1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

لزوم تغيير استراتژى در افغانستان

۱۳۸۵ آبان ۸, دوشنبه

در نگاه به مطبوعات امروز، به تفسيرها و تحليل‌هاى رسانه‌هاى جهان در مورد ناآرامى‌هاى فرانسه، بحران افغانستان و ماموريت نيروهاى نظامى آلمان در آب‌هاى لبنان مى‌پردازيم.

https://p.dw.com/p/A5a7
اتوبوس آتش‌گرفته در شهر مارسی در جنوب فرانسه.
اتوبوس آتش‌گرفته در شهر مارسی در جنوب فرانسه.عکس: AP

سقوط ارزش‌ها

در سالگرد ناآرامى‌هاى خيابانى در فرانسه، از نو اغتشاشاتى صورت گرفت. از جمله در شهر مارسى، اتوبوسى به آتش كشيده شد كه در نتيجه‌ى آن زنى دچار سوختگى شديد شد و چند تن ديگر نيز جراحاتى برداشتند. روزنامه‌ى فرانسوى «ليبراسيون» در اين مورد مى‌نويسد: «براى اين پيشامد مى‌توان بسيارى را مسئول دانست. طبيعتا نيكولا ساركوزى وزير كشور، پليس او و يا رسانه‌ها را كه ايده‌آل‌ترين بلاگردان اين ماجراست. اما عوامل ديگرى مانند مطرود شدن اجتماعى، نژادپرستى و خشونت نهادينه شده هم نقش دارند. اما در اين زمانه‌ى مبارزه‌ى انتخاباتى، به عوض استفاده از برگ برنده‌ى اتهامات سياسى، بهتر است درباره‌ى سقوط ارزش‌هايى فكر كنيم كه يك زندگى انسانى را اينچنين بى‌مقدار ساخته است. موضوع بر سر يك بى‌مسئوليتى است كه همه را نگران مى‌سازد: سياستمداران، شهروندان عادى و روزنامه‌نگاران را. اين درام به همه‌ى كسانى مربوط مى‌شود كه خواهان نجات همزيستى در يك جامعه هستند. اين چالشى است كه بايد در كانون مبارزه‌ى انتخاباتى رياست جمهورى در سال ۲۰۰۷ قرار گيرد، نه اينكه فقط ابزارى براى محكوميت يك وزير كشور باشد كه هر بار اعتبارش مورد پرسش قرار مى‌گيرد، وقتى كه وعده‌ى چيزى را مى‌دهد كه نمى‌تواند به آن عمل كند».

عاملان آتش‌سوزى كم تقصير نيستند

روزنامه‌ى فرانسوى «لالزاس» نيز مانند بيشتر روزنامه‌هاى فرانسوى نسبت به ناآرامى‌هاى اخير واكنش نشان مى‌دهد و مى‌نويسد: « زمان آن فرارسيده كه عاملان اين ماجرا ديگر كم تقصير جلوه داده نشوند. فاكت‌ها ثابت مى‌كنند كه موضوع بر سر اقليتى واقعا كوچك است. اگر تلاش كنيم آنان را «بفهميم»، از ياد مى‌بريم كه بيشتر انسان‌ها در نواحى مساله‌دار چگونه روزانه در رنجند. زنى كه در مارسى سوخت، احتمالا همانگونه از كودكى‌ سختى برخوردار بوده كه حمله‌كنندگان. ما وامدار ترحم با او هستيم. اغتشاش‌‌گرانى كه اتوبوس‌ها را آتش مى‌زنند، به آن چيزى حمله مى‌كنند كه پيوند ميان نواحى آنان و بقيه‌ى جامعه را برقرار مى‌سازد. آنان همزمان به ماموران آتش‌نشانى و پليس‌ها حمله مى‌كنند. آنان مى‌خواهند پيوند شهرك‌هاى حاشيه‌اى را با پيرامون بگسلند تا بتوانند به عنوان روساى باند در آنجا حاكم گردند. و در اين زمينه از آن ابا ندارند كه زندگى همسايگان خود را نيز به بازى بگيرند. اگر آنان را در اين اعمال آزاد بگذاريم، سرنوشت هزاران گروگان قربانى را به عهده‌ى آنان محول كرده‌ايم».

اوضاع پر هرج و مرج افغانستان

روزنامه‌ى نروژى «آفتن پوستن» با توجه به مشكلات فزاينده در افغانستان، استراتژى در اين كشور را به شدت مورد پرسش قرار مى‌دهد و مى‌نويسد: «روزانه خبرهايى درباره‌ى تهاجم طالبان در افغانستان مى‌رسد. درست به همين گونه اخبارى وجود دارد كه تصوير يك حكومت بى‌اقتدار در خارج از كابل و نواحى مختلف را نشان مى‌دهد. پنج‌سال پس از مداخله‌ى نظامى در افغانستان به نمايندگى از طرف سازمان ملل، اين پرسش به شدت مطرح است كه واقعا در افغانستان به چه چيز دست يافته‌ايم. نشانه‌هايى كه بيانگر نادرست بودن استراتژى مركزى در افغانستان هستند، همواره بيشتر مى‌شوند. البته هيچكس انتظار نداشت كه ايجاد يك افغانستان صلح‌آميز وظيفه‌اى آسان باشد. اما كمتر كسى هم فكر مى‌كرد كه اوضاعى مانند اكنون اين چنين آشفته پيش آيد. اين مهم است كه جامعه‌ى جهانى موفق به تثبيت اوضاع افغانستان شود. نخستين پيش‌شرط آن استراتژى‌اى است كه وزن بيشترى روى كمك به غيرنظاميان، امنيت براى افغان‌ها و ساختن نهادهاى سياسى بگذارد».