جشنواره سینمایی برلین و دو فیلم با مشارکت ایران
۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبهفیلم برف ساخته آیدا بجیچ از بوسنی هرزهگوین، با مشارکت ایران و فرانسه تولید شده است. فیلم پیش از این در چند فستیوال به نمایش در آمده و مورد تحسین قرار گرفته است.
فیلم سینمایی برف روی هم اثری تیره و اندوهبار است و داستان آن در دهکدهای مسلماننشین در بوسنی میگذرد. در جریان جنگهای فاجعهبار بالکان، همه مردان کشتار شدهاند و در دهکده تنها مشتی زن و بچه زندگی میکنند. کودکان تنها کسانی هستند که شادی و سرزندگی روستا را حفظ کردهاند. زنان با کار و مشقت فراوان و با فعالیتهایی مانند مرباپزی تلاش میکنند، روستا را زنده نگه دارند.
در حملات خشونتبار صربها، مردان در گورهای ناشناس ناپدید شده اند، اما حضور نامرئی آنها همواره محسوس است. نیروی حیات به زنان یادآوری میکند که باید در غیبت مردان، به زنذگی ادامه دهند و نور امید را در دل فرزندان خود زنده نگه دارند. اما این اندرز در آنها کاری نیست و فکر و ذکر آنها بازیافتن شوی و فرزند گم شده است.
پس از جنگ، سروکلهی سوداگران پیدا شده که قصد دارند زمینهای دهکده را از دست روستاییان بیرون بیاورند. سرمایهداران داخلی و خارجی که هرگز با هم جنگ و دعوا نداشتهاند، دست به دست هم دادهاند تا اهالی سوگوار و ماتم زده را از ته ماندهی هستی نیز ساقط کنند.
زنان خسته و نومید از بدبختیها و حرمانها، نخست به وسوسهی خریداران تن میدهند و قصد دارند زمینهای خود را واگذار کنند، اما سرانجام با همفکری و چاره اندیشی، در برابر غارتگران میایستند و آنها را از روستا بیرون میکنند. فیلم پس از صحنهی برف، که با اندوهی دامن گیر همراه است، با پیروزی نیروی زندگی به پایان میرسد.
نیلوفر، فیلمی بحث انگیز!
فیلم نیلوفر را سابین الجمایل کارگردان لبنانی ساخته است. این فیلم به عنوان محصول مشترک ایران و لبنان و فرانسه عرضه شده است. داستان فیلم در عراق امروز میگذرد، اما به خاطر مشکلات قابل فهم، فیلم سراسر در ایران ساخته شده و عدهای از هنرمندان ایرانی در آن ایفای نقش کردهاند.
داستان فیلم بسیار سازنده و خیرخواهانه است: یک خانوادهی سنت زدهی عراقی قصد دارد دختر سیزده سالهای به نام نیلوفر (!) را به خانه شوهر بفرستد، اما دختر مقاومت میکند و به این زورگویی آشکار تن نمیدهد، چون میخواهد حتما درس بخواند و در آینده دکتر بشود. داستان از نظر افشای «سنتهای ننگین عشیرهای» و نمایش ظلم و ستمی که بر زنان میرود حرف ندارد!
یک لشکر از بازیگران ایرانی و عراقی و شاید هم لبنانی در دهکدهای برای خودشان ول میگردند. از نظر زبانی خوشبختانه هیچ اشکالی پیش نمیآید. هنرپیشههای عراقی مثل بلبل فارسی حرف میزنند منتها با لهجهی عربی، و هنرپیشههای ایرانی هم مثل طوطی عربی بلغور میکنند اما با لهجهی ایرانی! اینکه حرف همدیگر را چطور میفهمند زیاد مهم نیست و به تماشاگران هم ربطی ندارد.
فضای تصویری فیلم هم تکمیل است: خانم کارگردان تعداد بیشماری کلوزآپ و لانگ شات خوشگل گرفته و وسط آنها مقدار معتنابهی عکس کوه و تپه بر زده است تا یک فیلم شرقی ناب از نوع غربی پسند تولید شود.
برخی از تماشاگران دادشان در میآید که چطور چنین فیلمی به یک جشنوارهی معتبر بینالمللی راه پیدا کرده است. عدهای دیگر عقیده دارند که برعکس حتما باید به سازندهی این فیلم جایزهای اختصاصی داد، چون بیشک کاری فوقالعاده است که کسی بتواند حمایت دهها بنیاد خصوصی و نهاد دولتی را جلب کند تا چنین شاهکاری خلق کند!