داوران برلیناله، مستحق دریافت "خرس"
۱۳۸۷ بهمن ۲۷, یکشنبههیئت داوران امسال (۲۰۰۹) تصمیمهای درست و خردمندانهای گرفت. تا پیش از این همواره اینگونه نبوده است. روز شنبه (۱۴ فوریه - ۲۶ بهمن) اعضای هیئت داوران، به سرپرستی تیلدا سوینتن، بازیگر انگلیسی، قضاوت صحیح را اثبات کردند.
اعطای خرس طلایی به فیلم "شیر سوگ" (Milk of Sorrow) به کارگردانی کلودیا لوسا از پرو، به سبک داوریهای سنتی است: تقدیر از آثار کشورهایی که سینمایی گمنام دارند. و این تنها به این دلیل نیست که فیلمهای برندهی جایزه بیش از حد مرموز و غریب بودهاند، بلکه به این خاطر که این فیلمها از نظر ساختاری هم حرفی برای گفتن داشتهاند. لوسا در فیلم خود تواناییهای ظاهری و جرأت برای ساخت فیلمی با ریتم آرام و نگاهی دقیق به انسان را اثبات میکند. "شیر سوگ" با جزئیات خیالی و در صحنهآراییهای مرموز، داستانی را روایت میکند که برای بینندهی غربی غریبه است.
در مورد خرسهای نقرهای نیز روال به همین ترتیب است. خرس نقرهای بهترین کارگردانی به اصغر فرهادی، کارگردان ایرانی، بهترین بازیگری به هنرپیشهای مالیاییتبار و طراحی صدا به دو مجارستانی داده شد. جایزهی ویژه هیئت داوران را هم آدریان بینیتس، فیلمساز آرژانتینی دریافت کرد.
در پایان پنجاه و نهمین جشنوارهی فیلم برلین، این کشورهای بزرگ تولیدکننده فیلم، همچون آلمان و آمریکا، نبودند که در کانون توجه هیئت ژوری قرار گرفتند - هر چند که این کشورها هم جوایزی دریافت کردند - بلکه کشورهایی هم بودند که بهطور معمول در روند معمول سینمای خود دشواریهایی دارند. اما دلیل چیست؟
یکی از دلایل این است که این کشورها فیلم کمتری تولید میکنند، چون سرمایهگذاری کمتری برای تولید فیلم میشود. دلیل دیگر این است که ساخت فیلم، بر خلاف دیگر هنرها، بسیار کمتر تحت تأثیر ساز و کارهای بازار و ساختارهای مالی است. توجه به این فیلمها، نقطه قوت جشنوارههایی همچون برلیناله است. در این مسیر میتوان گفت که نقش برلیناله حتی از کن و ونیز هم پررنگتر است، زیرا به معنای واقعی کلمه، به گوشه و کنار جهان سر میکشد و بینندهی تمام انواع فیلم را هم دارد.
برلیناله همچون دریچهای رو به جهان است که هر سال بینندگان را به سفری از ارتفاعات پرو گرفته تا دریای خزر یا محلهای کاملا معمولی در دل کلانشهر بوئنوس آیرس دعوت میکند.
درست است که مدیریت برلیناله هر سال بسیاری از ستارههای هالیوودی را بر روی فرش قرمز این جشنواره میآورد، اما فستیوال فیلم برلین، بیشتر جشنوارهای برای هنر سینماست، جشنوارهای در خدمت کشورهای مختلف و تنوع سینمایی. در این جشنواره، هنرپیشههای کاملا ناشناس و بازیگران غیرحرفهای یک فیلم از کشور پرو، همانقدر اقبال برنده شدن دارند که دِمی مور و میشل فایفر. در برلیناله همچنین درامی کاملا معمولی با شرکت گروهی جوان ایرانی در کنار فیلمهایی از هالیوود یا کشورهای اروپای غربی قرار میگیرد.
جشنواره امسال نیز رنگ و بوی "سینمای سیاسی" - که منتقدان زیادی هم دارد - نداشت؛ دست کم نمیتوان این عنوان را به اکثر فیلمهای شرکتکننده تعمیم داد. کدامیک سیاسی هستند: فیلمی در مورد زندگی پررنج یک زن جوان پرویی، تجربیات یک نگهبان جوان کمرو در یک سوپرمارکت، یا تلاشهای یک گروه جوان ایرانی که سعی میکنند علیرغم ناراحتیهای شخصی، مسافرت آخر هفتهی خود را سپری کنند؟ مشخص است که هیچ کدام. در اینصورت تمام آثار شرکتکننده در جشنواره، به گونهای سیاسی میشدند.
یکی از فیلمهای حاضر در برلینالهی امسال که درونمایهای کاملا سیاسی داشت و به موضوع جنایتهای جنگی در منطقهی بالکان میپرداخت، فیلمی بود به نام "توفان" به کارگردانی هانس-کریستیان اشمیت که آن هم با دست خالی از جشنواره خارج شد. در مقابل، در آثار ارائهشده، نگاه دقیق کارگردانها به انسان، بسیار پررنگتر و برجستهتر بود.
در جشنواره فیلم امسال در برلین، هیئت داوران به سرپرستی تیلدا سوینتن، با گزینشهای خود بیانیهای صادر کرد؛ بیانیهای به نفع سینمای متعهد، نکتهسنج و تیزبین. داوران همچنین با کمتوجهی به فیلمهای هالیوودی و فیلمسازان نامدار اروپایی و آسیایی، این پیام را منتشر کردند: سال دیگر به آثار کارگردانانی که واقعا حرفی برای گفتن دارند، دقیقتر نگاه کنید، به فیلمسازانی که شاید گمنام باشند، اما در عوض، استعداد، جرأت و باور سینمایی دارند.
هیئت ژوریِ امسال برای این تصمیم و گزینش هوشمندانه، دستکم لایق دریافت یک "خرس" بود.