عطریانفر: سخنان احمدینژادعصبانیت انتخاباتی است
۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبهچهارشنبهی هفتهی گذشته، سیام اردیبهشت ماه، محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، طی سخنانی در شهر محل زادگاهش سمنان، توافقنامهی ایران با سه کشور اروپایی در زمان دولت خاتمی را، که به توافق سعدآباد معروف است، مورد حمله قرار داد. وی این توافق را ’’یکجانبه و ننگین‘‘ و در راستای ’’سیاستهای استعماری جهان غرب‘‘ و با هدف ’’تمام کردن کار ملت ایران‘‘ دانست. این سخنان احمدینژاد در حالی بیان میشود که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و از مدافعان سرسخت دولت احمدینژاد، در سال ۱۳۸۲ بعد از صدور بیانیهی سعدآباد این حرکت را روشی با درایت و تدبیر نامید و گفت: «حرکت اخیر یک کار سیاسی، دیپلماتیک و یک گفتو گو و قرارداد بود و هیچ تسلیمی در آن وجود نداشت».
در توافقنامهی سعدآباد هیئت ایرانی به سرپرستی حسن روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، قبول کرد که غنیسازی اورانیوم را به طور داوطلبانه به حالت تعلیق درآورد، ولی مدتی برای این تعلیق ذکر نشد.
بعد از سخنرانی احمدینژاد در سمنان، روزنامهی ’’وطن امروز‘‘ به مدیریت مهرداد بذرپاش، مدیرعامل انتصابی احمدینژاد برای شرکت سایپا، مصاحبهای با حسن عباسی منتشر کرد. در این گفتو گو، عباسی که از او به عنوان نظریهپرداز دولت نهم یاد میشود، از قول جک استراو، وزیر امور خارجهی سابق انگلستان، گفت که حسن روحانی قول ۱۰ سال تعلیق را به اروپا داده است.
انتشار این مطلب در صفحهی اول روزنامهی حامی دولت، واکنش سریع مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را به دنبال داشت. این مرکز، به ریاست حسن روحانی، با انتشار نامهای تند به روزنامهی "وطن امروز"، اظهارات عباسی را تکذیب کرده و در پایان آورده است: «برای آخرین بار به این مراکز آتش تهیه دولت تذکر میدهیم چنانچه دست از این بداخلاقیهای تبلیغاتی برندارند و با موضوع مهم و اساسی هستهای بازی تبلیغاتی کنند، برای دفاع از منافع ملی کشور و حقوقی که برای آن زحمات فراوانی کشیده شده است، مجبور به افشاگری و چاپ اسنادی هستیم که حقایق را روشن خواهد کرد و مردم درخواهند یافت که چه هزینهای را بابت بیکفایتیهای برخی مسئولین در سالهای اخیر پرداختهاند».
محمد عطریانفر، عضو شورای سیاستگذاری حزب کارگزاران سازندگی، پاسخ صریح یک چهرهی اصولگرا (حسن روحانی) به دولت نهم را دلیل روشنی بر بیکفایتی این دولت در مدیریت پرونده اتمی ایران میداند.
دویچهوله: جناب آقای عطریانفر، چطور آقای احمدینژاد بیانیهای را که حتا آیتالله خامنهای هم درآن زمان از آن دفاع کردند، بیشرمانه و ننگین میخواند؟ این پشتیبانی و این پشتگرمی از کجا میآید؟
محمد عطریانفر: آقای احمدینژاد در شرایطی که وارد مرحلهی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری میشویم، به دلیل این که وضعیت مناسبی در میان رایدهندگان و مردم ندارند، در حوزهی فعالیتها و کمپین تبلیغاتی خودشان بسیار شتابزده و غیرمنطقی عمل میکنند. متاسفانه این وضعیت و رفتار تبلیغاتی ایشان با همان روندی که در گذشته در نحوهی ادارهی کشور داشتند، خیلی تناسب دارد. آقای احمدینژاد در گذشته هم وقتی از گذشتهی انقلاب و از دولتهای پیشین سخن میگفت، چشمبسته و بدون هرگونه منطقی، همهی عملکردهای گذشته را زیر سوال میبرد و بخاطر اینکه خودش را به گونهای نشان بدهد که متفاوت از گذشته است، هیچ توجهی به این نکته نمیکرد که بسیاری از تصمیمات و حرکتهایی که دولتهای پیشین انجام دادهاند، مورد تایید مقامات مسئول و ارشد نظام بوده، که طبعا ایشان هم، هم به لحاظ اعتقادی و هم به لحاظ حقوقی، نوعی تبعیت و تمکین را باید داشته باشد.
آقای روحانی در جوابیهای که خطاب به آقای احمدینژاد منتشر کرده، تهدید کرده که اگر این روند تخریبی، بهزعم ایشان، ادامه پیدا بکند، اسنادی را افشا و حقایقی را برای مردم روشن خواهند کرد. چه اسناد و حقایقی را مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت در اختیار دارد که میخواهد برای مردم افشا بکند؟
به نظر میآید که مجموعهاسنادی که در اختیار آقای حسن روحانی است، چیزی فراتر از آنچه در رسانههای عمومی از عملکرد مدیریت هستهای آقای احمدینژاد در طول چهارسال گذشته بوده، نیست. هیچ نکتهی جدیدی نیست، جز این که از مجموعهی فرایندهای تقسیمات موجود، تحلیلها و برآوردهای دقیقی صورت خواهد گرفت که آنها به صورت مستند ارائه خواهد شد. علت تفاوت آنچه آقای حسن روحانی به آن اشاره میکند و آنچه مردم چندان از آن اطلاع ندارند، این است که در طول چهار سال گذشته اجازه ندادند که واقعیتهای مدیریت ناتوان و بیکفایتی مدیریتی حوزهی هستهای ایران به صورت جدی از طریق منتقدان آقای احمدینژاد ارائه بشود و تحت عنوان اینکه با منافع ملی و مصالح ملی مغایر است، اجازه ندادند که این نقدها مطرح شود بلکه یک فضای تبلیغاتی کاملا شانتاژ شده و به نفع دولت را ارائه کردند. حداقل نکتهای را که میتوانیم ارائه کنیم و برای همگان روشن است، مجموعهی سیاستهای مدیریتی هستهای آقای احمدینژاد است که وضعیت کشور را به نقطهای رسانده که هماکنون با آن مواجه هستیم، با فضای تحریم و صدور تعدادی قطعنامه از سوی سازمان ملل علیه نظام اقتصادی و اجرایی ایران که به هرحال در زندگی مردم و معیشت مردم اثر دارد، و علاوه بر این به لحاظ دیپلماسی خارجی هم ما دچار نوعی ناپایداری و بیثباتی شدهایم و تصویری که از ایران هماکنون در عرصهی جهانی در رسانهها مطرح میشود، این است که یک حکومت رادیکال بر سر کار است و طبیعتا یک تصویر بسیار وحشتناک و نگرانکنندهای را از ایران ارائه میکنند. اگر مجموعهی همین اطلاعات را کسانی به صورت کاملا شفاف و منتقدانه ارائه بکنند، مشخص خواهد شد که مدیریت هستهای دورهی دولت آقای احمدینژاد وضعیتی را برای کشور ما بهبار آورده است که هماکنون ما شاهد نتایج زیانبار و پیامدهای منفی آن هستیم.
تاکید کردید که ’’اجازه ندادند‘‘ این حقایق به صورت شفاف و روشن در اختیار مردم قرار بگیرد. ممکن است بفرمایید چه کسانی این اجازه را ندادند؟
معمولا رسانههای منتقد دولت، بهترین بستر و زمینهساز این هستند که بتوانند این نقدها را منتشر کنند. شورای عالی امنیت ملی که تحت ریاست رئیس جمهور بوده و معمولا موضوع هستهای از اجزا و از سرفصلهای کاری این شورا و شخص رئیس جمهور بوده است، به دلیل این که اختیار قانونی دارد که نسبت به برخی از مصالح، تذکراتی را به رسانههای کشور بدهد، در هر موردی که اقدام هستهای صورت میگرفت و مثلا به آن تصمیم و اقدام، اعتراض و نقدی واقع میشد، از ناحیهی شورای عالی امنیت ملی کشور مجموعهی رسانههای مکتوب ایرانی، بخصوص منتقدین، مورد تذکر قرار میگرفتند که بههیچعنوان به مسایل هستهای نپردازید، زیرا اینها جزو مصالح ملی کشور است و منافع کشور را ممکن است به خطر بیندازند. و چون در ایران رسانههای مکتوب با کمترین بهانه توقیف و بسته میشوند، از این فرصت خودشان را محروم میکردند و این میدان را برای خودشان حرام میدانستند و واردش نمیشدند. اما امروز که دولت احمدینژاد از ناحیهی یک مسئول ارشد دولت خاتمی یا شخصیت شناختهشدهای که اتفاقا اصولگراست، مثل جناب آقای حسن روحانی، چنین تهدیدی میشود و به صورت کاملا شفاف مواردی را مطرح میکند که اشاره دارد بر بیکفایتی مدیریتی هستهای آقای احمدینژاد، طبعا این چیزی نیست که به سادگی بشود از آن گذشت و این را بشود مثلا مقایسه کرد با فلان اقدام رسانهی منتقدی که در گذشته به این موضوع نپرداخته و علت نپرداختناش هم این بوده که از ترس تعطیلشدن و توقیف، از هرگونه فعالیت رسانهیی حرفهای خودشان را بازمیداشتند.
گفته میشود که این گونه سخنان از جانب آقای احمدینژاد و نزدیکان ایشان جنبهی تبلیغاتی دارد و برای انتخابات پیش روست. فکر میکنید آقای احمدینژاد با این سخنان به دنبال جذب آرای کدام بخش از مردم هستند؟
من براین باور هستم که اتفاقا این از ضعفهای رفتار تبلیغاتی جناب آقای احمدینژاد و کمپین تبلیغاتی ایشان است. زیرا این گونه اظهارنظرها هیچ تاثیری در هیچ قشری از جامعهی ایرانی ندارد. برای مردم خیلی این نکات مورد توجه نیست. من فکر میکنم پیش از آن که بخواهیم از آن بهعنوان یک امر تبلیغی نام ببریم، بر عصبانیت آقای احمدینژاد و دوستانشان دلالت میکند. بر این دلالت میکند که اینها فضای انتخاباتی پیش رو را چندان همراه و همسوی خودشان نمیبینند. بیشتر به این برمیگردد که میخواهند رقیب را تخریب بکنند، به رقیب میخواهند توهینهایی را نسبت بدهند، میخواهند رقیب را با برخی برچسبهای ضد منافع ملی و ضد مصالح از صحنه خارج بکنند. حتا اگر این حرفها درست باشد، آقای مهندس موسوی که بیست سال در عرصهی قدرت نبوده که با بیان برخی از نقدهایی که مثلا به سیاست هستهای آقای خاتمی در گذشته داشتند، بخواهند آقای موسوی را تخریب کنند. اینها عمدتا به نظر من دلالت بر ضعف وضعیت آرای آقای احمدینژاد دارد و نشان میدهد که دارند فضا را به صورت کاملا شانتاژگونه و با نوعی عصبانیت تعقیب میکنند و طبعا محصول این عصبانیت همین اظهاراتیست که کم وبیش ما از ناحیهی ایشان یا طرفداران ایشان دریافت میکنیم.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: کیواندخت قهاری