درخت لیمو، استعارهای از مناسباتی دشوار
۱۳۸۷ مهر ۱۲, جمعهسلمه، زن بیوهی فلسطینی، ساکن ساحل غربی است، تک و تنها و بی کس و کار در این جهان. دلخوشی او باغ لیمویی است با خانهای محقر. باغبانی پیر به نام حسام را هم به کار گرفته تا از پس کارهای باغ لیمو برآید. حسام از مدتها پیش، یعنی قبل از آن که درختهای لیموی باغ سلمه کاشته شوند در همین محل بوده است.
نقطهای از ساحل غربی که باغ سلمه در آن واقع شده، همجوار مرز اسرائیل است، همانجایی که اسرائیلیها به ساختن خانههایی جدید دست زدهاند. ساکن یکی از این خانهها که دیوار به دیوار باغ سلمه است، کسی نیست جز ناوون، وزیر دفاع اسرائیل. برای سلمه، هم همسایگان جدید، هم برج تازهای که آنها میسازند و هم انبوه سربازانی که در این برج به دیدهبانی خانهی ناوون مشغولند، چیزی عجیب و غیرعادی نیست. و به رغم آن که سربازان اسرائیل گهگاه سرزده وارد باغ سلمه میشوند، باز هم او دلیلی برای نگرانی و حساسیت نمیبیند. مشکل آنجا آغاز میشود که سرویس امنیتی اسرائیل به قطع درختان باغ سلمه تصمیم میگیرد، چون این باغ مکان خوبی برای پنهانشدن تروریستها و تدارک حملهی احتمالی آنها به خانهی وزیر دفاع تلقی میشود. از این جاست که سلمه خود را در برابر وضعیتی دشوار و غیرقابل تحمل میبیند و همین انگیزهای میشود برای آغاز مقاومت او.
برای سلمه آسان نیست باغی که درختان آن را ۵۰ سال پیش پدرش با دستان خود کاشته، نابودشده ببیند. او در مقاومت در برابر تصمیم سرویس امنیتی اسرائیل با زیاد داود، وکیل جوانش به هر دری میزند و از شکایت به بالاترین مرجع قضایی اسرائیل هم چشم نمیپوشد. رسانههای بینالمللی نیز به تدریج توجهاشان به سوی دعوای سلمه و دولت اسرائیل جلب میشود. از همین رهگذر، پسر سلمه که به عنوان ظرفشور در رستورانی در واشنگتن کار میکند به ناگاه چهرهی مادر خود را بر صفحهی تلویزیونهای آمریکا مشاهده میکند. و طرفه این که در تمامی این مدت سلمه با همسایهاش، یعنی وزیر دفاع اسرائیل و خانوادهی او کمترین تماس و بحث را دارد.
برای بینندهی فیلم درخت لیمو از همان ابتدا مشخص است که فیلم استعارهای است از مناسبات دشوار میان اسرائیلیها و فلسطینیها. این که دولت اسرائیل در این ماجرا، به سبب سیاست اشغالگری خود در مناطق فلسطینی، به لحاظ اخلاقی در موضع برتری نیست نیز، امر تقریباَ آشکاری است. ولی آنچه که فیلم بر آن انگشت میگذارد این است که اسرائیل قربانی سیاست خویش است: سراسیمگیهای بیمورد، واکنشهای غیرمتناسب و پیبردن به ارزیابیهای اشتباه، پس از آن که اقدامات مبتنی بر همین ارزیابیها خسران و زیانهای بیمورد ایجاد کرده است.
درخت لیمو تصاویری قابل تامل از پیچیدگیهای جامعهی فلسطین پیش روی تماشاگر میگذارد. همین که در جامعه مردسالار فلسطین، زنی تک و تنها در دفاع از حق و حقوق خود مقاومتی آرام و خستگیناپذیر را دنبال میکند، امری عادی و متعارف نیست. زمانی که سلمه برای مشورت به قهوهخانهی محل میرود، همهی مردان فلسطینی خاموش میشوند: قهوهخانه که جای زن نیست! انتقاد غیرصریح به این که ازدواج مجدد سلمه که میتوانسته گشایشی در زندگی او ایجاد کند، به سبب فرهنگ و سنتهای جاافتاده زمینهی تحقق پیدا نکرده نیز، از نکات قابل درنگ فیلم است. از همین رو عاشقشدن سلیمه به وکیل جوانش و بوسیدن او نیز نه در برابر دوربین که در آینهای با نور کم منعکس میشود، استعارهای از این که این رابطه در نگاه جامعهی فلسطینی مجاز نیست.
فیلم تصویری که از میرا، زن وزیر دفاع اسرائیل، هم به دست میدهد، شباهتهایی با تصویر سلمه دارد. میرا نیز همچون سلمه با تنهایی، و برهوت احساسات در میان مردان مواجه است. این دو زن به طور غیرمستقیم به متحد یکدیگر بدل میشوند، بی آنکه همدیگر را بشناسند. همین اتحاد نانوشته و ناگفته شاید استعارهای باشد از نفوذپذیری و شکافها در همهی مرز و دیوارهایی که فلسطینیها و اسرائیلیها را از یکدیگر جدا میکند.
همچون بسیاری از فیلمهای اخیر اسرائیلی، درخت لیمو نیز بر چالشهای سیاسی و اجتماعی در اسرائیل و فلسطین و میان مردمان این دو منطقه متمرکز است، بی آن که در دام ارائهی تصویری ساده و یکجانبه از این چالشها گرفتار شود.
درخت لیمو را اران لیکلیس، سینماگر اسرائیلی کارگردانی کرده است. لیکلیس قبلاَ نیز با فیلم " عروس سوری" به چالش میان اسرائیل و همسایگانش پرداخته است. حیام عباس که نقش سلمه را بازی میکند، چهرهی ناآشنایی در سینمای اسرائیل و فلسطین نیست. بازی او در فیلم "مونیخ" اشپیلبرگ نیز برجسته بود.