1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"قدیمی‌های" دویچه وله

شیرین جزایری۱۳۸۵ بهمن ۱۷, سه‌شنبه

بهار امسال بخش فارسی رادیوی دویچه وله چهل و پنجمین سال تولدش را جشن می‌گیرد. با توجه به پرسش‌ها و علاقه شنوندگان، در این برنامه و برنامه‌های آینده با برخی از همکاران "قدیمی" رادیوی دویچه وله که صدایشان سال‌هاست برای شنوندگان ما آشناست، به گفتگو می‌نشینیم. مهمان این هفته آقای هوشنگ بهرامی است که نزدیک به سی و دو سال است که با صدای آلمان همکاری می‌کند. طبق معمول در این برنامه نیز در حد امکان به برخی از پرسش‌های

https://p.dw.com/p/A7Yb
عکس: DW

مطرح شده در نامه‌ها و ایمیل‌ها و همینطور در پیام‌های تلفنی شما پاسخ داده خواهد شد.

بهرامی: خانم جزایری ابتدا ازتان خیلی تشکر می‌کنم بخاطر دعوتتان و خوشحالم که از این طریق هم می‌توانم با شنونده‌های عزیزمان صحبت بکنم.

جزایری: آقای بهرامی شنونده‌های ما که حتما با صدای شما در بخش اخبار سالهاست آشنا هستند، بخصوص شنونده‌های قدیمی ما. شما چند سال است که با صدای آلمان همکاری می‌کنید؟

بهرامی: دقیق بگویم، ۳۲ سال است. من اول در زمانی که دانشجو بودم شروع کردم به همکاری با دویچه‌وله. آنموقع‌ها هفته‌ای یکبار ضمن تحصیل به دویچه وله می‌آمدم. در ان زمان یک برنامه‌ای بود به اسم «دانش و فن». این برنامه را قبلا تهیه می‌کردیم، قبلا ترجمه می‌شد، بعد می‌آمدیم توی استودیو ضبط می‌کردیم. ده دقیقه بود و دونفری اجرایش می‌کردیم.

جزایری: ولی شما از یک موقعی کار اخبار را شروع کردید؟

بهرامی: بعد از اینکه درس من در رشته‌ی روزنامه‌نگاری در شهر ماینز تمام شد، فعالیت‌ام در دویچه وله گسترده‌تر شد و اخبار جزو اولین کارهایی نبود که من کردم، تهیه مصاحبه، گزارش، از آنها شروع شد و بعد یکروزی گفتند خب حالا اخبار که به‌صورت زنده اجرا می‌شود، شما انجام بدهید که آن کار را هم من کردم و الان این سالهای اخیر کار من محدود شده به همان خبر و گزارش.

جزایری: ممکن است بگویید چه تحولاتی را شما در طی این سالها، سی‌ودوسال، شاهدش بودید؟

بهرامی: باید بگویم سالهای اخیر تغییرات خیلی مثبتی در رادیو انجام شده، آن هم از نظر کیفیت کار و از نظر آزادی عمل همکارانمان.

جزایری: آقای بهرامی شما بخصوص در بخش اخبار، خب بخش زنده است و شما خبرهای روز به‌دستتان می‌رسد، تا حالا شده در این فاصله، در این سالها، خبری شما را آنچنان متاثر بکند یا آنچنان خوشحال بکند که احساس‌تان را نتوانید پنهان بکنید؟

بهرامی: بله! اغلب پیش می‌آید. هم خبرهای ناراحت‌کننده... البته نه فقط برای اولین بار در لحظه‌ی خواندنش، چون ما خبر را قبلش هم می‌خوانیم یا اینکه موقعی ترجمه‌اش می‌کنیم، ولی واقعیت این است که هم موقع ترجمه‌کردن و نوشتن‌اش و هم موقع خواندنش نمی‌شود بدون احساس بود. یعنی خبرهایی هستند که خوشحال‌کننده هستند، ولی متاسفانه اغلب خبرها ناگوارند و این آدم را متاثر می‌کند. نمی‌شود به این راحتی گفت آدم از روی یک نوشته‌ای می‌خواند و بعد هم می‌گذارد می‌رود خانه‌اش. اینجور نمی‌شود، واقعا آدم تحت تاثیر قرار می‌گیرد.

جزایری: آقای بهرامی شما از همکارهای قدیمی هم خاطره‌ای دارید؟

بهرامی: بله... البته خاطره زیاد هست، منتها شما که خودتان البته دست‌تان مدتهاست در کار است می‌دانید، کار ما همیشه توام با کمی وقت است، هیجان است، بعد رساندن برنامه به‌موقع است. در این زمینه من یک چندتا خاطره دارم که هیچوقت از یادم نمی‌رود. یکی این است که یکی از دوستانم که الان سالهاست بازنشست شده روزی اخبار داشت و در آنزمان که ما هنوز در کلن بودیم، در طبقه‌ی نوزدهم هیات تحریریه بود، بعد طبقه‌ی یازدهم استودیو پخش. بنابراین ما خبر را آنجا آماده می‌کردیم یا گزارش یا تفسیر و یا هر چیزی را، بعدا باید با آسانسور می‌رفتیم پایین خودمان می‌رسانیدم به استودیو پخش. این دوست ما وقتی که سوار آسانسور شد، نمی‌دانم به چه علت، کاغذهایی که اخبار را روی‌اش نوشته بود از دستش افتاد و از آن شکافی که بین اتاقک آسانسور هست و آن بدنه‌ی ساختمان رفت پایین. غیر از دوتا خبر که دستش مانده بود،‌ بقیه خبرها رفت. پنج دقیقه بیشتر به شروع برنامه نمانده بود. می‌توانید فکرش را بکنید که آن دوست طفلک ما چه حالی داشت و بعد بقیه‌ی ما که شاهد بودیم.

جزایری: آقای بهرامی برای خود شما چه موردی پیش آمده بود؟

بهرامی: از جمله یادم هست زمانی که ما اخبار را دوصدایی می‌خوانیدم و بعد یکی از میکروفن‌ها از کار افتاد و فاصله‌ی میکروفن دوم هم با گوینده دوم زیاد بود. این هست که خیلی سریع باید گوینده‌ی دوم که آنموقع من بودم، خودم می‌رساندم به آن میکروفون بدون اینکه سروصدای اضافی بشود و در حالیکه می‌شود گفت چمباتمه زده بودم، خبر را در کنار آن دوستم که راحت روی صندلی نشسته بود، به تناوب بخوانم.

جزایری: آقای بهرامی خیلی ممنونم که در برنامه‌ی ما حضور داشتید و امیدواریم که برای شنونده‌های ما خوش خبر باشید.

* * *

قبل از پاسخ به پرسش‌های شنوندگان عزیز توجه شما را به ترانه‌ای جلب می‌کنم که مورد درخواست یکی از شنوندگانمان بوده است، ترانه یک قطره دریا بیژن مرتضوی. (برای شنیدن این ترانه در پایین صفحه روی "بشنوید" کلیک کنید)

می‌پردازیم به نامه‌های رسیده در هفته‌ی گذشته. در هفته‌ی قبل نامه‌ای به دست ما رسیده از خانواده گرامی ایل‌بیگی همراه با کارت تبریک زیبایی که روی آن نوشته‌اند: خوش است نام تو بردن، ولی دریغ بود در این سخن که بخواهند برد دست به دست». و همینطور نوشته‌اند که خانواده‌ی ایشان روزشماری می‌کنند که جمعه‌شبها از راه برسد تا به برنامه‌ی زیبای ما و شنوندگان گوش فرادهند. از ایشان بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم که واقعا اینطور باشد و این برنامه مورد توجه سایر شنوندگان ما هم قرار داشته باشد. ایشان در نامه‌شان همینطور پیشنهاداتی را متذکر شده‌اند، از جمله اینکه رادیو دویچه‌وله به زبانهای مختلف برنامه پخش می‌کند، ولی متاسفانه برنامه‌ای به زبان کردی ندارد. و این درست است، متاسفانه امکانات باید بگوییم که محدود هستند.

نامه‌ی آقای محمدعلیخانی نوذری را هم دریافت کردیم. ایشان پیشنهادات بسیارجالبی را برای ما مطرح کرده‌اند برای تغییراتی که در برنامه‌ها از نوروز امسال پیش خواهد آمد،‌ از جمله اینکه وقت برنامه‌ی «نکته‌ها و آواها» بسیار کم است و موسیقی نصفه ونیمه پخش می‌شود و همینطور خواسته‌اند که نتایج فوتبال باشگاههای آلمان بلافاصله بعد از خلاصه‌ی اخبار پخش بشود و نوشته‌اند، اگر مثل سابق برنامه‌ی نیمروزی داشته باشید، خیلی بهتر است. آقای نوذری از شما سپاسگزاریم و سعی می‌کنیم که پیشنهادات شما را در تغییراتی که در برنامه‌ها بوجود می‌آید حتما به‌کار بگیریم.

آقای عبداله رضوانی از جزیره‌ قشم به ما تلفن کردند و آدرس خودشان را از دوبی دادند که ما نامه را به دوبی برایشان بفرستیم. آقای رضوانی ما نامه و جایزه‌ی شما را به جزیره‌ی قشم فرستادیم، ولی نامه‌ی بعدی را به آدرسی که در دوبی برای ما متذکر شده‌اید می‌فرستیم. ممنون می‌شویم که از رسید آن ما را مطلع کنید.

شنونده‌ی عزیز خانم محسنی در تماس تلفنی خواسته بودند ما فرم اشتراک مجله‌ دویچلند را برایشان بفرستیم که این را ما هفته‌ی آینده برایشان ارسال خواهیم کرد.

نامه‌ی خانم دهبان هم در هفته‌ی قبل به‌دست ما رسیده که نوشته‌اند، کتابهای آموزش زبان آلمانی ۱ تا ۴ به‌دستشان رسیده و خواسته‌اند که سی.دی پیشرفته‌ی زبان آلمانیMarktplatz را ما برایشان بفرستیم. ما این سی.دی را در هفته‌ی آینده برایشان ارسال خواهیم کرد. همینطور در مورد بیماری قند و چربی سوال کرده بودند که ما در برنامه‌ی علمی صدای آلمان به این مسئله پرداختیم و ایشان می‌توانند در سایت اینترنتی ما در این مورد بیشتر بخوانند.

خانم یا آقای حسینی هم از تهران برای ما نامه نوشتند و خواسته‌اند کتابهای آموزش ۴ و ۳ را ما برایشان بفرستیم. درضمن نوشته‌اند که امیدوارم روزی بتوانم به این زبان مثل فارسی تسلط پیدا کرده و صحبت کنم و روزی بتوانم به آلمان سفر کنم تا از نزدیک این کشور و مردمان را ببینم. ما هم امیدواریم که ایشان به آرزوی‌شان برسند و اینطرفها بیایند.