سازوکار و پیشینه سندیکاها در آلمان
۱۳۹۱ اردیبهشت ۹, شنبهطبق تعاریف حقوقی آلمان، سندیکا به جمعی اطلاق میشود که بطور اختیاری و براساس اساسنامه در پی منافع صنفی گروهی از کارگران و کارمندان تشکیل میشود. سندیکاها هیچگونه وابستگی به کارفرما ندارند و به هیچ شکلی تحت تاثیر آن نیستند.
براساس قوانین آلمان هر موسسهای که بیش از پنج کارمند یا کارگر ثابت دارد، حق تشکیل شورای اداری یا شورای پرسنلی (در موسسات خدماتی دولتی) را دارد. بطور تقریبی سه چهارم اعضای این شوراها وابسته به سندیکای متحده آلمان هستند.
سندیکای متحده آلمان بزرگترین سازمان سراسری تشکلهای صنفی این کشور است که شامل سندیکای فلزکاران(IGM)، سندیکای متحده خدمات عمومی (ver.di)، سندیکای معدن- شیمی-انرژی (IG BCE)، سندیکای ساختمان- کشاورزی -محیط زیست (IG BAU)، سندیکای رستورانداران (NGG)، سندیکای راهآهن و حمل و نقل (EVG)، سندیکای دانش و پرورش (GEW) و سندیکای پلیس (GdP) میشود.
مخارج سندیکاها در آلمان از حق عضویت ماهانه اعضا تامین میشود. این حق عضویت معمولا یک درصد حقوق ناخالص اعضا است.
طبق آمار سال ۲۰۱۰ در غرب آلمان، ۵۶ درصد حقوق بگیران در موسساتی کار میکنند که ملزم به رعایت "قرارداد صنفی" هستند، این میزان در شرق آلمان ۳۷ درصد است.
طبق قانونی که در سال ۱۹۴۹ به تصویب رسیده، قرارداد صنفی لازمالاجراست و هر انحرافی از آن که به ضرر کارکنان باشد غیرقانونی است. سندیکاها واسطهای برای نظارت بر قراردادها هستند و قراردادهای صنفی بر اساس حقوق و وظایف طرفین قرارداد تنظیم می شوند. مواردی چون حقوق و دستمزد، ساعات کار، مرخصی، شرایط کار، عقد و فسخ قرارداد و مدت اعتبار قرارداد از اصلیترین نکات این قراردادها هستند.
شرایط و حقوق مالی و صنفی مندرج در این قراردادها با مذاکرات مفصل میان اتحادیه کارفرمایان و نمایندگان سندیکاها رسمیت مییابند. حتی در صورتی که کارفرمایی از اتحادیه مربوطهاش خارج شود، پیروی از قرارداد صنفی تا پایان اعتبار قید شده در قرارداد الزامی است.
در آلمان قانون مجزایی برای مجاز بودن اعتصاب وجود ندارد، بلکه این حق ناشی از آزادی ائتلاف و اجتماع است که در پارگراف سوم ماده نهم قانون اساسی آلمان قید شده است.
طبق قانون، طرفین در حل اختلافات مربوط به کار و دستمزد "التزام به مسالمت" دارند. به این قرار، اعتصاب تا زمانی که قرارداد صنفی بین کارکنان و کارفرما اعتبار دارد، مجاز نیست. در صورت اعتصاب، کارفرمایان مجازند که در طول تمام یا بخشی از اعتصاب، موسسه را تعطیل کنند یا بخشهایی از قرارداد کاری را به حال تعلیق درآورند و حتی از پرداخت حقوق بپرهیزند.
طبق رای دادگاه عالی کار آلمان، اگر اعتصاب توسط سندیکا سازماندهی شده باشد کاری خلاف وظیفه و قانون صورت نگرفته است. در غیر این صورت توقف کار برای فشار به کارفرما میتواند به شکایت، ادعای خسارت یا لغو قرارداد کاری بیانجامد.
کارفرما همچنین میتواند به شرکت کنندگان در اعتصاب سازماندهی شده توسط سندیکا هیچ دستمزدی پرداخت نکند. اما سندیکاها دستمزد پرداخت نشده اعضای اعتصابی خود را از "صندوق اعتصاب" میپردازند.
در آلمان بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ بطور متوسط ۵ روز کاری به ازای هر هزار شاغل اعتصاب شده است. این میزان در فرانسه ۱۰۳ روز و در اسپانیا ۱۷۳ روز است.
اعتصاب نمادین و هشدار دهنده
مطالبات کارگران در آلمان عمدتا در روند گفتگو میان نمایندگان سندیکاها و کارفرمایان پیگیری میشود. در عین حال مرسوم است که کارکنان برای نشان دادن جدیت خود در طرح مطالبات، چند ساعت یا یک روز در حین این مذاکرات دست از کار بکشند. این روش " اعتصاب اخطاری" نامیده میشود. چنانچه مذاکرات صنفی به نتیجهای نرسند، طرفین موظف به تعیین یک هیات داوری بیطرف هستند. اگر پیشنهادات این هیات هم مورد قبول واقع نشوند، مذاکرات شکست خورده قلمداد شده و دوران "التزام به به مسالمت" به پایان می رسد. بعد از آن سندیکاها مجاز به اعتصاب هستند اما برای انجام این کار ابتدا از اعضای خود نظرسنجی می کنند. درصورتیکه ۷۵ درصد اعضا رای موافق دهند، اعتصاب با تصویب هیات رئیسه آغاز خواهد شد.
معمولا اعتصاب کنندگان در مقابل در ورودی موسسه خود تجمع میکنند. این کار به قصد جلب افکار عمومی و فشار غیرمستقیم بر همکارانی انجام میشود که در اعتصاب شرکت نکردهاند. اما این رفتار از نظر حقوقی جزیی از حق اعتصاب نیست و اگر با فشار فیزیکی برای جلوگیری از ورود "اعتصاب شکنندگان" همراه شود، میتواند پیامدهای حقوقی داشته باشد.
اعتصاب شکنندگان گاه از کارفرما "مزایای اعتصاب شکنی" دریافت میکنند. شواهدی در موسسات نشان میدهند که این مزایا به صورت مشوقهایی چون فرصتهای اضافه کاری، کار در روزهای تعطیل یا تسهیلهای اداری و مالی دیگر ارائه میشوند.
مهمترین اعتصاب های آلمان
اعتصاب ۱۱۴ روزه برای پرداخت حقوق بعد از بیماری در سال ۱۹۵۶ یکی از طولانی ترین اعتصاب های صنفی در آلمان به شمار میرود. این اعتصاب به دعوت سندیکای فلزکاران و به نمایندگی از سندیکای سراسری در ایالت "شلسویگ هولشتاین" صورت گرفت و ۳۴ هزار نفر در آن شرکت کردند. خواست اعتصابیون این بود که کارگران هم مانند کارمندان تا مدت شش هفته پس از بیماری حقوق خود را دریافت کنند. این خواست سرانجام پذیرفته و بعدها تبدیل به قانونی سراسری شد.
اعتصابات کارگری با خواستهای صنفی و سیاسی در ۱۷ ژوئن ۱۹۵۳ در آلمان شرقی بهسرعت تبدیل به قیامی مردمی شد. این اعتراضها پایانی خونین داشت و رهبری "حزب واحد سوسیالیستی آلمان" تنها در مورد قانون "بازدهی کار" عقب نشینی کرد. بنا بر این قانون کارگران مجبور بودند تولید خود را به میزان ۱۰ درصد ارتقاء دهند، اما اعتصاب این اجبار را ملغی ساخت.
در سال ۱۹۷۴ سندیکای خدمات عمومی در غرب آلمان با اعتصابی سه روزه به ۱۱ درصد افزایش حقوق دست یافت.
در سال ۱۹۸۴ سندیکاهای فلزکاران و چاپ و کاغذ دست به اعتصاب سراسری برای ۳۵ ساعت کار در هفته زدند که تنها بر سر ۳۸ ساعت و نیم کار در هفته توافق شد. این سندیکاها در سال های آتی گام به گام به خواست خود رسیدند.
در سال ۲۰۰۳ سندیکای فلزکاران برای دستیابی به ۳۵ ساعت کار در هفته در واحدهای صنعتی شرق آلمان اعتصابی برپا کرد که به نتیجه نرسید. تنها صنایع فولاد با این طرح، آن هم بهصورت مرحله به مرحله موافقت کردند.
در نهم ژانویه ۲۰۰۴ در شهر لورکوزن آلمان ۵۰ نفر از کارکنان یک شرکت اتوبوسرانی برای مبارزه با دستمزد کم دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب ۳۹۵ روز ادامه داشت و طولانیترین اعتصاب تاریخ آلمان نام گرفت.
در تابستان و پائیز ۲۰۰۷ سندیکای رانندگان لوکوموتیو که در راه آهن سراسری آلمان شاغل بودند چند بار اعتصاب کردند که گاه ۳۰ ساعت ادامه داشت. طی این مدت شرکت راه آهن بارها از دادگاههای کار، حکم ممنوعیت و یا محدودیت اعتصاب را گرفت.
در دوم نوامبر ۲۰۰۷ دادگاه کار ایالت زاکسن در حکمی که بسیار سریع صادر شده بود، حکم یک دادگاه ایالتی کار مبنی بر ممنوعیت اعتصاب لوکوموتیورانان قطارهای راه دور و باربری را ملغی کرد.
پیشینه تشکل های کارگری در آلمان
تاریخ تشکیل اولین سندیکاها در آلمان به انقلاب ۱۸۴۸/۴۹ آلمان، گسترش شهرها و تشکیل اتحادیه چاپخانهها باز میگردد. در همین سال اتحادیه کارگران دخانیات آلمان در برلین پایهگذاری شد که به سرعت در ۴۰ شهر دیگر آلمان شبیهسازی شد. انجمن عمومی کارگران دخانیات آلمان که در سال ۱۸۶۵ در لایپزیک بنیان نهاده شد، اولین سندیکای سراسری آلمان و الگوی بسیاری از تشکلهای دیگر به شمار میرود.
از اوایل قرن بیستم تا قدرت گیری نازیها بسیاری از سندیکاهای آلمان دارای گرایشات حزبی بودند. در سالهای اخیر سندیکاها بطور جدی از تبلیغ برای احزاب پرهیز میکنند، با این همه آنها بطور سنتی گرایشهای سوسیال دمکراتیک و چپ دارند.
بخش بزرگی از جنبش سندیکایی آلمان در برابرکودتای نظامی سال ۱۹۲۰ ( موسوم به کودتای کاپ) مقاومت کرد و موفق به سازماندهی بزرگترین اعتصاب سراسری آلمان شد. اما این جنبش در سال ۱۹۳۳ نتوانست در برابرنیروهای نازی و قدرت گیری آنها بایستد و بخشی از نیروهایش حتی جذب حزب ناسیونال سوسیالیست شدند.
کودتای کاپ را گروهی از نظامیان ناراضی و دست راستی علیه دولت ائتلافی وقت آلمان به راه انداختند. این کودتا پس از ۵ روز شکست خورد.
بعد از به قدرت رسیدن نازیها بسیاری از رهبران سندیکایی به اردوگاه کار اجباری فرستاده شدند و مراکز سندیکایی به اشغال نیروی "اس آ" در آمد. این نیرو شبه نظامیان وابسته به حزب ناسیونال سوسیالیست بودند.
بازسازی سندیکاها بعد از جنگ جهانی دوم
هانس بوکلر(۱۹۵۱ – ۱۸۷۵) اولین دبیرکل سندیکای متحده آلمان در پی طرحی بود که کارگران کشورش را زیر سقف یک سندیکای واحد و بدون وابستگی به احزاب متحد کند. در سال ۱۹۴۹ کنگره بنیانگذاری د گ ب به سرپرستی بوکلر در مونیخ برگزار شد اما سندیکای کارمندان دولتی، سندیکای کارمندان و جریانات نزدیک به احزاب مسیحی در صدد تشکیل سندیکای کارگران مسیحی برآمدند که به موفقیتی نرسید. به مرور زمان سندیکای متحده و دو سندیکای کارمندان، طرف مذاکره با کارفرمایان شدند و نقشی تاثیرگذارنده در تصویب قوانین کاری و اجتماعی ایفا کردند.
بعد از جنگ جهانی دوم در منطقه تحت اشغال اتحاد شوروی سندیکای متحده آزاد آلمان (FDGB) بعنوان سندیکایی فرا حزبی پایهگذاری شد. در سال ۱۹۴۶ دو حزب سوسیال دمکرات و حزب کمونیست وحدت کرده و "حزب واحد سوسیالیستی" را بنا نهادند. اخراج فعالان سندیکایی سوسیال مسیحی و فعالان مستقل سوسیال دمکرات از این حزب موجب شد که آنها اجبارا به غرب بگریزند. این فعالان سندیکای جدیدی را به نام سندیکای غیروابسته اپوزیسیون در برلین غربی ایجاد کردند که بعدها به سندیکای متحده آلمان پیوست.
بعد از قیام ناموفق ۱۸ ژوئن ۱۹۵۳ در آلمان شرقی، سندیکالیستهای دیگری نیز انگ " مامور و جاسوس غرب" خوردند. فرانتس یان دبیر سندیکای صنعتی چوب و ساختمان و اکثریت هیات مدیره این سندیکا از جمله این مهرخوردگان بودند. بعد از این اقدامات، سندیکای متحده آزاد آلمان رسما تبدیل به سندیکایی دولتی شد.
سندیکاها بعد از وحدت آلمان
در جریان جنبش آزادیخواهی آلمان شرقی در سال ۱۹۸۹ سندیکای متحده آزاد آلمان نقش فعالی ایفا نکرد. رهبری جدید این سندیکا آن را به دلیل ساختار اصلاح ناپذیر آن در ۱۹۹۰ منحل کردند. با وجود ارتباط جدی میان سندیکاهای مشاغل مختلف آلمان شرقی با سندیکای متحده آلمان، اکثریت اعضای سندیکاهای آلمان شرقی توافق کردند که تشکل های کارگری با ساختارهای جدید محلی و منطقه ای ایجاد شوند.
در آغاز وحدت دو آلمان میلیونها عضو جدید به سندیکای متحده آلمان پیوستند اما بعد از فروپاشی صنعت آلمان شرقی بسیاری از آنها عضویت خود را پس دادند.
تا سال ۱۹۹۰ سندیکای متحده آلمان متشکل از ۱۶ سندیکا بود، در این سال بسیاری از سندیکاها تغییر سازمان داده و در نهایت پس از چند مرحله اتحاد، تبدیل به ۸ سندیکا شدند. سندیکای کارمندان نیز بعد از شکل گیری " سندیکای متحده خدمات عمومی" به آن پیوست و جزیی از آن شد.