«ذوب آهن با تاکتیکترین تیم ایران در ۳ سال اخیر بوده است» <br> گفتوگو با مهران ملکآرا، تحلیلگر فوتبال
۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه
دویچهوله: تیم فوتبال ذوبآهن اصفهان در فینال لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا، با نتیجهی سه بر یک از سئونگنام کرهی جنوبی شکست خورد و سرانجام نتوانست عنوان قهرمانی آسیا را از آن خود کند. عملکرد اصفهانیها را در دیدار فینال، کلاً چطور دیدید؟
مهران ملکآرا: به عقیدهی من، گل اولی که خوردند، تأثیر زیادی روی روند بازیشان داشت. برای اینکه تیم ذوبآهن تیم ضد حملهای است. اگر دقت کنید، میبینید چه در دور مقدماتی و چه دور حذفی، در همهی مسابقاتی که پیروز شدند، معمولاً گل اول را زدند. تیمی نیستند که اگر عقب بیفتند، با یک هافبک نفوذی طراح و هافبک کناریهای سریع بتوانند بازی را دیکته کنند. کلاً روی فرارهای خلعتبری و کاسترو کار میکنند و تیم ضدحملهای هستند. من احساس میکنم گل اولی را که خوردند، باعث شد که بازیکنان تیم از آن لاک و نظم دفاعیشان بیرون بیایند و شیوه و روشی را بازی کنند که تیم ذوبآهن نه تنها به آن صورت به آن عادت ندارد، بلکه با آن طریقهی بازی راحت هم نیست. برای همین هم بود که گل دوم را در اوایل نیمهی دوم خوردند.
ذوبآهن اصفهان در این فصل از مسابقات لیگ قهرمانان آسیا توانست در مرحلهی نیمهنهایی، الهلال عربستان را شکست بدهد، در دور یکچهارم نهایی، تیم کرهی یوهانگ استیلرز را مغلوب کند و در دور گروهی نیز از سد حریفان قدری مانند بنیادکار ازبکستان و الاتحاد عربستان بگذرد. اگر بخواهیم یک جمعبندی کلی داشته باشیم، عملکرد ذوبآهن را در این فصل از رقابتهای باشگاهی آسیا چگونه ارزیابی میکنید؟
تیم ذوبآهن با تاکتیکترین تیم ایران در سه سال اخیر بوده است. اولاً حاشیه ندارند، دوماً اینکه مربی دانایی دارند که بدون ادعا و اداواطوار دارد کارش را انجام میدهد و در این دو سه سال، بدون حاشیه، این تیم را به یکی از تیمهای مقتدر نه تنها ایران، بلکه آسیا بدل کرده است. فقط یادتان باشد، هر تیمی یک شخصیتی دارد. شخصیت ذوبآهن، یک شخصیت ضدحملهای فوتبال است. این تیم یک بازیکن ملی بیشتر ندارد. شاید هم دو سه بازیکنی که دعوت شدهاند: مانند حدادیفر، فرشید طالبی و یا ماهینی که سه چهار سال پیش بازیکن تیم امید بود. این تیم، تیم پرستارهای نیست، ولی اندازهها و استانداردهای خودشان را خیلی خوب میداند، ضعفهایشان را خیلی خوب میشناسد، نقطهقوتهایشان را هم همینطور. این خصوصیت و این ویژگی حرفهایگری را در تیمهای دیگر ایرانی نمیبینیم. به عقیدهی من، این تیم در این دو سه سال عالی بوده و اگر به این تیم، دو سه تا بازیکن خلاق اضافه شود، فکر میکنم سال بعد و سالهای بعد هم میتوانند در بازیهای آسیایی مدعی باشند.
آیا بهنظر شما، هیچگونه ارتباطی بین موفقیت و بلندپروازی ذوبآهن از یک سو و حضور تیم ملی فوتبال بزرگسالان ایران در جام ملتهای آسیا در ژانویهی سال ۲۰۱۱، از سوی دیگر، وجود دارد؟ آیا تیم ملی میتواند مقداری از کامیابی ذوبآهن بهرهمند بشود؟ یا این یک فکر و خیال بدون اساس و پایه است؟
هیچ ارتباط نفری نمیبینم. برای اینکه این تیم فقط یک بازیکن ملی دارد. ولی ارتباطی فکری را میتوان دید و اینکه درسی برای ما باشد که تیم ملی ما هم یک مربی کارآزموده و بدون اداواطوار میخواهد. یک مربی در سطحی بالاتر؛ ابراهیمزاده برای تیم ذوبآهن خیلی خوب است، ولی به عقیدهی من برای تیم ملی در آن اندازهها نیست. برای تیم ملی مربیای را میخواهیم که کارآزموده باشد تا بتواند از بازیکنان بااستعداد ما استفاده کند. تیم ذوبآهن بازیکن بااستعداد در سطح بالا زیاد نداشت. مثلاً محمد قاضی شوتزن خوبی است. شاهین خیری بازیکن تخریبی خوبی است، ولی در پاس بلند دادن و بازی پخش کردن، اصلاً خوب نیست. ولی وقتی در تیم ملی بهترین بازیکنان مانند نکونام، تیموریان، شجاعی دارید، به یک مربی خوب در سطح بالا نیز نیازمندید.
صحبتی را که به تیم ملی کشیده شد، با یک سؤال بهپایان برسانیم؛ آیا شما یک مربی ایرانیتبار را میشناسید یا پیشنهاد میکنید که قابلیت جانشینی افشین قطبی را در سمت سرمربیگری تیم ملی داشته باشد؟
نه؛ به عقیدهی من، افشین قطبی هم شانس آورد مربی تیم ملی شد. ما این جملهی زیبا را استفاده میکنیم که دنیا کوچک شده است، شده یک دهکده. همه اینترنت دارند، همه فیلم دارند. خُب این درست است. فوتبال هم بهگونهای شده که تو به کسی نیاز داری که برخوردهای خارجی داشته باشد. مربی تیم ملی باید مربیای باشد که هشت تا دوازده سال سابقهی باشگاهی دارد. یعنی صبح برود سر تمرین، فردا صبح و فردا… برود سر تمرین. در مسابقات لیگ در مقابل ۱۸ تیم دیگر بازی کند که هرکدام سیستمها و روشهای مختلف دارند تا بتواند تیماش را سازماندهی کند، با تیماش کار کند. بعد از اینکه چندین و چند سال توانست در تیم باشگاهیاش کار کند، یک سری تجربه بهدست بیاورد و کلاً با فلسفههای مختلف فوتبال دست و پنجه نرم کند، بعد آن موقع، وقتی سناش هم بالاتر رفت، میتواند مربی تیم ملی باشد. برای اینکه کار در تیم ملی کندتر است. یعنی شما ممکن است تا بازی بعدی دو ماه در صحنه نباشید. به این دلیل تیم ملی کسی را لازم دارد که این سرد و گرمها را چشیده باشد و این تجارب را کسب کرده باشد. متأسفانه در فوتبال ما کسی نیست. من فکر نمیکنم تا سه چهار سال آینده هم کسی بتواند باشد. ولی کمکهای خوبی را برای یک مربی بزرگ خارجی میتوانیم داشته باشیم. ابراهیمزاده یکی از آنان است که بهنظر من میتواند کمک خیلی خوبی برای یک مربی بزرگ خارجی باشد. هومن افاضلی هم میتواند کمک خوبی برای یک مربی خارجی باشد. مربیهای اینگونه داریم، ولی اگر قرار این باشد که چهرهای ملیپوشان را در سطح بینالمللی در مقابل تیمهای بزرگ که همه با تاکتیکهای پیشرفته دارند کار میکنند، هدایت کند، من کسی را در ایران در این سطح نمیبینم.
مصاحبهگر: فرید اشرفیان
تحریریه: شهرام احدی