داستانهای توییتی در ۱۴۰ ثانیه
۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه«گوشی را برمیداری و کسی از نیویورک تایمز پای تلفن است ...» دو جمله. یک توییت ساده که کنجکاوی تیم کلیمس، ویدیو ژورنالیست آلمانی را برانگیخته است. توییت کننده یک بلاگر اهل مونیخ است که در وبلاگ خود از ادبیات، فیلم و کتابهای مورد علاقهاش مینویسد. تیم گوشی را بر میدارد و با او تماس میگیرد. دو جمله بهانهای میشود برای ۴۵ دقیقه گفتگوی تلفنی و در نهایت فیلمی در ۱۴۰ ثانیه.
سایت داستانهای تویتی در ۱۴۰ ثانیه
تیم و همکارش روبین گرین به دنبال کشف داستانهای پنهان شده در پشت توییتهای جالب هستند. برای تحقق این کنجکاوی هم صفحهای راه انداختهاند با نام "۱۴۰ ثانیه، توییتها و داستانهایشان". در این صفحه که از تاریخ ۱ فوریه امسال (۱۲بهمن)، باز شده است، تا کنون دو فیلم ۱۴۰ ثانیه ای تهیه و به نمایش گذاشته شدهاند.
قهرمان فیلم اول دیف پیرماسنز، بلاگر مونیخی است که در کمتر از یک سال پیش با انتشار اصطلاحات و بخشهایی از رمان نویسندهای به نام "هلنه هگهمان"، آشوبی در جامعهی فرهنگی آلمان برپا کرد. او در وبلاگ خود ادعا کرده بود که نویسندهی این کتاب بخشهای زیادی از رمانش را از نوشتههای صفحههای گوناگون اینترنتی کپی برداری کرده است. ادعایی که تایید شد. دیف در این فیلم توضیح میدهد که چگونه به این ماجرا پی برده و چطور بلافاصله پس از انتشار فرضیاتش ناشر و نویسندهی کتاب با او تماس گرفتهاند.
یک رسوایی ادبی که خبرش به نیویورک تایمز هم میرسد. تا آنجا که یک روز گزارشگر این مجله در دفتر برلین، با او تماس میگیرد و سوالی ندارند غیر این که او چگونه به این تقلب ادبی پی برده است. توییت دیف هم چیزی نبود جز اشاره به همین تماس تلفنی.
ارسال توییتهای فارسی با ترجمهی آلمانی
توییتهای این چنینی برای تیم و روبین، خوراک ساخت فیلم های ۱۴۰ ثانیه ایاند. تیم دربارهی انگیزهاش از کار بر روی توییتها میگوید، در کنار انبوه توییتهای بی ارزش،«توییت های جالب، بامزه و عمیق هم وجود دارند. توییتهایی که خواندنشان تبسمی بر لبانت مینشاند.» تیم و روبین به دنبال این توییتها و توییترکنندهها هستند و داستانهای آنها که تنها ۱۴۰ کاراکتر از آن لو رفته است.
به اعتقاد تیم، جامعهی توییتری، جامعه ای بسیار فعال است و برای همین هم او روی محتوای تولید شده توسط کاربران و مشارکت آنها حساب ویژهای باز کرده است: «یک ماه به کاربران فرصت می دهیم تا توییت های جالبی را که پیدا کردهاند برایمان بفرستند و در پایان ماه، ۵ توییتر برتر را که فکر میکنیم داستانی برای بازگو کردن دارند، بر روی صفحهمان به رای کاربران میگذاریم. فیلم بعدی ما درباره ی داستان پنهان شده در توییتی خواهد بود که برگزیدهی کاربران است. فیلمی در ۱۴۰ ثانیه.»
آیا میتوان توییتهای فارسی کاربران ایرانی را هم برای کشف داستانشان پیشنهاد کرد؟ این سوال را از تیم میپرسیم و پاسخ وی مثبت است: «توییتهای فارسی را هم میتوان با ترجمهی آلمانی برای ما ارسال کرد. هر توییتی که داستانی پرهیجان وبا ارزش تعریف کردن در خود پنهان داشته باشد، میتواند توییتی باشد برای ۱۴۰ ثانیه فیلم.»
استفادهی صد در صدی از فضای مجازی
ساخت یک فیلم در ماه و راه اندازی یک وبلاگ که کاربران را در جریان تمامی اتفاقات از بررسی توییتها گرفته تا یافتن توییت کننده و مراحل سفر و فیلمبرداری قرار دهد، هدفی است که تیم و روبین برای ادامهی کار خود در نظر گرفتهاند.
آنها پس از انتخاب توییت، برای فیلمبرداری به شهری سفر میکنند که قهرمان یا راوی داستانشان در آن ساکن است. تیم تا آن جا به جامعهی توییتری و کاربران فضای مجازی خوشبین است و ریش و قیچی را دست آنها سپرده که نه تنها اختیار انتخاب قهرمانانش را به آنها میدهد که برای سفر کردن به شهر توییت کننده و یافتن مکانی برای خوابیدن هم دست به دامان توییتریها میشود. و البته «هر کس میخواهد، میتواند برای فیلمبرداری هم همراه ما بیاید.»
یلدا کیانی
تحریریه: فرید وحیدی