مقایسه احزاب سیاسی آلمان و بریتانیا
۱۳۹۶ شهریور ۲۸, سهشنبهآیا میتوان احزاب سیاسی آلمان را با احزاب سیاسی بریتانیا مقایسه کرد؟ شباهتهای مجلس آلمان، بوندستاگ، با مجلس عوام انگلیس در چیست؟ آیا ایدههای حزب لیبرال دموکرات بریتانیا با ایدههای حزب دموکرات آزاد آلمان سنخیتی دارد؟
بهرغم زیانهایی که طوفان برگزیت در بریتانیا به بار آورده است، احزاب سیاسی بریتانیا و آلمان در بسی جنبهها با یکدیگر تشابه دارند. تنها تفاوت اساسی بین آلمان و بریتانیا در نوع شمارش آرا است.
سیستم انتخاباتی بریتانیا بر اساس آن چیزی است که به زبان انگلیسی به "first past the post system" شهرت دارد. بر اساس این سیستم انتخاباتی هر فرد مجاز به دادن یک رای به یک نامزد انتخاباتی است و هر حزب تنها یک کاندید دارد. از اینرو کسی که مایل به انتخاب یک حزب مشخص است، ولی از کاندید آن حزب رضایت ندارد، ناگزیر است به او رای دهد. حال آنکه سیستم انتخاباتی آلمان بر دو رای استوار است.
حزب دموکرات مسیحی و اتحادیه اروپا
تصور یک حزب محافظهکار بدون حضور نیرویی با رویکردی انتقادی نسبت به اتحادیه اروپا و واحد پولی یورو، تصوری بسیار دشوار است. اما احزاب محافظهکار آلمان، دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی، رویکردی مثبت نسبت به اتحادیه اروپا و واحد پولی مشترک این اتحادیه، یعنی یورو دارند.
بیشتر بخوانید: مقایسه احزاب سیاسی آلمان با احزاب سیاسی آمریکا
رویکرد مثبت احزاب محافظهکار آلمان نسبت به اتحادیه اروپا و واحد پولی یورو را میتوان بر بستر تاریخ آلمان در قرن بیستم توضیح داد. حال آنکه اختلاف نظر نسبت به یورو و اتحادیه اروپا تا چندی پیش حزب محافظهکار بریتانیا را چنان دچار بحران کرد که امکان انشعاب در حزب قوت گرفت. همین اختلاف نظر، اکنون کل جامعه بریتانیا را دوپاره کرده است.
از این رو، تنها نگرانی آنگلا مرکل به سیاستها و مواضع حزب پوپولیست آلترناتیو برای آلمان (AfD) برمیگردد و خطر یک مقاومت وسیع در مجلس نمایندگان آلمان در ارتباط با اتحادیه اروپا و واحد پولی مشترک این اتحادیه موضوعیت ندارد.
اما هرگاه از موضوع رویکرد احزاب محافظهکار بریتانیا و آلمان در قبال اتحادیه اروپا و واحد پولی مشترک این اتحادیه چشمپوشی کنیم، تشابهات بسیاری بین احزاب محافظهکار این دو کشور وجود دارد.
هم حزب محافظهکار بریتانیا و هم احزاب محافظهکار دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی آلمان در شمار احزاب راست میانه هستند و مدتهاست که زمام امور در این دو کشور را در اختیار دارند. قدرتگیری این احزاب در اوایل قرن بیستویکم و پس از یک دوره فعالیت به عنوان احزاب اپوزیسیون روی داد.
احزاب محافظهکار هر دو کشور میتوانند حدودا روی ۴۰ درصد آرا در انتخابات حساب کنند. از آن گذشته این احزاب در مناطقی از کشور از نفوذ بسیاری برخوردارند. به عنوان نمونه، حزب سوسیال مسیحی آلمان در ایالت بایرن و حزب محافظهکار بریتانیا در مناطق دهقانی جنوب انگلستان.
هم حزب محافظهکار بریتانیا و هم حزب دموکرات مسیحی آلمان توسط دختران دو کشیش پروتستان اداره میشوند، در یکسو ترزا می است و در سوی دیگر آنگلا مرکل. هر دو سیاستمدار بیش از ۶۰ سال سن دارند و هر دو نیز به عنوان سیاستمدارانی کارآزموده، توانا و چهرههای کاریسماتیک شناخته میشوند.
احزاب محافظهکار آلمان و بریتانیا به مسائل اجتماعی توجه دارند و از سیاستی محافظهکارانه نسبت به عوارض مالیاتی و بودجهای پیروی میکنند.
مهمترین تفاوت بین حزب محافظهکار بریتانیا با احزاب محافظهکار آلمان در سیاست انرژی آنهاست. در حالیکه سیاست انرژی حزب محافظهکار بریتانیا بر استفاده ترکیبی از انرژی اتمی و انرژیهای تجدیدشونده استوار است، سیاست آنگلا مرکل پس از فاجعه اتمی فوکوشیما بر فاصله گرفتن از انرژی اتمی تنظیم شده است؛ سیاستی که حاصل چرخش یکباره صدراعظم آلمان در این باره بود.
حزب سوسیال دموکرات و حزب کارگر
هم حزب کارگر در بریتانیا و هم حزب سوسیال دموکرات آلمان سیاستهای خود را تغییر داده و سیاست "بازگشت به ریشهها" را در پیش گرفتهاند.
حزب سوسیال دموکرات آلمان در دوره زمامداری گرهارد شرودر از سیاستهای کارگری و پیوندهای سنتی خود با اتحادیههای کارگری فاصله گرفته و عملا توجه سیاسی خود را معطوف به اقشار میانه جامعه آلمان نموده بود؛ سیاستی که باعث تضعیف این حزب شد. حزب کارگر بریتانیا نیز تحول مشابهی را تجربه کرده بود.
بیشتر بخوانید: احزاب آلمان با چه برنامههایی وارد کارزار انتخاباتی شدهاند؟
انتخاب جرمی کوربین به رهبری حزب کارگر باعث تقویت و افزایش نفوذ سیاسی این حزب در بریتانیا شد. بسیاری از سیاستمداران بریتانیا انتظار داشتند که چرخش به چپ حزب کارگر تحت رهبری کوربین باعث شکست سنگین این حزب در انتخابات شود. حال آنکه در انتخابات سال ۲۰۱۷، حزب کارگر موفقتر از آنچه گمان میرفت ظاهر شد و کوربین توانست بهترین نتیجه انتخاباتی را ظرف سه انتخابات گذشته برای حزب کارگر بریتانیا به ارمغان آورد.
مارتینشولتس پس از کنارهگیری از ریاست پارلمان اروپا به مقام رهبری حزب سوسیال دموکرات آلمان برگزیده شد. این سیاستمدار پس از آن به عنوان کاندید حزب سوسیال دموکرات برای انتخابات پارلمانی و صدراعظمی آلمان معرفی شد. شولتس نیز همچون کوربین، سیاست چرخش به چپ را در پیش گرفت.
اما شواهد نشان میدهد که مارتین شولتس نمیتواند همان نقشی را ایفا کند که جرمی کوربین در بریتانیا بازی کرد. حداقل در شرایط کنونی و برای انتخابات پارلمانی روز ۲۴ سپتامبر چنین چیزی ممکن نیست.
جرمی کوربین و سیاستهایش باعث نزدیکی بیشتر حزب کارگر به گرایشهای چپ در این حزب شده است. اما استراتژیستهای حزب سوسیال دموکرات بیشتر تمایل به جذب نیروهای میانهرویی دارند که آرای خود را به دو حزب سبزها و چپهای آلمان میدهند.
مشکلاتی که حزب سوسیال دموکرات آلمان در لحظه با آنها روبهروست، بیش از مشکلاتی است که حزب کارگر در بریتانیا دارد. در واقع، حزب کارگر بریتانیا در عمل مانع از بروز این مشکلات شده است.
به عنوان نمونه، اگر میزان آرای احزاب محافظهکار آلمان، دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی، کمابیش ثابت مانده، شکلگیری احزابی چون حزب سبزها و حزب چپهای آلمان از نفوذ حزب سوسیال دموکرات در بین مردم کاسته و این احزاب موفق شدهاند، بخشی از نیروهای حزب سوسیال دموکرات را جذب کنند.
در حالیکه حزب کارگر موفق شد در انتخابات اخیر بریتانیا بیش از ۴۰ درصد آرا را از آن خود کند، حزب سوسیال دموکرات آلمان اگر بتواند در انتخابات پارلمانی این کشور ۳۰ درصد از آرا را کسب کند، باید بسیار خرسند باشد.
حزب آلترناتیو برای آلمان و حزب یوکیپ
حزب یوکیپ بریتانیا (UKIP) یک حزب راستگرا و پوپولیست است. این حزب در انتخابات سال ۲۰۱۵ بریتانیا موفق به کسب ۱۲،۶ درصد شد و در موفقیت همهپرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا نقشی مهم ایفا کرد.
از میزان آرا و محبوبیت حزب یوکیپ در بریتانیا به گونهای مستمر کاسته شده است. میزان آرای این حزب در انتخابات سال ۲۰۱۷ به کمتر از ۲ درصد رسید.
اما اگر یوکیپ در فضای سیاسی بریتانیا روند محو شدن را طی میکند، حزب آلترناتیو برای آلمان AfD میتواند درباره امکان ورود به پارلمان آلمان، بوندستاگ، مطمئن باشد. به این ترتیب، این نخستین باری خواهد بود که نمایندگان این حزب پوپولیست در بوندستاگ حضور خواهند یافت.
حزب آلترناتیو برای آلمان نیز همچون حزب یوکیپ حضور سیاسی خود را در مخالفت با واحد پولی مشترک اروپا، یورو، آغاز کرد. اما به تدریج به مسائل دیگر پرداخت و بهویژه پس از سال ۲۰۱۵ در ضدیت با سیاست مهاجرپذیری دولت آلمان پا به میدان نهاد و از نارضایتی برخاسته از ورود پناهجویان برای افزایش نفوذ خود در بین مردم آلمان استفاده کرد.
فراوکه پتری، یکی از بنیانگذاران حزب آلترناتیو برای آلمان، همچون نایجل فراژ، از رهبران یوکیپ، با ورود پناهجویان به کشور مخالفت کرد. نایجل فراژ زمانی گفته بود که مایل به شنیدن بعضی از زبانها در اتوبوس نیست و پتری درخواست کرده بود که پناهجویان باید در جزیرهای خارج از اتحادیه اروپا اسکان داده شوند.
حزب سبزها
در بریتانیا موضوع دفاع از محیط زیست موضوعی همگانی است، اما تنها ساکنان برایتون میتوانند به مدافعان محیط زیست رای بدهند. تنها نماینده حزب سبزها در بریتانیا، کارولین لوکاس، از سال ۲۰۱۰ و به نمایندگی از برایتون در مجلس حضور دارد. گرچه حزب سبزها در بریتانیا در این یا آن نقطه از محبوبیت برخوردار است، اما نفوذ این حزب به حدی نیست که بتواند نمایندگان بیشتری در پارلمان داشته باشد.
اما حزب سبزهای آلمان از سال ۱۹۸۳ به این سو در مجلس آلمان حضور دارد. حتی این حزب دو بار در ائتلاف حکومتی با حزب سوسیال دموکرات آلمان در قدرت سیاسی کشور سهیم بوده است. و این بار نیز حتی احتمال میرود که در ائتلاف با حزب محافظهکار آلمان در دولت ائتلافی آینده حضور یابد.
حزب دموکرات آزاد
حزب دموکرات آزاد آلمان در واقعیت شباهت چندانی به حزب لیبرال دموکرات بریتانیا ندارد. این دو حزب ریشههای تاریخی مشترکی دارند. هر دو پس از جنگ جهانی دوم پشتیبان "راه سوم" در سیاست کشورهای خود بودند و از ارزشهای لیبرالی در چارچوب اروپایی آن دفاع میکردند.
اما تحولات سیاسی دو کشور باعث جداسری این دو حزب از یکدیگر شد و هر یک راه جداگانهای را در پیش گرفتند. در حالی که حزب لیبرال دموکرات بریتانیا به ویژه پس از تغییر رویکرد حزب کارگر انگلیس در دوره زمامداری تونی بلر به سمت چپ گرایش داشته، حزب دموکرات آزاد آلمان به گرایشهای راست در این کشور تمایل پیدا کرده است.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
حزب دموکرات آزاد آلمان در مرزبندی با دو حزب چپها و سبزهای آلمان به احزاب راست و محافظهکار آلمان نزدیک شده است. عملا این حزب در بین محافظهکارانی محبوبیت دارد که خواستار پرداخت مالیات کمتر هستند و به باورهای مسیحیت پایبندی ندارند و خواهان اجرای سیاستهایی هستند که پایههای فعالیتهای اقتصادی و بخش خصوصی در کشور را تقویت میکند.