1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

جشن بزرگ وحدت

۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

در شب سوم اکتبر ۱۹۹۰ میلادی هزاران نفر در برلین، یکپارچگی دوباره‌ی دو آلمان را جشن گرفتند. وحدتی که حاصل ماه‌ها مذاکرات نفس‌گیر سیاستمداران بود. مذاکراتی که نتایج آنها به هیچ عنوان قابل پیش‌بینی نبودند.

https://p.dw.com/p/PSD1
آتش‌بازی مقابل ساختمان پارلمان کنونی آلمان، شب سوم اکتبر ۱۹۹۰
آتش‌بازی مقابل ساختمان پارلمان کنونی آلمان، شب سوم اکتبر ۱۹۹۰عکس: picture-alliance/dpa

هنگامی که راکت‌های آتش‌بازی از فراز پشت‌بام پارلمان کنونی آلمان آسمان برلین را روشن کردند، اشک در چشمان هزاران نفر حلقه زد. آنان شاهدان عینی لحظه‌ای تاریخی بودند که شاید تا آن لحظه حتی در مخیله‌ی آلمانی‌ها و دیگر ملل اروپایی نمی‌گنجید.

شهروندان "جمهوری دموکراتیک آلمان" (سابق) در انقلابی صلح‌آمیز رژیم سوسیالیستی آلمان شرقی را سرنگون کردند و سردمداران آن‌را به زیر کشیدند. انقلابی که در آن نه یک تیر شلیک شد، نه خشونتی دیده شد و نه آسیبی به کسی رسید. سوم اکتبر ۱۹۹۰ جمهوری دموکراتیک آلمان به جمهوری فدرال آلمان پیوست و مردم دو کشور باز هم زیر پرچم کشوری یکپارچه گرد آمدند.

ریشارد فون وایتسزکر، رئیس جمهور وقت آلمان، در شب یادشده و کمی پیش از آغاز آتش‌بازی، بر اتحاد دو آلمان و وحدت قاره‌ی اروپا تأکید کرد: «ما آلمانی‌ها بر مسئولیت خود واقفیم و می‌خواهیم در قالب اروپایی یکپارچه در خدمت صلح جهانی باشیم.»

شبی که خواب به چشمش نیامد

بر روی پلکان ساختمان "Reichstag" (پارلمان کنونی آلمان) از چپ به راست: هانس-دیتریش گنشر، وزیر خارجه، هانلوره کُهل (همسر صدراعظم) هلموت کهل، صدراعظم و ریشارد فُن وایتسزکر، رئیس جمهور وقت آلمان. لوتار دو مزیئر، آخرین نخست وزیر جمهوری دمکراتیک آلمان، چهره‌ی نیمه‌پنهانی‌ست که در گوشه‌ی راست تصویر دیده می‌شود
بر روی پلکان ساختمان "Reichstag" (پارلمان کنونی آلمان) از چپ به راست: هانس-دیتریش گنشر، وزیر خارجه، هانلوره کُهل (همسر صدراعظم) هلموت کهل، صدراعظم و ریشارد فُن وایتسزکر، رئیس جمهور وقت آلمان. لوتار دو مزیئر، آخرین نخست وزیر جمهوری دمکراتیک آلمان، چهره‌ی نیمه‌پنهانی‌ست که در گوشه‌ی راست تصویر دیده می‌شودعکس: picture alliance/dpa

رودولف زایترز، رئیس وقت صدارت عظمای آلمان، یکی از کسانی بود که هفته‌های پر فرازونشیبی را سپری کرده بود. او به‌عنوان دست راست هلموت کُهل، صدراعظم وقت آلمان، بسیاری از رویدادهای ۱۲ ماه گذشته را از نزدیک تجربه کرده بود. زایترز شب پیش از جشن اتحاد را هم در ساختمان "Bundeshaus" (محل جلسات دولتی) به صبح رسانده بود.

از خواب خبری نبود. رایتزر می‌گوید: «به مذاکراتم برای صدور اجازه‌ی خروجِ پناهجویان سفارتخانه فکر می‌کردم؛ به صحنه‌ی سخنرانی هانس-دیتریش گِنشر (وزیر امور خارجه وقت و قائم مقام صدراعظم) در بالکن سفارت آلمان در پراگ؛ به سخنرانی‌ام در پارلمان هنگام افتادن دیوار، زمانی که هلموت کُهل در ورشو بود؛ و به سخنرانی بی‌نظیر کُهل برابر کلیسای "Frauenkirche" (کلیسای زنان) در شهر درسدن.»

۳۲۹ روز پرهیجان

هلموت کهل، صدراعظم (وسط) و رودلف زایترز (راست) رئیس دفتر صدارت عظمای آلمان، در جلسه‌ی هیئت دولت در ۲۳ اوت ۱۹۹۰
هلموت کهل، صدراعظم (وسط) و رودلف زایترز (راست) رئیس دفتر صدارت عظمای آلمان، در جلسه‌ی هیئت دولت در ۲۳ اوت ۱۹۹۰عکس: AP

از زمان فروریزی دیوار برلین تا ۳ اکتبر ۱۹۹۰، دقیقا ۳۲۹ روز گذشت. روزهایی که برای سیاستمداران دو آلمان صحنه‌ی مذاکرات پیچیده و تصمیم‌گیری‌های بنیادین بودند.

به ویژه در جمهوری دموکراتیک آلمان هیچ چیز شبیه به گذشته نبود. نمایندگانی که سوم مارس ۱۹۹۰ در پارلمان آلمان شرقی انتخاب شده بودند، از دل کشوری واحد و سوسیالیستی، کشوری فدرال بیرون کشیده بودند که ایالت‌های نوبنیاد آن به همراه ایالت‌های آلمان غربی کشور جدید آلمان را شکل می‌دادند. علاوه بر این سیستم کنترل دولتی آلمان شرقی منحل و مارک آلمان غربی به‌عنوان پول رسمی کشور جدید معرفی شد.

البته شتاب‌زدگی دولت آلمان هم بی‌دلیل نبود. سراسر اروپا از زمان جنبش‌های اصلاحی در کشورهای بلوک شرق ناآرام بود. مردم در هر گوشه و کناری خواستار آزادی رفت و آمد و دگرگونی سیستم سیاسی بودند.

ریشارد فُن وایتسزکر، رئیس جمهور آلمان (راست) و میخائیل گورباچوف، رهبر شوروی و رئیس حزب حاکم
ریشارد فُن وایتسزکر، رئیس جمهور آلمان (راست) و میخائیل گورباچوف، رهبر شوروی و رئیس حزب حاکمعکس: REGIERUNGonline/Reineke

بر پایه‌ی شعار "Glasnost und Perestroika" (شفافیت و نوسازی) که از اتحاد جماهیر شوروی (سابق) به سرعت پخش شد، در سراسر کشورهای شرق اروپا نهضت‌های گسترده‌ی اعتراضی شکل گرفت. رودلف زایترز هنوز به یاد می‌آورد: «موضوع در آن زمان پیشبرد بسیار محتاطانه‌ی فرایندی بود که نه تنها در مسکو، بلکه در کشورهای اروپای غربی، مایه‌ی نگرانی‌های فراوان شده بود.»

دریچه‌ای به سوی یکپارچگی

عطش آلمان به وحدت در برخی از پایتخت‌های اروپایی به تردیدها دامن زد. برخی نگران آلمانی قدرتمند در قلب اروپا بودند. مارگارت تاچر، نخست وزیر وقت انگلستان، با صراحت علیه وحدت دو آلمان موضع گرفت. فرانسوا میتران، رئیس جمهور وقت فرانسه، هم چندان به آلمانی یکپارچه راضی نبود.

هلموت کهل (چپ) و فرانسوا میتران، رئیس جمهور وقت فرانسه، در گردهم‌آیی سران کشورهای عضو جامعه‌ی اروپا در استراسبورگ فرانسه در سال ۱۹۸۹
هلموت کهل (چپ) و فرانسوا میتران، رئیس جمهور وقت فرانسه، در گردهم‌آیی سران کشورهای عضو جامعه‌ی اروپا در استراسبورگ فرانسه در سال ۱۹۸۹عکس: AP

تحولات اروپا در اتحاد جماهیر شوروی (سابق) هم با مخالفت روبه‌رو شد، زیرا یکی از دو قطب آن زمان دنیا دائم نفوذ خود را بر کشورهایی از دست می‌داد که در قالب پیمان ورشو، نقطه‌ی مقابل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و جامعه‌ی سرمایه‌داری را نمایندگی می‌کردند. در غرب بیم آن می‌رفت که علیه میخائیل گورباچف، رهبر وقت شوروی کودتا شود؛ عاملی که می‌توانست تهدیدی برای موافقت شوروی با وحدت آلمان باشد.

وحدت آلمان در کانون سیاست جهان

بخت با آلمانی‌ها یار بود. زیرا شرایط بین‌المللی مناسب برای وحدت دو آلمان که بعدها به‌عنوان "دریچه‌ای به وحدت" نامیده شد، تنها در سال ۱۹۹۰ وجود داشت. در این زمان هیچ رویداد دیگری در عرصه‌ی سیاست بین‌الملل، وحدت دو آلمان را از کانون توجه خارج نکرد. اگر تنها چند ماه می‌گذشت، شرایط قطعا فرق می‌کرد، زیرا نگاه جهان به سمت عراق برگشت. عراقی که در اوت ۱۹۹۰ به همسایه‌اش کویت حمله کرد تا این کشور را به‌عنوان استانی جدید به خاک خود بیافزاید.

مردم در "Theaterplatz" شهر درسدن آلمان در شب سوم اکتبر ۱۹۹۰ وحدت دو آلمان را جشن می‌گیرند
مردم در "Theaterplatz" شهر درسدن آلمان در شب سوم اکتبر ۱۹۹۰ وحدت دو آلمان را جشن می‌گیرندعکس: picture-alliance/ZB

در میانه‌های سال ۱۹۹۱ باز هم نفس جهان در سینه حبس شد، زیرا گروهی از ژنرال‌ها و بخش‌هایی از ارتش سرخ شوروی در مسکو علیه گورباچف کودتا کردند. اگر این رخدادها تنها یک سال زودتر به وقوع می‌پیوستند، فرایند اتحاد دو آلمان پیچیده‌تر و فرساینده‌تر می‌شد. در حالی‌که در زمان یادشده وحدت دو آلمان به تنهایی در کانون توجه سیاست جهان بود.

پارلمان آلمان یکپارچه

شادی همچنان ادامه داشت. نمایندگان پارلمان آلمان غربی و جمهوری دموکراتیک آلمان سرانجام جلسه‌ای مشترک تشکیل دادند. ۲ ماه بعد از آن انتخابات پارلمانی در آلمان یکپارچه، برای نخستین بار پس از سال ۱۹۳۲ برگزار شد؛ انتخاباتی که در آن جناح لیبرال - مسیحی دولت به رهبری هلموت کُهل، اکثریت قاطع آرا را به خود اختصاص داد.

Matthias von Hellfeld

PB/SA