فوتبال ایران در سال ۹۰، از زمین ناصاف تا ضعف مدیران
۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه
دویچه وله: آقای فرکی، در پایان سال ۱۳۹۰ خورشیدی هستیم. کارنامه و وضعیت فوتبال باشگاهی ایران را شما در سال ۱۳۹۰ چطور دیدید؟
حسین فرکی: فکر میکنم در مسابقات باشگاهی در سال ۱۳۹۰، از تجربهی سالهای گذشته استفاده شده و برنامهریزی خوبی دنبال شده است. خوشبختانه تیمها نسبت به گذشته، با برنامهتر میتوانند کارهایشان را سازماندهی بکنند. قبول دارم که گاهی وقتها مسابقات تیم ملی - که باید برگزار بشود - ممکن است در سطح باشگاهها مشکلاتی را بهوجود بیاورد، اما به لحاظ کیفیت خود تیمها، نسبت به گذشتهها پیشرفت داشتیم. متأسفانه در بعضی از ورزشگاههایمان یا در رابطه با سختافزارهایمان هنوز شاهد مشکلاتی هستیم که بزرگترین و عمدهترین آن همین بحث زمینهای چمن با کیفیت بالا و استاندارد است که متأسفانه ما در همهجا این شرایط را نداریم. بهخصوص در زمانی که تمرینات تیمهای باشگاهی برگزار میشود. من مطمئن هستم که خیلی از باشگاهها در این رابطه مشکل دارند و این میتواند در کیفیت فنی تیمها تأثیر بدی بگذارد و بازیکنان ما با توجه به خصوصیاتی که دارند و تکنیکی بودنشان، از این موضوع همیشه متضرر شدهاند.
بشنوید: گفتوگو با حسین فرکی درباره کم و کیف فوتبال باشگاهی ایران در سال ۱۳۹۰
شما به مسئلهی پیشرفت فوتبال باشگاهی ایران اشاره کردید. جزییات این پیشرفت چیست؟
پیشرفتهایی که به آن اشاره کردم را در بحث برنامهریزی مسابقات داشتهایم که خوشبختانه نسبت به گذشته خیلی بهتر شده و الان دیگر تیمها میدانند چه زمانی باید از قبل کارهایشان را هماهنگ کنند. در گذشته ما این مشکلات را داشتیم، ولی امروزه این مشکلات کمتر شده. اما در بحث سختافزاری، مشکلات هنوز به قوت خود باقی هستند و این میتواند در پیشرفت و یا عدم پیشرفت ما تأثیرگذار باشد که من فکر میکنم، در مجموع، نسبت به گذشته، در این بخش باشگاهی پیشرفت داشتهایم، ولی این هنوز آن چیزی نیست که ما از فوتبالمان و از بازیکنانمان انتظار داریم.
در فوتبال باشگاهی ایران، الان سالهاست که هزینه و سرمایهگذاریهای کلانی در زمینهی حقوق، پول و درآمد بازیکنان و مربیان میشود. پس چرا مقداری از این همه پولهایی که دارد در این زمینه خرج میشود، برای ساخت و ساز ورزشگاه استاندارد، زمین چمن استاندارد، زمین تمرین استاندارد هزینه نمیشود؟
در ارتباط با این قسمت، ما باید برگردیم به مدیران. یعنی مدیرانی که در سطح باشگاههای ما فعالیت میکنند، اکثراً مدیرانی هستند یا تیمهایی هستند که وابسته به دولت هستند و وقتی دولت میخواهد ورزش حرفهای را دنبال کند و از پرداخت هزینهها منع میشود، عملاً فوتبال ما و تیمهای ما، بعضیهایشان دچار مشکل شدهاند؛ بهخصوص در سال ۹۰. نمونهی بارز آن تیم ذوبآهن است که متأسفانه مشکلاتی برای این تیم خوب آسیایی بهوجود آمده و بازیکنان این تیم که من از نزدیک با آنها صحبت داشتم، واقعاً ناراحت و نگران هستند. با توجه به اینکه شما هم اشاره کردید که پولهای زیادی دارد در این راه هزینه میشود، متأسفانه یک بخش مشکلات برمیگردد به اینکه مدیران ما عملکرد خوبی ندارند و بخش بعدیاش هم برمیگردد باز به خود مدیران و نتیجهگرایی مدیرانی که به دنبال آن هستند که تیمشان، به هرشکلی و در هر زمانی که دارند فعالیت میکنند، نتیجه بگیرد و این تفکر باعث شده که ما ندانیم این سرمایهها را در چه کار و در چه راهی، درست هزینه کنیم.
آقای فرکی، شما با تیمتان «نفت تهران»، در حال حاضر در مکان چهارم جدول لیگ برتر ایران قرار گرفتهاید و از بخت کسب سهمیهی حضور در لیگ قهرمانان آسیا در فصل آینده برخوردارید. چطور شد که شما به عنوان سرمربی توانستید با تیمتان در کمال قناعت و کمبودهایی که وجود دارد، موفق باشید؛ بدون اینکه یک زمین تمرین درست و حسابی داشته باشید و با هزار و یک کمبود دیگر؟
من فکر میکنم با توجه به همهی مشکلاتی که ما در ابتدای فصل داشتیم و با همهی کمبودهایی که داشتیم و شاید الان هم داشته باشیم، سعی کردیم کاری انجام بدهیم، عملکردی داشته باشیم و نتیجهای را بگیریم که به خیلیها نشان بدهیم که میشود! با برنامهریزی منسجم، با وحدت و با کار مستمر و مضاعف، هم از جانب خودمان، هم از جانب مدیران و هم از جانب بازیکنان. کاری که بچههای ما در تیم نفت کردند، تعجب همگان را برانگیخت. در تاریخ فوتبال ایران سابقه ندارد که تیمی به این شکل به لیگ برتر بیاید و ظرف دو سال این جایگاه برتر را به دست بیاورد و نگاهی هم به سهمیهی آسیا داشته باشد.
یعنی به عقیدهی شما، اتحاد، وحدت و همبستگی و یکدلی میتواند در درازمدت، جبران این همه کمبودها را بکند؟
کرده! شما الان زمین تمرین ما را ببینید. بچههای ما دارند اظهار نارضایتی میکنند و خود من هم این شرایط را دارم. یعنی ما به عنوان یک تیم لیگ برتری که الان در ردهی چهارم جدول قرار گرفته، در یک زمین سفت و ناهموار داریم تمرین میکنیم. وقتی نگاه میکنیم و مقایسه میکنیم با آنچه در تلویزیون و بازیها میبینیم و یا بازیهای مختلف را چه در کشورهای عربی و چه در اروپا مقایسه میکنیم، میبینیم واقعاً متقاوت است. ما از این لحاظ خیلی مشکل داریم. هروقت تیم ما در یک زمین صاف و هموار قرار میگیرد و میخواهد مقابل حریفاش بازی کند، کیفیت فوتبال بازیکنان ما به دلیل اینکه تکنیکی هستند، خیلی خیلی متفاوتتر و بالاتر از بازیای است که بعضاً در یکی از شهرستانها که تیم آن در لیگ هم هست، برگزار میشود. مسلماً بازی در چنین زمینی، از روی زمین انتقال پیدا میکند بر روی هوا. حالا جالب است که ما میخواهیم، برای مثال، فینال جام حذفیمان را هم در چنین زمینی برگزار کنیم. یعنی شما میبیند که این مشکلات و رسیدن به این مشکلات، چقدر فکر و برنامهریزی میخواهد. متأسفانه ما در این فضا داریم فوتبال بازی میکنیم و این نتایج را داریم به دست میآوریم. این وحدت، یکدلی و این صمیمیت در فرهنگ فوتبال ما و فوتبالیستهای ما بوده و هست و این میتواند خیلی از مشکلات را حل کند. طرف دیگر قضیه هم این است که ما داریم در حق ورزشکارهایمان ظلم میکنیم. نه فقط تیم نفت، بلکه کل فوتبالیستهایمان که با این شرایط تمرین میکنند و فوتبال بازی میکنند و ما از آنها انتظار داریم که برای ما کارهای بزرگی، در سطح ملی انجام بدهند.
یکی دیگر از نکات پرسشبرانگیز فوتبال باشگاهی ایران، تعویض سریعالسیر و بدون حساب و کتاب سرمربیان تیمهای لیگ برتر است. نظرتان در این مورد چیست؟
من هم خوشحال نیستم از این اتفاقاتی که در فوتبال ما میافتد. این هم برمیگردد باز به مدیران ما و همچنین هیأت مدیرهها. هر باشگاهی برای خودش، یک هیأت امنا و یک هیأت مدیره و در رأس آن مدیرعامل دارد. ولی تصمیماتی که گرفته میشود، از ابتدای شروع کاری و قبل از فصل، بعضاً نتیجهگرا، احساسی و غیرمسئولانه است. این موارد باعث میشود که انتخابی که در رابطه با سرمربی هر تیمی، باید ابتدا روی آن بررسی و کارشناسی شود، انجام نمیگیرد و وقتی یک انتخاب بدون کارشناسی انجام میگیرد و وارد مسابقات میشویم، با اولین اتفاق و با توجه به فشارهایی که به خاطر نگرفتن نتیجه روی مدیران هست، مربیان تعویض میشوند. اما به اعتقاد من، اگر ما در فوتبالمان، مدیران را تعویض کنیم تا سرمربیها، خیلی بهتر نتیجه میگیریم، تا اینکه یک مدیر بیاید و سهتا سرمربی عوض کند و به دنبال آن باشد که خودش را، پیش تماشاچیها، مطبوعات و یا مدیران بالا دست خودش در مجموعهی مدیریتی در سازمان و یا صنایعی که تیم را اداره میکند، از اشتباهاتی که کرده مبرا بکند. به اعتقاد من، این مشکل فوتبال ما هست. ما سالهای قبل به تیمهای عربی ایراد میگرفتیم که با اولین باخت و دومین باخت مربی عوض میکردند. امروز شاهد هستیم که ما خودمان با این فرهنگ و با پتانسیل بالایی که در فوتبال کشورمان داریم، متأسفانه در این قسمت، عملکرد ضعیفی داریم. این است که سالهاست ما شاهد این اتفاق هستیم و به نظر من، این برمیگردد به مدیران ما. مدیرانی که متأسفانه با مسائل فوتبال هیچ آشنایی ندارند و از جنس فوتبال نیستند.
با توجه به جزییات مشکلات وضعیت فعلی که الان شما به آن اشاره کردید، چه چشماندازی فوتبال باشگاهی ایران میتواند برای سال ۱۳۹۱ داشته باشد؟ آیا شما اصلاً هیچ احتمالی را میبینید که یک بهبود، یک پیشرفت و تغییر ساختاری در سال آینده، برای فوتبال باشگاهی ایران ایجاد بشود؟
شما سال آینده را میگویید، من یک ذره جلوتر هم میروم و میگویم شاید سالهای آینده. چون آنچه الان دارد اتفاق میافتد، چشمانداز خوبی نیست. مگر اینکه ما واقعاً انقلابی در ورزش بهوجود بیاوریم و به طور کلان سیاستگذاریهایی را دنبال کنیم که فوتبال را بسپاریم دست اهل فوتبال. به نظر من، تا وقتی این اتفاق نیافتد و باشگاهها به صورت خصوصی، با توجه به حمایت دولت، و داشتن ورزشگاهها و زمینهای استاندارد اداره نشوند چشمانداز خوبی دیده نمیشود.
مصاحبهگر: فرید اشرفیان
تحریریه: بهمن مهرداد