1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

لئونارد مرد، اندرزهای او به نویسندگان زنده است

AA۱۳۹۲ مرداد ۳۱, پنجشنبه

المور لئونارد را "بزرگترین جنایی‌نویس دنیا" خوانده بودند. برای او جذب خواننده و درگیر کردن او با ماجراهای داستان، بالاترین هنر نویسنده بود و عقیده داشت که این هنر را می‌توان آموخت. او سه‌شنبه در ۸۷سالگی در امریکا درگذشت.

https://p.dw.com/p/19UQB
عکس: Getty Images

المور لئونارد که با داستان‌های جنایی سرگرم‌کننده به شهرت فراوان رسیده بود، در آغاز در یک بنگاه تبلیغاتی کار می‌کرد و شب‌ها پس از ساعات کار در خانه قصه و داستان کوتاه می‌نوشت، اما به زودی با پی‌گیری و پشتکار فراوان به نویسنده‌ای کارکشته و حرفه‌ای بدل شد.


لئونارد در سال ۱۹۲۵ در نیواورلیان متولد شد، اما بیشتر عمر خود را در دیترویت گذراند، که روزگاری پایتخت پرافتخار صنایع سنگین امریکا بود و امروزه نمادی از ورشکستگی "ابرقدرت" ناتوان است. زمانی روزنامه "نیویورک تایمز" لئونارد را "دیکنز دیترویت" لقب داد و او را بزرگترین جنایی‌نویس زنده دنیا دانست.


لئونارد خود دیترویت را دوست داشت و یک بار درباره آن گفته بود: "شهر جالبی است، پر از فقر و بدبختی!" دزدها و فواحش، تبهکاران و کلاهبرداران او در همین شهر زندگی می‌کنند. آنها برای رفاه و شاید تنها ادامه زندگی به قمارهای سنگینی دست می‌زنند، که گاهی هم در آن بازنده هستند.


لئونارد روی هم ۴۵ رمان نوشت و این کار را عمدتا برای بازار انجام داد. در آغاز داستان‌های وسترن می‌نوشت، چون برای هالیوود جالب بودند، اما بعد که کار وسترن کساد شد، او به ژانر جنایی روی آورد.


هنر لئونارد در آن بود که در هر رمان به مشتی از افراد تبهکار و قانون‌شکن به گونه‌ای زنده و پرخون جان می‌داد. به ویژه گفتار در کار او بسیار ماهرانه به کار می‌رود و با طنزی دلنشین همراه است. به خاطر چابکی در سبک و بیان است که بسیاری از منتقدان او را نویسنده‌ای از هر جهت توانا می‌دانند، که با بیان فشرده و زبان شفاف بر نسل بزرگی از نویسندگان جوان تأثیر گذاشته است.


بسیاری از رمان‌های پرهیجان لئونارد به فیلم برگشته است. فیلم "جکی براون" محصول ۱۹۹۷، ساخته کوینتین تارانتینو، یکی از آخرین و معروف‌ترین آنهاست.


لئونارد، که روز سه‌شنبه (۲۰ اوت / ۲۹ مرداد) در ۸۷ سالگی در دیترویت درگذشت، داستان‌نویسی حرفه‌ای بود. فوت و فن‌های کار خود را به خوبی می‌شناخت و اعتقاد داشت که می‌توان آنها را فرا گرفت. او نویسنده‌ای فروتن بود و در مورد سبک نگارش خود ادعای زیادی نداشت و حاضر نمی‌شد به دیگران درس بدهد، اما یک بار چند اصل اولیه کار داستان‌نویسی را در ۸ توصیه ساده بیان کرد.


اندرزهایی به نویسندگان جوان:


۱- کتاب را هرگز با شرح و توصیف هوا شروع نکنید. این کار حوصله خواننده را سر می‌برد.


۲- از مقدمه‌چینی پرهیز کنید. به خصوص اگر داستان شما یک پیشگفتار هم داشته باشد.


۳- در نقل گفتارها هیچ فعلی غیر از "گفت" به کار نبرید. چون جمله گفتاری مال شخصیت شماست، اما فعل مال نویسنده است که بهتر است هرچه کمتر در داستان دخالت داشته باشد. "گفت" مختصرترین و بی‌طرفانه‌ترین فعل است؛ از افعالی مثل: غرید، زمزمه کرد، نالید، فریاد زد و غیره، خودداری کنید.


۴- به دنبال فعل "گفت" هرگز یک قید به کار نبرید، که مثلا "بلند" یا "آهسته" گفت. این چیزها کاملا اشتباه است، چون نشانه دخالت نویسنده است که خود را وسط میدان می‌اندازد و ذهن خواننده را منحرف می‌کند و ریتم گفت‌وگو را به هم می‌ریزد.


۵- از به کار بردن علامت تعجب یا تأکید (!) خودداری کنید. اصلا قشنگ نیست.


۶- در استفاده از لهجه‌ها و گویش‌ها افراط نکنید، چون باز هم ذهن خواننده را به انحراف می‌کشید.


۷- در توصیف شکل و قیافه شخصیت‌های داستان زیادی وارد جزئیات نشوید. همینگوی اصلا ظاهر آدم‌ها را وصف نمی‌کند و قید و صفت به کار نمی‌برد، اما با چنان مهارتی آنها را نشان می‌دهد که خواننده خود به خود آنها را در برابر خود می‌بیند. همیشه دلم می‌خواست مثل او بنویسم، تا این که یک روز کشف کردم که در کار او طنز و شوخی وجود ندارد.


۸- از صحنه‌ها و اشیاء توصیف‌های مفصل و پیچیده ارائه ندهید. این کار ذهن خواننده را خسته می‌کند.