست که از روز یازده اردیبهشت در بازداشت به سر میبرند).
و الان شما فضای ایران را برای طرح مطالبات زنان چگونه میبینید ؟ آیا واقعا الان فضا را در ایران بهتر نمیبینید برای این که صدایتان را بلندتر بکنید؟
من شخصا نه. بهخاطر این که فکر میکنم الان در فضای انتخاباتی هر چیزی خیلی بوی سوءاستفاده دارد. یعنی کاندیداها میخواهند از جریانات زنان سوءاستفاده کنند. یعنی من به هیچ کدام از کاندیداها خیلی خوشبین نیستم، در نتیجه اصلا دلم نمیخواهد بهعنوان یک فعال زن بروم زیر پرچم فلان کاندیدا . ولی من امیدوارم که بعداز انتخابات این کاندیداها به وعدههایشان عمل کنند. ما هم دیدیم که چندتا ازکاندیداها منشور دادند، یکسری حرفها زدند که ما حمایت میکنیم و حتا بعضی از کسانی که از آن کاندیدای خاص حمایت میکردند و در تیم تبلیغاتیشان بودند، آمدند کمپین را امضا کردند. خب این نشانهی خوبی است. امیدوارم بعد از انتخابات هم به حرفهایشان پایبند باشند و اینها فقط سوءاستفاده از جنبش زنان ایران و این جایگاهی که حالا در جامعه دارد نباشد.
در فضای انتخاباتی فعلی همه جا صحبت از تغییر است. شعار اول کمپین هم تغییر قوانین تبعیضآمیز بود. فکر میکنید این فضا بتواند به کمپین کمک کند؟ یا فکر میکنید هیچ کمکی نمیکند و کمپین راه خودش را میرود؟
کمپین نزدیک سه سال است کارش را شروع کرده و ما در این سه سال یاد گرفتیم چه طور در شرایط خیلی سخت امنیتی کار کنیم. درنتیجه من نمیگویم که اگر شرایط بعداز انتخابات تغییر کند و بهتر یا بدتر شود، اصلا برای ما فرقی ندارد. یعنی افزایش و کاهش فشارهای روحی و روانی هم روی کمپین اثر میگذارد و هم روی بقیهی جنبش ایران. در واقع من میتوانم بگویم کمپین الان هیچ فضای عمومی برای امضا جمع کردن ندارد. یعنی ما توی خیابان نمیتوانیم برویم، هفتهای یکبار کوه میرفتیم که آن را هم از ما گرفتند. یعنی در واقع ما هیچ فضایی نداریم. من امیدوارم بعداز انتخابات این فضای امنیتی که در شهر هست کمتر بشود. بهخاطر این که شیوهی کار ما مسالمتآمیزترین و بهترین شیوهاست و اصلا مغایر قانون نیست. من امیدوارم کسی که رییسجمهور میشود به قانون پایبند باشد و اگر به قانون پایبند باشد، آنوقت روی فعالان کمپین و فعالان سایر جنبشها کمتر فشار هست. من امیدوارم که این شرایط بهتر شود.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: مصطفی ملکان