تقویت خط احمدینژاد در سیاستهای جدید صدا و سیما <br> گفتوگو با مهدی جامی
۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبهعزتالله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما، در سخنرانیاش در روز سه شنبه (۱۰ آذر) از تغییرات وسیعی در سازمان رادیو تلویزیون در جهت تقویت نیروهای حزباللهی در این سازمان خبر داد. ضرغامی از همگرایی بیسابقه بین ایرانیان داخل و خارج كشور در مقابله با نظام از طریق رسانههای مختلف گفت و تغییر مدیران در دوران پنج ساله دوم ریاستاش بر سازمان صدا و سیمای ایران را امری طبیعی خواند و راهبردهای پنج ساله دوم ریاستاش بر این سازمان را بر شمرد که از جملهی آنها کاهش موسیقی در برنامهها و "حفظ حریم زن" است. ضرغامی در ارتباط با همکاران زن در تلویزیون گفت: «آرایش خانمها در برنامههای تلویزیونی شرعا و قانونا ممنوع است چون خلاف شرع است و یك مورد هم نباید اتفاق بیفتد.»
بخش فارسی دویچه وله در گفتوگویی با مهدی جامی، روزنامه نگار و مدیر سابق رادیو زمانه، نظر او را در مورد سخنان ضرغامی جویا شد.
همگرایی ایرانیان داخل و خارج كشور در مقابله با نظام؟
جامی در مورد سخنان رئیس سازمان صدا و سیما در ارتباط با همگرایی ایرانیان داخل و خارج كشور در مقابله با نظام از طریق رسانههای مختلف و این که آیا چنین همگرایی و اتحادی واقعا بوجود آمده یا نه و چه دلایلی برای بوجود آمدن چنین اتحادی را میتوان نام برد میگوید: «این که بین ایرانیان داخل و خارج یک همگرایی ایجاد شده، واقعیت است. بعد از انتخابات ۲۲ خرداد یک چنین جنبشی شکل گرفت که جنبش ایرانیان داخل و خارج را همسو و متحد کرد، این درست است. ولی این که این امر عمدی بوده و روی نقشه بوده، نادرست است. این نتیجهی پشت کردن مقامات است به رای مردم. هر کس که رای داده بود و رایاش نادیده گرفته شد، سیاسی شد و فکر کرد که حقاش زیر پا گذاشته شده.»
سیاست رویارویی
این سوال وجود دارد که آیا سخنان ضرغامی نشانگر ضعف صدا و سیما و اذعان به شکست در یافتن مخاطب و قبول کیفیت نامقبول برنامههاست؟ جامی به مخالفت برمیخیزد و میگوید: «نه لزوما. من فکر میکنم که نظام جمهوری اسلامی همانطور که در سطح سیاسی ، پارلمانی، انتخاباتی حرکت کرده، در سطح تبلیغاتی هم همان طور حرکت خواهد کرد، یعنی در سطح انتخاباتی تصمیم گرفته که گروههای معینی از دایره سیاست کنار گذاشته بشوند، ولو این که مثلا قبلا صاحب مقامات بودند و نزدیک بودند به حکومت و در انقلاب شرکت داشتند. به همراه آنها طیفهای وسیعی از مردم را هم کنار میگذارد. چنان که بسیجیها را مقابل میکند با مردم و گروهی از مردم را در مقابل گروهی دیگر به کار میگیرد. در سطح رسانهای هم این اتفاق دارد میافتد. یعنی با صحبتهایی که آقای ضرغامی کرده، باید منتظر باشیم که دایره نفوذ طبقه متوسط جامعه در تلویزیون کمتر و کمتر بشود. شخصیتهای این طبقات کمتر در تلویزیون دیده بشوند. البته در سخنرانیهای قبلیشان، آقای ضرغامی گفته بود که ما بعضی از کارشناسان را دعوت میکنیم و آنها به دعوت ما پاسخ نمیدهند و به تلویزیون نمیآیند. یعنی این بایکوت به نحوی از پیش شروع شده و بخصوص پس از انتخابات شدت گرفته بود. حالا ایشان دارد در واقع یک استراتژی میچیند که بگوید خیلی خوب، اگر شما ما را بایکوت کردهاید و این تلویزیون را تماشا نمیکنید، حالا ما میآییم این تلویزیون را بیشتر اختصاص میدهیم به کسانی که طرفدار حکومت هستند.»
سیاست راهبردی پنج سال آینده
در سخنرانی رئیس سازمان صدا و سیما، سیاست راهبردی پنج سال آینده هم تعیین شده است. در این سیاست راهبردی از جمله اشاره شده به کاهش موسیقی در برنامهها، حذف مجریهای مشکل دار، ممنوعیت آرایش ِ خانمها در تلویزیون و حزباللهی کردن دانشکده صدا و سیما. چرا چنین اهدافی سی سال پس از انقلاب اسلامی تعیین میشوند؟
«این که مثلا موسیقی کم بشود، خواست طبقات معینی از جامعه ایران است، نه همه جامعه ایران. این که خانمها آرایش نکنند، ایشان میگویند این کار جنبه شرعی و قانونی ندارد. خب اگر نداشته در این سی سال هم نداشته. چطور در طی این سی سال اتفاق افتاده؟ طی پنج سال مدیریت آقای ضرغامی هم این اتفاق افتاده، اما یک باره ایشان متوجه شدهاند که این مسئله شرعی و قانونی نیست؟ اینها معنای سیاسی دارند. معنای سیاسیاش این است که تلویزیدون ایران دارد میرود به سمت هر چه متمرکز شدن و انحصاریشدن در خدمت آن گروههایی که دارند با جامعه ایران و انتخاب ایرانیان در سطح وسیع مقابله میکنند.»
تغییر مدیران صدا و سیما
جامی در این مورد که چرا بعضی مدیران صدا و سیما نیز تغییر کردهاند، با تکیه بر دیدگاه سابقاش میگوید: «شما نگاه کنید که از سالهای اول انقلاب تا سال ۶۰، سرکوب سال ۶۰ به بعد، اعدامهای سال ۶۷ ، تا فضا را به دست گروههای مشخصی در جامعه دادن، به اسم این که اینها سهمیه دانشگاه هستند، سهمیه جنگ هستند، بسیج هستند. سهمیهبندی کردن جامعه، گزینشی کردن جامعه، وادار کردن گروههای وسیعی به مهاجرت از ایران. اینها همه نشان میدهد که این حکومت روز به روز رفته به سمتی که خودش را از ارزشهای طبقه متوسط که زمانی با آنها مدارا میکرد و مجبور بود مدار کند دور میکند و میرود به سمت گروههایی که فکر میکند خاستگاه اصلی جامعه هستند. این که ایشان مثلا میگوید فضای حزباللهی را در بخشهای سازمان (صدا و سیما) ایجاد کنیم معنیاش این است که افراد بیشتری از گروههای حزباللهی و طرفدار نظام وارد تلویزیون شوند و افراد بیشتری که به طبقه متوسط وابسته هستند، آکادمیسین هستند، مجریان با سابقه هستند، آدمهای صاحب طرح و ایده هستند، اینها بروند بیرون از تلویزیون. این تحولات از نظر من معنیاش این است که طبقه متوسط تریبونهای هر چه کمتری داشته باشد و تمام روزنامهها و تلویزیونها که وابسته به دولت است، در اختیار گروه کوچکی قرار بگیرد که از منویات رهبری و دولت و آقای احمدی نژاد حمایت میکنند و این گونه بازنمایی شود که انگار این گروه اکثریت جامعه هستند.»
آینده صدا و سیما
جامی درانتها در باره آینده صدا و سیما پیشبینی خود را بیان میکند: «طبعا رادیو تلویزیون میرود در همان خطی قرار گیرد که آقای احمدی نژاد دارد عمل میکند، یعنی صحه گذاشتن بر شکاف اجتماعی ایران و جهتگیری کردن بر تقویت بخشی از این شکاف که البته آب در هاون کوبیدن است.»