سالمرگ اشتفان تسوایگ؛ نویسندهای میان شهرت و آوارگی
۱۳۹۵ اسفند ۵, پنجشنبهاشتفان تسوایگ در سال ۱۸۸۱ در یک خانوادهی یهودی در شهر وین زاده شد. از همان دورهی تحصیل در دبیرستان شعر میسرود. بعدها در دانشگاههای وین و برلین به تحصیل زبان و ادبیات آلمانی، زبانهای رومانیک (رومیتبار) و فلسفه پرداخت و در سال ۱۹۰۴موفق به دریافت دکتری شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی به سفرهای زیادی در اروپا، آمریکا، آفریقا و هند دست زد و با نویسندگان زبانهای بیگانه ارتباط برقرار کرد.
با آغاز جنگ جهانی اول فضای احساسی و پرشوری در میان مردم ایجاد شده بود که روی تسوایگ تاثیر چندانی نداشت. او از خدمت سربازی معاف شده بود، ولی با این همه داوطلبانه به عنوان گزارشگر به بخش مطبوعاتی ارتش اتریش ـ مجارستان منتقل شد که دستگاهی تبلیغاتی بود.
بیشتر بخوانید: کشف نامههایی ناشناخته از اشتفان تسوایگ در اسرائیل
تسوایگ پس از پایان خدمت در سال ۱۹۱۷ به زوریخ رفت و به عنوان گزارشگر روزنامهی اتریشی "نویه فرایه پرسه" در سوئیس مشغول کار شد. او پس از پایان جنگ جهانی اول به اتریش بازگشت و تا سال ۱۹۳۳ در زالتسبورگ ساکن بود.
اندیشهی یک اروپای متحد
تسوایگ آثار زیادی خلق کرد و از جمله داستانهای کوتاه و زندگینامههای فراوانی نوشت. شهرت او بیشتر مدیون داستانهای تاریخی تحت عنوان "ساعات طلایی بشریت" و "نوول شطرنج" بود که البته پس از مرگ او منتشر شد. موضوع در این کتاب بر سر انسانی است که تحت پیگرد رژیم نازی قرار دارد و در حبس انفرادی به خود بازی شطرنج میآموزد. از دیگر آثار او میتوان به "آموک"، "آشفتگی احساسات"، "وجدان بیدار"، "ترس" و "شب رویایی" اشاره کرد.
ایدههای انساندوستانهی تسوایگ از یک اروپای متحد و دیدگاههای صلحدوستانهی او که در آثارش بازتاب یافته است، با ایدئولوژی در حال رشد ناسیونالسوسیالیسم در تضاد بود. نام آثار او در سال ۱۹۳۳ در فهرست کتابهایی قرار گرفت که باید سوزانده میشدند. اشتفان تسوایگ از سال ۱۹۳۵ در "رایش سوم" جزو نویسندگان ممنوعالقلم بود.
فرار و تبعید
با قدرتگیری نازیها در آلمان، دامنهی نفوذ آنها به اتریش نیز گسترش یافته بود و گروههای ضربت نازی (SA) این کشور را به صحنهی فعالیتهای خود تبدیل کرده بودند. یک بار در سال ۱۹۳۴ ماموران این گروه خانهی تسوایگ را تفتیش کردند. او دیگر از همان زمان احساس خطر میکرد و بنابراین تصمیم گرفت میهن خود اتریش را ترک کند. نخست به لندن مهاجرت کرد و سپس بعد از مدتی اقامت درنیویورک، پاراگوئه و آرژانتین سرانجام تصمیم گرفت با همسر دوم خود "شارلوته" در برزیل ماندگار شود.
استقبال از او در این کشور شایسته بود. برزیلیها تسوایگ را که در سفرهای پیشین خود بارها در این کشور اقامت گزیده بود به خوبی میشناختند و با مهربانی او را پذیرفتند. او نیز برای قدردانی مونوگرافی خود را تحت عنوان "برزیل، سرزمین آینده" دربارهی این کشور نوشت.
در سال ۱۹۴۲ یعنی مدت کوتاهی پیش از مرگ نیز بار دیگر از مهماننوازی کشور برزیل سپاسگزاری کرد. در نامهای که پیش از خودکشی نوشت، خاطر نشان کرد که برای آغازی دوباره هیچ کشوری را به اندازهی برزیل آرزو نمیکرد. اما این "آغاز دوباره" ناموفق بود.
بیشتر بخوانید: نامه خداحافظی اشتفان تسوایگ در اینترنت
با اینکه تسوایگ در برزیل از جنگ و پیگرد در اروپا در امان بود، اما دوری از میهن برایش سخت و دشوار بود. او از ریشههای فرهنگی خود گسسته بود و هرگز نتوانست این دوری را هضم کند. تبعید برای او با حسی از ناتوانی همراه بود و تسوایگ را به افسردگی شدیدی دچار ساخت.
در شب ۲۳ فوریهی ۱۹۴۲ اشتفان تسوایگ و همسرش شارلوته با مصرف تعداد زیادی قرص خوابآور به زندگی خود پایان دادند. جسد آنان در کنار هم در خانهشان واقع در پتروپولیس برزیل پیدا شد.
امروزه اشتفان تسوایگ جزو نامدارترین و پرخوانندهترین نویسندگان زبان آلمانی در قرن بیستم است.