داریوش و کنفرانس لندن: "در جستجوی جامعه سالم"
۱۳۸۷ مهر ۲, سهشنبهبنیاد آیینه، ۷ سال پیش از سوی داریوش اقبالی ایجاد شد و آگاهیرسانی در مورد ریشههای آسیبهای اجتماعی، چون اعتیاد، کودکان خیابانی، دختران فراری و خودکشی، را هدف خود قرار داد. داریوش در مصاحبه با دویچه وله به پرسشهایی در باره این سمینار و فعالیتهای اجتماعی خود پاسخ گفت.
دویچهوله: آقای داریوش اقبالی، «بنیاد آیینه» که شما بنیانگذارش هستید، قرار است بزودی سمیناری را با شرکت گروهی از متخصصان علوم اجتماعی و روانپزشکی در لندن برگزار کند. میتوانید هدف از برگزاری این سمینار را توضیح بدهید؟
داریوش اقبالی: هدف از برگزاری این سمینار که نوامبر امسال به صورت زنجیرهای با زبانی دیگر در UCLA ی لسآنجلس هم ادامه مییابد، نگاه به مسایل اجتماعی، مخصوصا به آسیبهاییست که جامعه آگاهانه یا ناآگاهانه به آن دچار است. چون بیشتر افراد از این آسیبها ناآگاه هستند، ما میخواهیم پیامی در این زمینه بدهیم. ما میخواهیم در رابطه با مسئلهی “در جستوجوی جامعهی سالم“ نشان بدهیم که هر طیف و هر قشری چه مسئولیتی میتواند داشته باشد. مسئولیت یک پزشک در ساختار یک جامعهی سالم چیست؟ مسئولیت یک دانشجو در جامعهی سالم چیست؟ سازمانهای غیرانتفاعی چه نقشی میتوانند در جامعهی سالم داشته باشند؟ بخشی از نشست ما، که با حضور عدهای از متخصصان رشتههای مختلف تشکیل میشود، به مسایل روحی - روانی اختصاص دارد، بخشیاش به عرضه آمار و واقعیتهایی که ما در نظر به مسایل میبینیم. نگاه من هم بسیار واقعبینانه است دراین مورد که جهان در کجا ایستاده است. با این دهکده جهانی که الان در تهاجم آسیبهای اجتماعی است، مسئولین چگونه برخورد میکنند؟ مردم، جامعه و مسئولین چه جایگاه و مسئولیتی در آن دارند؟ من معتقدم که تکرار این مسائل باعث میشود که هشیاری بوجود بیاید و مردم یک مقدار آگاهانه برخورد کنند. زیرا شعار من هم در سمینار بر مبنای مانیفستی است که برتراند راسل و اینشتین در سال ۱۹۵۵ خطاب به دولتمردان و دانشمندان نوشتند مبنی بر اینکه خطر بزرگی که آینده بشریت را تهدید میکند، خشم و آسیبهایی است که در جامعه وجود دارد و نگاه مسئولین و دولتمردان جهان به خاطر غرضورزیها و قدرتطلبیها و جاهطلبیها، جهان را رو به نابودی میبرد. حال هر کس چه نقشی میتواند داشته باشد؟ نمیتوان دائم گناه را بر گردن دیگری انداخت. از فرد گرفته تا خانواده و جامعه و جهان، زنجیروار به هم ربط دارند. این قدمی است که ما دوست داریم برداریم با زبان عاشقانه و محبتآمیز و این زبان که بله، این پدیده وجود دارد، حال باید چکار کرد؟ اگر بخواهیم همین طور خاموش و بیتفاوت فقط به شعارهای مثلا روز جهانی مبارزه با مواد مخدر و روز جهانی مبارزه با اعدام و روز جهانی حقوق بشر اکتفا کنیم، جهان روز به روز بدتر خواهد شد. ما داریم در این خانه جهانی زندگی میکنیم و در برابر آن مسئولیم. و با دولتمردانمان هم میتوانیم خواستهایی را مطرح کنیم. یکی از مهمترین پیامهای این سمینار، توجه دادن به نقش سازمانهای غیرانتفاعی است. چون آسیبهای اجتماعی ما یک مجموعه را تشکیل میدهند. پس چرا نباید NGOها و سازمانهای غیرانتفاعی در کنار هم باشند؟ این سازمانها میتوانند قدرتی بگیرند و در مقابل دولتمردان فراخوان بدهند. با اینکه هر کدام هم میتوانند در راستای اهداف خودشان فعال باشند. ولی متشکل شدن اینها میتواند یکی از راهکارها برای بهبود جامعه باشد.
شما به عنوان هنرمندی شناخته شدهاید که بخصوص در زمینهی مبارزه با اعتیاد و کمک به معتادان برای رفع اعتیادشان بسیار فعال بوده و هستید. اسم سمینار لندن همان گونه که گفتید هست: «در جستوجوی جامعهای سالم» و میتوانیم حدس بزنیم که شما دامنهی فعالیتهایتان را الان گسترش دادهاید و به مسئلهی اعتیاد هم جور دیگری دارید نگاه میکنید؟
بله، طبیعیست. برای این که بیماری اعتیاد یک بیماری جهانیست و همهجا مواد مخدر هست. نگرش جهان به این بیماری باید به نوعی بشود که به بیمار فرصت بازپروری داده شود. در جامعهی ما با بیمار به خشونت برخورد میشود، تحقیرش میکنند، از جامعه طردش میکنند. دیدگاه من این است که اعتیاد را به این آسانی نمیشود ریشهکن کرد، ولی پیشگیری را میشود از مدارس آغاز کرد. زیرا الان نوجوانان ما در مدارس مملکتمان در تهاجم موادهای شیمیایی هستند و باید آشکارا با آن روبهرو شد و برای این معضل کاری کرد.
با توجه به نامی که بر سمینارتان گذاشتهاید،«جامعهی سالم»، میتوانیم بگوییم که شما به این فکر میکنید که کل جامعه باید تغییر کند؟ برای چه چنین عنوانی را انتخاب کردید؟
ما دو دیدگاه داریم. یکی مسئلهی برخورد اجتماعی و دیگر برخورد فرهنگی. ما در قدم اول اگر پذیرای سرگشتگی انسانها در این شرایط جهانی باشیم، این که هر کسی دنبال مسایل شخصی خودش است و عیبجویی میکند و... ما دلمان میخواهد فرهنگدرمانی هم در این نشستهایمان داشته باشیم که هر انسانی در سرزمینمان باید خودش را در مقابل جامعهاش مسئول ببیند. منتظر نشود کسی برایش کاری بکند. حرکتی که برای یک جامعه میتواند مفید باشد، این است که فرد درد مسایل اجتماعی را درد خودش بداند و نسبت به آن بیتفاوت نباشد. اینها دردهای جامعهی ما هستند و باید با آنها روبهرو شد. در غیراینصورت، نمیتوانیم قدمی به جلو بگذاریم و پیشرفت کنیم. تنها انسانی خواهیم بود که زنده است، نه انسانی که زندگی میکند. عمری را سپری خواهیم کرد و از این جهان خواهیم رفت.
آقای داریوش، چه کسانی در این سمینار قرار است به این مباحثی که شما الان دارید میگویید، بپردازند؟
آقای دکتر لاجوردی بعنوان جامعهشناس از انجمن پژوهشگران ایران به مسئلهی اجتماعی این پیام میپردازند، به عنوان جامعهشناسی که پیام میدهد که جامعهساز کیست. آقای علی دیزایی هستند که برای جامعه ایرانی شناخته شده هستند، بعنوان کسی که گزارش میدهند در رابطه با مسئلهی جرم و مجرم و مسئلهی نگاه پلیس به جامعه و این که جامعه به پلیس چگونه نگاه میکند و رابطه میان مردم و پلیس چگونه است. این بحث بسیار گستردهای است. آقای دکتر دانش فروغی در رابطه با مسایل خانواده صحبت میکنند و نقش خانواده در رابطه با آسیبهای اجتماعی و بخصوص اعتیاد، که ما آن را مادر آسیبهای اجتماعی میدانیم که بیماریهایی چون افسردگی و خشم و همه اینها را هم دربرمیگیرد. آقای دکتر ایرج شمسیان بحثی را خواهند داشت در رابطه با اینکه معتاد کیست و اعتیاد چیست. آقای محمد جهانشاهی بعنوان یک مددکار اجتماعی صحبت میکنند و کسی که در رابطه با بهبودی تجربه دارند. ایشان یکی از کسانی هستند که ۱۵ سال است در مسیر بهبودی در جامعه خدمت میکنند، به معتادان کمک میکنند و جزو یاران ما هستند. پیام ایشان این است که کسی که میخواهد وارد جامعه شود و از بیماری اعتیاد رهایی بیابد، چه مراحلی را باید بگذراند. این تنها کافی نیست که معتاد مواد مخدر را کنار بگذارد، چون مواد مخدر تنها یکی از شاخههای بیماری است. ۹۷ درصد خود بیماری مسئله روحی – روانی است. آقای جهانشاهی به این مسئله میپردازد و نیز به موضوع تشکیل گروههایی که بتوانند پیام بهبودی را برسانند. خود من نیز در راستای ساختار جامعهی سالم صحبت میکنم و اینکه چه کسانی میتوانند چه نقشی داشته باشند، از روشنفکر گرفته تا دیگران. این بحث را ما در ماه نوامبر در دانشگاه UCLA ادامه خواهیم داد. اینکه هنرمند، دانشجو و سازمانهای غیرانتفاعی هرکدام چه نقشی دارند؟ امیدوارم بتوانیم قدمی برداشته و این کار را ادامه دهیم.
بنیاد آیینه پیش از این هم سمینارهایی برگزار کرده و سمینار لندن هم در ادامه آنها به مباحث گستردهتری میپردازد، به شکل بررسی جامعهای که بتواند سالم باشد. فعالیتهای شما در ایران تا چه حد تاثیر داشته است؟ شما از تاثیر کارهایی که میکنید باخبر میشوید؟
خوشبختانه بله. خداوند را سپاس میگویم که پیام من و دوستانم در بنیاد آیینه از راه برنامههای تلویزیونی و چترومهای مختلف و سایتهای مختلفی که داریم منتشر شده و بیتاثیر نبوده است. من مطمئن هستم و به آن ایمان دارم. ما در ارتباط با بچهها هستیم. پیامرسانی همچون زنجیرهای است که روز به روز به طور تصاعدی گسترش مییابد. بدین ترتیب، ما پیام راهکارها را به خانوادهها میدهیم. ما از متخصصین و کارشناسان مختلف در برنامههایمان دعوت میکنیم. هفت سال است که این بنیاد تاسیس شده و تاثیر مثبتی داشته است. هدف ما این است که بتوانیم به جامعهمان خدمت کنیم.
این فعالیتها در زندگی شما، به عنوان هنرمندی که بههرحال سرتان خیلی شلوغ است، چه جایگاهی دارد؟
جایگاه بسیار خاصی دارد. من همیشه میگویم که چهل سال درد و رنج و مسائل اجتماعی و عشق را در ترانههایم با حس خودم به هموطنانم منتقل کردم. باعث افتخار و خوشحالی من است که در این شرایط زمانی، در این سن و سال، با رگ و پوست و استخوانم اینها را حس میکنم، دیگر لمسشان میکنم. و حس میکنم وظیفه دارم این پیام را، با ابزاری که توسط خواندنم آغاز شده است، حالا لمس کنم و حضور داشته باشم. زیرا معتقدم هنرمند یا آرتیست در جامعه نقش آن شیپورچی در سپاه را دارد که میتواند پیام را به هموطنانش برساند.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری