1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

منطق ریاضی و آشپزی ایرانی

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

کافه رستوران کوچک و دنج "پارادیس کنار راین" پلوی ‌زعفرانی با مرغ و کاپوچینو و شیرینی نخودچی سرو می‌کند. صاحب این رستوران تازه پا، یک خانم مهندس جوان ایرانی است که به آرزوی دوران کودکی‌اش جامه عمل پوشانده است.

https://p.dw.com/p/Op9R
عکس: DW

"پروانه یعنی اشمترلینگ" نام کتابی است که داستان زندگی سه خواهر ایرانی را بازگو می‌کند. این سه خواهر که پس از انقلاب اسلامی از ایران فرار کردند، در شهری دورافتاده در انگلیس، کافه رستورانی باز می‌کنند و با غذاهای ایرانی ‌هوش از سر اهالی سنتی شهر که هرگز طعم چنین غذاهایی را تجربه نکرده بودند، می‌برند. کافه رستوران کوچک "بهشت کنار راین" داستان دیگری دارد. صاحب این کافه کوچک یک زن جوان ایرانی است که در رشته مهندسی مخابرات تحصیل کرده است.

برای دیدن آلبوم عکس این رستوران کوچک کلیک کنید

روی تخته سیاهی لیست غذاهای رستوران با گچ‌های رنگی نوشته شده، در آن میان نامهای پلو- زعفران و مرغ هم به چشم می‌خورد. صاحب کافه، سارا، با موهای بلند و بلوند شده و چهره‌ای شرقی لبخند می‌زند و می‌گوید: «مشتری‌ها همه جور غذای ایرانی را دوست ندارند. اما زعفران- پلو و مرغ زیاد طرفدار دارد. اسپانیایی‌ها هم برنج را با زعفران درست می‌کنند. اما آنها همه برنج را از ابتدا زعفران می‌زنند که باب میل خیلی‌ها نیست.»

کم‌رنگ‌شدن ارتباط فرهنگی، فراموش کردن آشپزخانه‎ ایرانی

Iranische Küche
عکس: DW

برای آلمانی‌ها، آشپزخانه ایرانی در مقایسه با آشپزخانه ایتالیایی‌، هندی‌ یا حتی ترکی، چندان شناخته شده‌ نیست. سارا که پشت پیشخوان مشغول درست کردن چای ایرانی است، می‌گوید: «من فکر می‌کنم چون آلمانی‌ها به این کشورها زیاد سفر می‌کنند در نتیجه به فرهنگ و آداب ‌و رسوم آنها هم علاقمند می‌شوند. مثلأ باقلوای ترکی را همه آلمانی‌ها می‌شناسند، اما شیرینی نخود‌چی ما برایشان غریب است. چون به کشور ما کمتر مسافرت می‌کنند.»

البته در شهرهای بزرگ و پر رفت و ‌آمد آلمان، مثل شهر کلن، رستوران ایرانی کم نیست، اما در شهر کوچک و آرامی مثل بن یک یا دو رستوران ایرانی بیشتر پیدا نمی‌کنید. این یکی دو رستوران‌هم غیر از شب‌های خاصی در طول هفته یا ماه چندان پرمشتری نیستند. با این حال سارا که ده پیش به آلمان آمده و در دانشگاه شهر کلن مهندسی مخابرات خوانده، تصمیم گرفته است رستوران باز کند.

 

صحبت از ریاضی و حساب ‌و کتاب که می‌شود، سارا کمی هیجان‌زده شده، می‌گوید: «من همیشه عاشق منطق ریاضی بودم. خدا را شکر معلم‌های خوبی هم داشتم که به استعدادم توجه داشتند و تشویقم کردند. مدرکم را هم در دانشگاه با نمره خوبی گرفتم. اما عشق من به آشپزی داستان دیگری دارد.» 

او در عین حال اعتراف می‌کند که وقتی مشتری زیاد داشته باشد و سفارش غذاهای ایرانی هم زیاد شوند، دست به دامن مادرش می‌شود. می‌خندد و ادامه می‌دهد: «خوب دست‌پخت‌اش خیلی از من بهتر است. مثلأ خورشت بادمجان با لیموعمانی که درست می‌کند، حسابی طرفدار دارد. البته مشتری‌های ایرانی چنین غذاهایی را از قبل سفارش می‌دهند.»

جای دنجی برای امتحان طعم‌ غذاهای جدید 

رؤیای گرداندن رستوران کوچکی که خوراکی برای همه ذائقه‌ها عرضه کند، آرزوی دیرینه‌ سارا است که عاقبت به آن جامه عمل پوشانده است. در فهرست غذاهای سرد و گرمی که او در این رستوران کوچک سرو می‌کند، غذاهای ایتالیایی و فرانسوی جای بیشتری دارند.

سارا اما تأکید می‌کند: «برای من بهترین و خوشمز‌ه‌ترین غذاها، غذاهای ایرانی هستند. من فکر می‌کنم همه ایرانی‌ها عاشق آشپزخانه ایرانی هستند. اما من باید ببینم مشتری چه چیزی را بیشتر دوست دارد. علاقه آنها به غذاهای ایرانی را هم کم کم آزمایش می‌کنم.»

Iranische Küche
عکس: DW

درست آنطرف خیابان، لب رودخانه راین، ساختمان بزرگ و سفید یکی از قدیمی‌ترین کافه‌رستوران‌های بن واقع شده است؛ رستورانی که با تراس بزرگی رو به راین، انواع و اقسام مشروب‌ها و غذاهای مختلف را سرو می‌کند. اینطرف خیابان، کافه رستوران کوچک سارا که چهار ماه پیش افتتاح شده و مشروب هم سرو نمی‌کند، مشتری‌های خود را کم‌کم پیدا کرده است. سر مشتری‌ها که به چای و نخودچی و پلو- زعفران گرم می‌شود، سارا سراغ شاگرد خصوصی‌اش می‌رود که دانشجوی رشته ریاضی است. دانشجوی آلمانی که فقط یک لیوان شیرقهوه سفارش داده، پشت میز کوچکی گوشه رستوان منتظر معلمش نشسته است.

شبنم نوریان
تحریریه: کیواندخت قهاری