سفرنامه
۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۸, جمعهامیر حسن چهلتن، یکی از داستاننویسهای مطرح ایران امروز، در آلمان بود. سفر او به آلمان (از ۱۶ مه تا ۴ ژوئن ۲۰۰۷) در چارچوب پروژهی «دیوان غربی-شرقی» انجام شد.
این پروژه در سال ۲۰۰۲ در آلمان پاگرفت، با این هدف که تبادل فرهنگی میان آلمان با ایران، ترکیه و کشورهای عربی تقویت شود، آن هم به این صورت که نویسندگانی از آلمان به این کشورها سفر کنند و نیز نویسندگانی از آن کشورها به آلمان، و آنان دیدهها و شنیدههای خویش را برای خوانندگانشان شرح دهند.
سرپرستی پروژه نخست با "جشنوارهی برلین" (Berliner Festspiele) و "کالج علمی برلین" (Wissenschaftskolleg zu Berlin) بود. از سال ۲۰۰۵ پیشبرد پروژه را "مؤسسه مبادلات دانشگاهی آلمان" (DAAD) عهدهدار شده است. مسئـــول پروژه توماس هارتمن (Thomas Hartmann) است.
پیش از سفر چهلتن به آلمان، نویسندهی آلمانی گی هلمینگر (Guy Helminger) در ایران بود. او در چارچوب پروژهی «دیوان غربی-شرقی» به ایران سفر کرده بود، با این انگیزه که درنگرد جریان زندگی در کلانشهری به نام تهران چگونه است. او برای دویچه وله مشاهداتش را در قالب یک وبلاگ عرضه کرد، وبلاگی به نام "سلام تهران"، که لینک آن در زیر آمده است.
امیرحسن چهلتن نیز همین کار را در آلمان کرد. سفرنامهی او را در سایت فارسی دویچه وله میخوانید.
چهلتن در آلمان نامی آشناست، خاصه از طریق نوشتههایش (با ترجمهی دکتر سوسن باغستانی) در فرانکفورترآلگماینه.
چهلتن متولد ۱۳۳۵ است. او اولین کتابش را، که دربرگیرندهی چند داستان کوتاه بود، زیر عنوان "صیغه" در بیست سالگی منتشر کرد. مجموعهی دوم با عنوان "دخیل بر پنجره فولاد" دو سال بعد منتشر شد. آثار منتشر شدهی بعدی از این قرارند:
روضه قاسم(رمان، ۱۳۶۲)، تالار آینه(رمان، ۱۳۶۹)، دیگر کسی صدایم نزد (مجموعه داستان، ۱۳۷۱)، مهر گیاه (رمان، ۱۳۷۷)، چیزی به فردا نمانده است (مجموعه داستان، ۱۳۷۷)، تهران،شهر بی آسمان (رمان، ۱۳۸۰)، عشق و بانوی ناتمام (رمان، ۱۳۸۱)، ساعت پنج برای مردن دیر است (مجموعه داستان، ۱۳۸۱)، کات، منطقه ممنوعه (فیلم- داستان، ۱۳۸۳)، سپیده دم ایرانی (رمان، ۱۳۸۴)، اخلاق مردم خیابان انقلاب (رمان، آماده برای انتشار).
چهلتن کارنامهی ادبی خود را با عبارت «کارنامه پر از جنگ و گریز» توصیف کرده است، جنگ و گریز با دستگاه سانسور و نیز «حد تحمل جامعه ایران». به گفتهی خودش « اما خب پیروزی از آن کسی است که می نویسد.»
چهلتن برای شما از تجربهی دیدار از جامعهای دیگر چنین نوشته است: