فرد هالیدی و ریشههای جنبش اعتراضی اخیر در ایران
۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سهشنبهفرد هالیدی در ۲۲ فوریه ۱۹۴۶ در دوبلین به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهیاش را در دانشگاه اکسفورد، مدرسه پژوهشهای شرقی و آفریقایی و مدرسه اقتصاد لندن گذراند.
او با مؤسسههای پژوهشی و دانشگاههای مختلفی همکاری کرد. پیش از این که بازنشسته شود، استاد روابط بینالملل در مدرسه اقتصاد لندن بود. پس از بازنشستگی در سال ۲۰۰۸ به همکاری با مؤسسهی پژوهشهای بینالمللی در بارسلون پرداخت. فرد هالیدی از ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۳ عضو هیئت تحریریهی مجله "نیو لفت رویو" (New Left Review) بود.
مشهورترین اثر فرد هالیدی در ایران کتابی است که در جهان به عنوان درآمدی بر انقلاب ایران زبانزد شد: "ایران، دیکتاتوری و توسعه" (ترجمه به فارسی از محسن یلفانی و علی طلوع، تهران ۱۳۵۷). او در آثارش، که حدود ۲۰ کتاب و انبوهی از مقاله را شامل میشود، مدام به بازخوانی انقلاب ایران پرداخت. مسائل تاریخ معاصر روسیه، چین، خاورمیانه، جنگ سرد، و جریانهای اسلامگرا، از دیگر موضوعهای آثار فرد هالیدی هستند.
فرد هالیدی، روز ۲۶ آوریل / ۶ اردیبهشت، در بارسلون درگذشت. او مبتلا به سرطان بود.
توجه ویژه به ایران
فرد هالیدی به زبانهای متعددی مسلط بود، از جمله فارسی. او به ایران، نخست از موضع بحثهای نظری دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دربارهی توسعه توجه پیدا کرد. موضوع توسعه، موضوع ذهنی همیشگی او ماند. او به امپریالیسم نیز از زاویهی توسعه مینگریست و نقش عینی مثبتی برای آن قایل بود، آن هم به خاطر تحمیل پویش و تغییر و نوسازی به دنیای عقبمانده. دید او در این مورد متأثر از بیل وارن (Bill Waren)، تحلیلگر مارکسیست بریتانیایی و از همکاران "نیو لفت رویو" بود. وارن این نظر را که امپریالیسم مناطق زیر سلطه را عقبمانده نگه میدارد، رد میکرد.
هالیدی در کتاب "ایران، دیکتاتوری و توسعه"، از زاویهای چپ به نقد سیاست توسعهی شاه، که شاخص آن "انقلاب سفید" بود پرداخت و نشان داد که چگونه دیکتاتوری سد راه توسعه میشود و سرانجام به انفجار و فروپاشی راه میبرد. البته او خود گفته بود که پیش از انقلاب فکر نمیکرده که رژیم شاه به خاطر تناقضهای درونیاش در آستانهی سرنگونی قرار گرفته باشد.
او انقلاب ضد سلطنتی در ایران را از نزدیک مطالعه کرد. انقلاب که پیروز شد، با دیدی انتقادی به حکومت تازه نگریست. او بر این نظر بود که این حکومت با تقابلش با مدرنیته مشخص میشود. آنچه او نسبت به آن کمتوجه بود، این بود که همین حکومت خود از ابتدا دارای یک سیاست توسعه بوده است و نمیتوان آن را در تقابل با همهی جلوههای دنیای مدرن دانست. توسعهی اقتصادی و تکنیکی و حتا جنبههایی از توسعهی اجتماعی میتواند بدون یک ذهنیت توسعهیافته پیش رود. خود سیاست شاه، نمونهی این توسعهنیافتگی بود.
پدیدههای تکرارشونده
فرد هالیدی، انقلاب ایران را میستود، از این نظر که کشوررا، که هیچگاه به تمامی وابسته نبود، کاملا مستقل کرد و به ایرانیان غرور داد. او این انقلاب را حرکتی با تأثیر جهانی عمیق میدانست، معتقد بود که هم کشورهای اسلامی را به تکان واداشته و هم در جهان اسلام شکاف ایجاد کرده است. او در جنگ ایران و عراق جلوهای از این شکاف را میدید.
هالیدی در حوادث ایران نوعی تکرار را بارز میدانست. او در انقلاب بهمن، جلوههایی از انقلاب مشروطیت و در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ جلوههای از انقلاب بهمن را میدید. او در یکی از آخرین مقالههایش در مورد حوادث پس از ۲۲ خرداد نوشته است که راهپیماییهای اخیر در ایران، پدیدههایی را از نو به نمایش میگذارند که نخست در انقلاب مشروطیت چهره نمایاندهاند. آزادی و حکومت قانون خواست ثابت ایرانیان مانده است.
هالیدی مدام به یاد صحنههایی میافتاد که خود در جریان انقلاب و مدتی پس از آن در تهران دیده بود.
او پس از سرکوب مردم معترض توسط نیروهای سپاه و بسیج در حوادث سال گذشته، در مقالهای، منتشر شده در سایت OpenDemocracy.net، این خاطره را به یاد آورد تا نشان دهد که پاسداران ابایی از سرکوب مردم ندارند: در حمله به روزنامهی "آیندگان" در سال ۱۳۵۸، در محل حضور داشته است. از پاسداری که میگوید برای دفاع از انقلاب در میان حملهکنندگان است، میپرسد که چه لزومی دارد که یک روزنامه بسته شود. پاسخ میشنود: «آخر این روزنامه گند است.» به پاسدار میگوید، ولی ۲ میلیون نفر آن را میخوانند. پاسدار بدون هیچ ملاحظهای میگوید: «آنها هم گندند!»
در گشوده شده
نظر کلی هالیدی دربارهی ایرانیان این بود که اکثر آنان مردمی هستند که میخواهند هم فرهنگ کهن خود را حفظ کنند و هم به جهان مدرن تعلق داشته باشند. او معتقد بود که این خواست مردم ایران، در دورهای که وی بدان "پساآخوندی" (post-akhundism) نام نهاده بود، متحقق خواهد شد. او در جنبش اعتراضی پس از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ عبور از سنتگرایی حکومت اسلامی را پرجلوه میدید.
به نظر فرد هالیدی، سه عامل جنبش اعتراضی اخیر در ایران را برانگیختند:
− نارضایتی عمومیاز سیاستها اجتماعی و اقتصادی و سیاسی حکومت اسلامی،
− نارضایتی ویژه از سیاستهای دورهی ریاست جمهوری احمدینژاد،
− و سرانجام مجموعهای از رخدادها (از جمله مناظرههای تلویزیونی) که شور ابراز مخالفت را در مردم دمید و در جهت واکنش جمعی به نتیجهی اعلامشدهی انتخابات عمل کرد.
فرد هالیدی در مورد اینکه آیندهی جنبش "سبز" چه خواهد بود، با احتیاط بسیار نظر میداد. او با آنکه مشابهتهای فراوانی میان این جنبش و انقلاب بهمن میدید، تأکید میکرد که از پدیدههای تکرارشونده، نباید به تصور تکرار کلیت رسید.
او شکاف درون حکومت ایران را بسیار مهم و بارز میدید. اما هشدار میداد که بایستی توجه کنیم، ما فقط سویهی آشکار رژیم را میبینیم. این رژیم بسی سویههای پنهان دارد. او تخمین میزد که نخبگان حکومت اسلامی جمعی ۵ هزار نفره باشند، از آیتالله گرفته تا نظامیکار و سیاسیکار و تاجر. رفتار همهی رانتخواران، هویدا و قابل پیشبینی نیست.
هالیدی به برآمد جنبش اعتراضی پس از حوادث ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ همچون دری میدید که گشوده شده است و ما اکنون از خلال آن بهتر میتوانیم رژیم را ببینیم، هم رژیم را و هم گذشته و آیندهی ایران را.
رضا نیکجو
تحریریه: بهمن مهرداد