«حضور سفیر سوئد در مراسم تحلیف توجیهپذیر نیست»
۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبهدر رابطه با شرکت سفیر سوید در مراسم تحلیف محمود احمدینژاد با دکتر بهمن نیرومند نویسنده و روزنامهنگار مقیم آلمان گفتوگو کردهایم. به نظر نیرومند رفتار دوگانه اروپا توجیهناپذیر است. او معتقد است اروپا میتوانست بدون شرکت در مراسم تحلیف نیز با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند و نیازی به شرکت نماینده اروپا در این مراسم نبود.
به گفتهی نیرومند افکار عمومی در اروپا و امریکا باید از دولتهایشان در مورد رفتار دوگانه آنها توضیح بخواهند.
دویچهوله: آقای نیرومند در حالی که کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه قبلا اعلام کرده بودند که از ارسال پیام تبریک به رییس جمهور ایران خودداری میکنند، نمایندهی کشور سوئد که در حال حاضر رییس دورهای اتحادیه اروپاست در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در ایران، شرکت کرده است. این موضوع را شما چه طور تفسیر میکنید؟
دکتر بهمن نیرومند: من فکر میکنم این تضاد بسیار بزرگی است که باید خود اروپاییها توضیح بدهند. از یک طرف، همان طور که شما میگویید، حاضر نبودند به آقای احمدینژاد تبریک بگویند، ولی از طرف دیگر با شرکتشان در مراسم تحلیف این دولت را به رسمیت شناختهاند و خب طبیعی است که این تضاد است و در واقع این کاملا ادعاهای سران اروپا را برای دفاع از حقوق بشر مورد سوال قرار میدهد. چه طور مردم ایران باور کنند که از یک طرف سران کشورهای اروپا مدافع حقوق بشر هستند، ولی از طرف دیگر رژیمی را که کاملا به طور آشکار از طریق تقلب انتخابات را برده است، تأیید میکنند. این تضادی است که باید خود سران اروپا توضیح بدهند که چگونه این تضاد را میتوانند برای مردم قابل باور بکنند.
توجیهی که در این سو وجود دارد و از سوی برخی دولتمردان اروپایی مطرح میشود این است که اروپا مجبور است راه مذاکره با این دولت را باز بگذارد. چون در هرحال تا چند ماه یا چند هفتهی دیگر قرار است مذاکراتی بر سر مناقشهی اتمی ایران صورت بگیرد. این توجیه چقدر به نظر شما قابل قبول است؟
به نظر من این توجیه قابل قبول نیست. برای این که عدم شرکت در مراسم تحلیف، مانع مذاکره با دولت ایران نمیشود. طبیعی است که هم اروپا و هم آمریکا به درستی باید سعی کنند که نه از طریق فشارهای اقتصادی و تهدیدات برای جنگ، بلکه از طریق مذاکره مسایلی را که با ایران دارند حل بکنند. ولی این به معنای این نیست که الان حتا به صورت نمایشی این رژیم را تأیید بکنند.
در مورد آمریکا هم این تناقض دیده میشود. از سویی رابرت گیتس سخنگوی کاخ سفید گفته بود که ما دلیلی نمیبینیم برای رییس جمهور ایران پیام تبریک بفرستیم، ولی از سوی دیگر گفته است که دولت آمریکا محمود احمدینژاد را بهعنوان رییس جمهور «منتخب ایران» به رسمیت میشناسد و گفته مشروع بودن ریاست جمهوری آقای احمدینژاد یک موضوع داخلی است که به مردم ایران مربوط است و ارتباطی با آمریکا ندارد. به نظر میرسد حتا آمریکا هم که انتظار میرفت یکمقدار موضعاش سختتر باشد، دارد به طرف این که این دولت را به رسمیت بشناسد پیش میرود. در این مورد نظرتان چیست؟
من اصولا مخالف دخالتهای کشورهای خارجی در مسایل ایران هستم، ولی چه طور مسئلهی حقوق بشر که بخصوص در این هفتههای اخیر به طور آشکار پایمال شده است و تمام جنایاتی که این رژیم کرده است، نادیده گرفته میشود؟ این چه ادعای دفاع از حقوق بشر است که در مقابل چنین رژیمی سکوت میکند و حتا آن را تأیید میکند؟ این تضاد و اعتراض چه در مورد آمریکا و چه در مورد اروپا صادق است. من اصلاً نمیتوانم درک بکنم که چه طور چنین چیزی ممکن است. یعنی با چه چهرهای اینها حتا در مقابل مردم خودشان توضیح خواهند داد که چنین رژیمی که اساسش روی تقلب ساخته شده است را به رسمیت میشناسند؟ این برای من قابل فهم نیست.
اشاره کردید به مردم خود اروپا و آمریکا. فکر میکنید مسئلهی فشار افکار عمومی آمریکا و اروپا و از سوی دیگر مسئلهی نقض گستردهی حقوق بشر در ایران، این قدر برای دولتمردان غرب اهمیت دارد که بتواند در آینده روابط آنها را با ایران تحت تأثیر قرار بدهد ؟
من فکر میکنم افکارعمومی خیلی مؤثر است. همین الان هم در اینجا و آنجا اعتراضاتی از طرف حتا وکلای مجلس و احزاب شنیده میشود و بهرحال هرچه باشد این دولتها، دولتهای دموکراتیکی هستند و نمیتوانند همان کاری را بکنند که آقای احمدینژاد میکند، یعنی عدم توجه کامل به رأی و خواست مردم، این شیوه نمیتواند در اروپا و آمریکا هم ادامه پیدا بکند. بنابراین به نظر من خیلی مهم است که افکارعمومی چه در اروپا و چه در آمریکا بسیج بشوند براین که دولتهای خود را مورد سوال قرار بدهند که این برخورد دوگانه را چه طور میخواهند توضیح بدهند. البته این برای من کاملا روشن است که مسایل اروپا و آمریکا در درجهی اول حقوق مردم ایران نیست، بلکه خواستها و منافع اقتصادی و منافع استراتژیک آنهاست. ولی بهرحال این دوگانگی برخورد با مسایل بخصوص مسئلهی حقوق بشر، باید برای مردم خود آمریکا و اروپا هم مورد سوال باشد.
کمتر از یکماه دیگر در ماه سپتامبر، فرصتی که غرب برای برگشتن سر میز مذاکره به ایران داده است به پایان میرسد. پیشبینیتان چیست؟ با توجه به این وقایع اخیر، فکر میکنید روند مذاکرات غرب با ایران بر سر پروندهی اتمیچه طور پیش برود ؟
شاید دولتهای اروپایی و آمریکا در این تصور هستند که چون رژیم ایران الان در موقعیت بسیار ضعیفی قرار دارد و از پشتیبانی مردم ، لااقل اکثریت مردم، برخوردار نیست، در این موضع ضعف میتوانند از ایران امتیازاتی را بگیرند که در شرایط عادی نمیتوانند بگیرند. بنابراین این عجله و این سازشهایی که به چشممان میخورد و این برخوردهای دوگانه، من فکر میکنم که ناشی از چنین تصوری است. ولی از طرف دیگر باید بگویم که مسئلهی ایران از نظر داخلی هنوز حل نشده است و مردم هنوز بر اعتراض خودشان پافشاری میکنند. اکثریت مردم این رژیم را به رسمیت نمیشناسند، الاقل این دولت را به رسمیت نمیشناسند و همین طور که امروز هم مشاهده کردیم تظاهرات ادامه دارد. نه تنها در تهران، در شهرهای دیگر هم مردم به خیابانها آمدهاند. بنابراین مسئلهی ایران به این سادگی قابل حل نیست. به نظر من رژیم با مشکلی مواجه شده است که تا بحال در این سی سال جمهوری اسلامی وجود نداشت. تمام حکومت پایههایش به کلی سست شده است. اگر حکومت آدمهایی را که تا دیروز گردانندگان این حکومت بودند، به آن طرز فجیع در دادگاه میآورد و از طریق شکنجه از آنها اعتراف میگیرد، این رژیم در واقع رژیمی است که در حالت زوال قرار دارد. حال این که این زوال در طول چه مدتی انجام بگیرد، سوال دیگری است. بنابراین به نظر من سران اروپا و آمریکا باید حساب آینده را بکنند، نه حساب یک لحظه را که امروز میتوانند از ضعف رژیم سوء استفاده بکنند و سعی کنند که امتیازات زیادتری از رژیم ایران بگیرند.
و فکر میکنید واقعا رژیم جمهوری اسلامی ایران چون در موضع ضعف است، ممکن است این امتیازات را به غرب بدهد؟
هر حکومتی که از پشتیبانی اکثریت مردم خودش برخوردار نباشد و بخواهد خودش را در قدرت حفظ بکند، هیچ چارهای جز وابستگی ندارد. ما در تاریخ، هزاران نمونه داریم و رژیم شاه هم در همین حال بود، رژیم احمدینژاد هم استثناء نیست. وقتی اینها در خود کشورشان منزوی بشوند و از پشتیبانی مردم برخوردار نباشند، اجبارا به سمت وابستگی میآیند. و من متأسفانه دارم میبینم که رژیم ایران در چنین شرایطی قرار دارد.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: رضا نیکجو