جرج بوش و اتحادیه اروپا
۱۳۸۷ آبان ۱۰, جمعهاروپای به اصطلاح "قدیمی" را قدیمیترین اعضای اتحادیهی اروپا تشکیل دادند، که آلمان و فرانسه پیشتاز آنها بودند. در آن هنگام، این دو کشور از اعزام نیروی نظامی به عراق امتناع ورزیدند. از نظر گرهارد شرودر و ژاک شیراک سران وقت این دو کشور، رئیسجمهوری آمریکا با این اقدام نظامی خود، موازین بنیادین حقوق بینالملل را نادیده گرفته است. در واقع ایالات متحدهی آمریکا بعنوان قدرتمندترین عضو سازمان ملل و دکترین امنیتی بوش، با نقض این موازین، حقوق بینالملل را بیمعنا جلوه داده است.
تقسیم جهان به دوست و دشمن
بدین سان با شرکت برخی کشورهای عضو اتحادیهی اروپا در جنگ عراق و امتناع برخی دیگر، جرج دبلیو بوش موفق شد در اتحادیهی اروپا شکاف بیافکند. وی در سپتامبر ۲۰۰۱ گفته بود: « هر ملتی و هر منطقهای باید تصمیم خود را بگیرد: یا با ماست، یا با تروریستها».
این سخنانی است که بوش پس از رویدادهای تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بر زبان جاری کرد. آن هنگام فقط شش ماه از انتخاب او بعنوان رئیسجمهوری کشورش میگذشت. این تقسیم جهان به دوست و دشمن برای چندین سال به شاخص و معیار سیاست خارجی و دیپلماسی آمریکا بدل شد، حتا در رابطه با اتحادیهی اروپا.
شکاف عمیق
در مناقشه بر سر جنگ عراق در سال ۲۰۰۳، شکاف میان ایالات متحدهی آمریکا و مهمترین شرکای اروپاییاش عمق گرفت. این شکاف به درون اتحادیهی اروپا نیز راه گشود. صدراعظم وقت آلمان، گرهارد شرودر در اوایل سال ۲۰۰۳ دربارهی این شکاف در اتحادیهی اروپا گفت: « شکاف ایجاد شده در اتحادیهی اروپا حاصل سیاستهای من نیست. در مسئلهی عراق ۱۵ وزیر خارجهی اروپایی، از جمله آلمان، سیاست اروپایی مشترکی را به تصویب رساندند. این سیاست را باید درست تنظیم کرد. از آن گذشته، این امر نشان میدهد که ما در آغاز تدوین یک سیاست خارجی مشترک هستیم».
شرودر و شیراک، که چه از نظر سیاستهای حزبی و چه شخصا، نسبت به یکدیگر بیگانه بودند، در مسئلهی عراق خطوط مشترکی را علیه جرج بوش اتخاذ کردند. ژاک شیراک در آن هنگام گفته بود: « در این رابطه، ما دلیلی نمیبینیم منطق خود را که منطق صلح است، تغییر دهیم و به سمت یک منطق جنگ چرخش کنیم».
وزیر دفاع وقت بوش، دونالد رامسفلد این شکاف و چنددستگی را به درون پیمان ناتو کشاند و گفت: « وقتی از اروپا سخن میگوییم، شما به آلمان و فرانسه فکر میکنید. ولی من نه! من فکر میکنم که این اروپای قدیمی است. امروز اگر شما به ناتوی اروپا بنگرید، آنگاه درخواهید یافت که گرانیگاه به سوی شرق جا به جا شده است».
ادعای مسلح بودن صدام حسین به سلاح کشتار جمعی هرگز ثابت نشد و هنگامی که در سال ۲۰۰۴ ویدئوهای شکنجهی زندانیان ابوغریب انتشار یافت، به نظر میآمد که بوش اعتبار خود را در اروپا بکلی از دست داده است.
نگاههای معطوف به بحران مالی و انتخابات آمریکا
امروز، در پاییز ۲۰۰۸ نه بوش و نه عراق، دیگر موضوع اصلی اروپا نیستند. تمام نگاهها بهسوی بحران مالی جهانی و جانشین احتمالی بوش، یعنی باراک اوباما یا جان مککین معطوف است.
حال اگر اروپاییها میتوانستند انتخاب کنند، کدامیک از این دو را ترجیح میدادند؟ فابیان سولیگ از "مرکز دیپلماسی اروپایی" که یک اتاق فکر مستقل مستقر در بروکسل است، با اطمینان میگوید: « هم در میان مردم و هم در میان سیاستمداران اروپایی میتوان مشاهده کرد که آنها نسبت به اوباما بطور عام نظری مثبت دارند. بعنوان مثال وقتی اوباما به برلین آمد، دیدیم که مردم آمادهاند، با این شور و هیجانی که در آمریکا هست، همراهی کنند».
کریستف هاسلباخ