1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سينماى آلمان و پرداختن به پديده فاشيسم

۱۳۸۴ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

چندی ست که سينمای آلمان رو به گزينش مايه هايی از پديده ی فاشيسم آورده و می کوشد تا گوشه هايی از تاريخ تاريک و غم انگيز خود را بازسازی کند. فيلم «ميهن»، «پناهگاه زيرزمينی هيتلر» يا «آخرين روزهای زندگی رهبر»، «مقاومت زنان در رژیم نازيها»، «آموزشگاه ويژه برای ناسيونال سوسياليست های پيشرو» و آخرين آنها فيلم «آزمايش گوبلز» که بر پايه ی ياداشتهای وزير تبليغات هيتلر ساخته شده است، همگی نشان از رونق بازسازی فاجعه ی فا

https://p.dw.com/p/A6AH
صحنه اى از فيلم «آخرين روزهاى هيتلر»
صحنه اى از فيلم «آخرين روزهاى هيتلر»عکس: 2004 Constantin Film, München

شيسم در سينمای آلمان دارند.

اگرچه شماری از اين فيلم ها حتا در سطح جهانی موفقيت های چشمگيری بدست آورده اند، اما از سوی ديگر سوء تعبيرها و تفسيرهايی نيز روبرو شده اند. در اين ميان آرشيوه فيلم «آستوريا» در وين زير عنوان «مروری بر سينمای ناسيونال سوسياليست ها» شمار زيادی از فرآورده های سينمايی روزگار فاشيسم را به نمايش گذارده است که خود پرده از روی بسياری از واقعيت های تلخ سياسی و فرهنگی رژيم هيتلر برمی دارند.

مرور بر سينمای ناسيونال سوسياليسم در ۳بخش به نمايش گذارده شده است. بخش نخست را «هاليوود هيتلر» نام داده اند که در چهارچوب آن تعداد ۵۰ فيلم که ميان سالهای آغازين جنگ تا پايان جنگ جهانی دوم در کمپانی وين ساخته شده اند، به نمايش گذارده می شوند.

در بخش دوم فيلم های تبليغاتی ناب، تحريک کننده ی احساسات ملی و برانگيزنده ی خشم و نفرت نسبت به يهوديان و بيگانگان نمايش داده می شوند. هنگامی که در ۳۰ ژانويه ی ۱۹۳۳ نازيها بقدرت رسيدند رسانه ی فيلم بيش از هر رسانه ی ديگر و نيز، بيش از هر رشته ی هنری ديگر توجه آنان را برانگيخت. بخش بزرگی از فيلمسازان آلمانی که عرصه ی فعاليت هایشان تنگ شده بود رفته رفته کشور را ترک کردند و بسياری از هنرمندانی که در ميهن ماندگار شده بودند سرانجام، يا گرفتار دستگاه خشونت و تفتيش عقايد گرديدند و يا در اردوگاههای مرگ جان خود را از دست دادند.

سينمای آلمان که پيش از بقدرت رسيدن نازیها از کيفيت هنری بسيار خوبی برخوردار بود، ناگهان با توليد فيلم های تبليغاتی به پايين ترين سطح سقوط کرد. در خارج از کشور نيز، همانگونه که انتظار می رفت، فيلم و سينمای آلمان با نفرت جهانيان روبرو گرديد. چنانچه حتا شماری از کشورها نمايش فيلم های آلمانی را ممنوع اعلام کردند. و بدينگونه، صنعت سينمای آلمان با بحران بزرگی روبرو شد. سينمای آلمان در آن سالها خيلی زود خود را با سياست فاشيستی هيتلر هماهنگ کرد.

کمپانی های بزرگی چون «اوفا»، «توبيس»، «باواريا» دولتی شدند. و کمپانی های کوچکتر نيز، جذب کمپانی دولتی «برلين فيلم» گرديدند. در سال ۱۹۳۸ نيز، پس از پيوستن اتريش به رايش سوم کمپانی «وين فيلم» بنيانگذاری شد و بدينگونه تمامی صنعت فيلمسازی در خدمت ناسيونال سوسياليسم قرار گرفت. از آغاز جنگ جهانی دوم در کنار فيلم های تبليغاتی ناب که کمتر تماشاچی را به سينماها می کشانيدند، نياز به ساختن فيلم های سرگرم کننده با مايه های تبليغاتی نيز احساس گرديد.

اينگونه فيلم ها می بايستی افکار مردم را تا اندازه ای از واقعيت های تلخ و هراس انگيز زندگی شان منحرف کنند. با همه ی کوششهايی که انجام گرفت اما در کيفيت هنری اينگونه فيلم ها کمتر بهبودی پديد آمد.

در بخش سوم مرور بر سينماهای ناسيونال سوسياليسم زير عنوان «هاليوود عليه هيتلر» فيلم هايی به نمايش گذارده شدند که با همکاری هنرمندان و فيلمسازان آلمانی در خارج از کشور با مايه های ضدفاشيسم و ضد ناسيونال سوسياليسم ساخته شده اند. در آن سالها که فاشيسم سايه ی شوم خود را بر آلمان و اروپا گسترده بود، بسياری از هنرمندان ضدفاشيست در شرايط سخت زندگی در هجرت کوشيدند تا روند تکامل قطع شده ی سينمای آلمان را در خارج از کشور ادامه دهند.

بدينگونه در سال ۱۹۳۴ «اروين پيسکاتور» فيلم «قيام ماهيگيران‌» را ساخت و «گوستافون واگنر هاين» نيز در «اوداسا» فيلم «مبارزان»‌ را با هنرپيشگان آلمانی کارگردانی کرد. اين فيلم آلمان فاشيست زده را نشان می دهد و از روی ماجرای آتش سوزی «رايشستاگ» پرده برمی دارد.

گروه ديگری از هنرمندان که به آمريکا مهاجرت کرده بودند با ساختن فيلم هايی چون «جلادان هم بايد بميرند» ساخته ی «فريتس لانگ» و «صليب هفتم» کار «فرد تسيمرمان» و فيلم های ديگری با مايه های ضدفاشيسم، فاشيسم را محکوم می کردند. فيلم «صليب هفتم» که «فرد تسيمرمان» از رمانی با همين نام نوشته ی خانم «آنا زگبرگ» در آمريکا ساخت فرار ۷ زندانی را از اردوگاه مرگ نازيها و سرانجام غم انگيز آنها را بازسازی کرده است.

پرويز حمزوى