نخستين جشنواره موسيقی فولكلور ايرانی در آلمان
۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۹, شنبهاین برنامه با پشتيبانی شركت برگزاری كنسرتهای موسيقی ايرانی (persian Consert company) در روز جمعه (۱۸ اردیبهشت / هشتم مه ) در دوسلدرف برگزار شد.
گروه "مضراب" نخستین گروهی بود که به سرپرستی حميد متبسم و خوانندگی سالار عقيلی قطعههايی در دستگاههای ماهور و شور اجرا كرد. تنوع صداسازی سازهای مضرابی تار، سهتار و عود و تركيب آنها با سازهای كوبهای چنان بود كه شنونده فقدان سازهای كششی را احساس نمیكرد. حمید متبسم در اين باره میگوید: «شايد اين كار در موسيقی ما آشنا نباشد اما در موسيقی كلاسيک اروپايی برای تركيبهای سازی، چه مضرابی چه كششی، آثاری هست.»
سالار عقيلی با كاربرد تكنيکهای مدرن آوازخوانی و بهرهگيری از ويژگیهايی كه معمولا در موسيقی كلاسيک میتوان سراغ گرفت، به تنوع اجرای گروه مضراب میافزود.
تحريرهای ريتميک كه در گذشته موسی دردشتی ارائه میداد و تركيبهای كمتر شناخته شده و چندآوايی در نواهای سازهای مضرابی موسيقی سنتی از نمونههای جالب ياد شده بودند. حميد متبسم از آهنگسازان مطرح موسيقی سنتی ايران است كه از تجربههای تازه در اين رشته نمیهراسد.
در مجموعه "زمزمهها" كه بخشهايی از آن در اين برنامه اجرا شد، متبسم سرودههايی از شفيعی كدكنی را كلام و مضمون آهنگهای خود قرار داده بود. او در اين باره میگوید: «اين سرودهها همه احساسات خصوصی شاعر را بيان میكنند. گويی از زندگی خود او میگويند، "در نگاهم تو بهارانی هنوز" يعنی مدت طولانی است كه با يار زندگی كرده.»
ضربانگ با قطعههای ريتميک
در بخش دوم گروه ضربانگ قطعههای ريتميک پرحرارتی با سازهای كوبهای نواخت كه برخی از آنها تازه و كمشناختهاند. در اين بخش شاهرخ مشكينقلم رقصهای بومی از نقاط گوناگون ايران را به نمايش گذاشت. استقبال علاقهمندان تنها زمانی كه مشكينقلم میرقصيد زیاد نبود، بلكه ريتمها و حرارت سازهای كوبهای ضربانگ هم مورد توجه بسیاری از شنوندگان و بينندگان قرار گرفت.
بهنام سامانی از مؤسسان گروه ضربانگ در اينباره میگوید: «استقبال به اين خاطر است كه ما با ريتمهایمان تصويرسازی میكنيم. اينها تنها ريتم به خاطر ريتم نيستند بلكه صحنههايی را هم روايت میكنند. وقتی شاهرخ نمیرقصد هم اين روايت به صورت شنيداری ادامه خواهد یافت.»
نوای موسیقی گیلان
در بخش سوم خواننده پركار و پرسابقه موسيقی گيلان، ناصر وحدتی ترانههای آشنای اين سرزمين را خواند و جمعيت حاضر به گرمی با او همراهی كردند.
وقتی وحدتی "يه شو بوشوم كونوسكله" را میخواند، مردم ديگر از فرط استقبال و همراهی سر از پا نمیشناختند و آنقدر تشويق كردند كه آقای وحدتی با وجود فقدان وقت به صحنه بازگشت. استقبال چنان گرم و گيرا بود كه صدای گاه كمی ناكوک خواننده گوشی را آزار نمیداد.
ليلا بازغی نوازنده بمتار گروه در باره اجرای این گروه میگوید: «مشكل بيش از آنكه موسيقايی باشد، نارسايی سازماندهی است. وقتی ما وقت برای تست صدا نداريم و بلندگوی روی صحنه هم نيست و خواننده صدای سازها را نمیشنود، چطور میتواند صدايش را با سازها همخوان كند.»
اجراهای لری و کردی
در بخش چهارم گروه "گردون" با همكاری گروه ضربانگ ترانههای لری اجرا كرد. ايرج رحمانپور، خواننده گروه در پاسخ به اينكه چطور برخلاف معمول آهنگهای لری كه در دستگاه ماهور هستند، او از دستگاه شور هم بهره گرفته است، میگوید: «ما در اكثر دستگاههای موسيقی، آهنگ لری داريم ولی اين آهنگها شناخته نشدهاند. كوشش من اين است كه اين ناشناختهها و كمشناختهها را بيشتر معرفی کنم.»
در آخرين بخش برنامه هم آزاد ميرزاپور سه ترانه كردی خواند كه خود آنها را تنظيم كرده بود. ميرزاپور در تنظيمهای چندآوايی خود بسیار دقیق از ريتمهای پرحرارت كردی و صداهای سازهای لطيفتر بهره گرفته بود. در این بین نوای كمانچه سينا جهانآبادی هم به خوبی در كنار ريتمهای پرغوغای دفها شنیده میشد.
نخستین تجربه برگزاری فستیوال موسیقی فولکلور ایرانی
يكی از شرکتکنندگان درباره این جشنواره به دويچهوله میگوید: «جشنواره موسيقی بومی ايران بدون موسيقی آذری كامل نيست.»
یکی دیگر از شرکتکنندگان در این برنامه میگوید: «فستيوال تعريف مشخص خود را دارد، مسابقهای است که داور دارد و مدت زمانش هم باید طولانیتر باشد. تعداد گروههای شركت كننده هم باید بيشتر از چهار گروه باشند. برنامه امشب خوب بود اما واريته بود نه فستيوال.»
مجيد فكری، تهيهكننده و مدير اجرايی این برنامه هم به دویچهوله میگوید: «هر كاری در آغاز مشكلات خودش را دارد. نوازندگان و خوانندگان ايرانی ما معمولا در فستيوالهای غير ايرانی شركت میكنند. ما با اين كار ميخواهيم يک فستيوال ايرانی هم داشته باشيم كه در آينده نوازندگان غير ايرانی هم در آن شركت كنند. هرقدر از سوی همگان بيشتر پشتيبانی شويم، نارسايیها كمتر خواهند شد.»