1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

تشکیل استان البرز: اقدامی منطقی یا تصمیمی سیاسی؟

۱۳۸۹ تیر ۳, پنجشنبه

به پیشنهاد دولت و با تصویب مجلس، استان البرز با مرکزیت کرج به تقسیمات کشوری ایران افزوده شد. کرج پنجمین شهر پرجمعیت ایران است و در حوزه استحفاظی استان تهران قرار دارد. یک کارشناس، این تصمیم را سیاسی و جهت‌دار می‌داند.

https://p.dw.com/p/O2JR
عکس: AP Graphics

کرج دارای ۱۳۷۷۴۵۰ نفر جمعیت است و در رده بندی شهرهای پرنفوس ایران، پس از تهران، مشهد، اصفهان و تبریز قرار دارد. نقشه این استان که قرار است به زودی به هیئت دولت ارا‌ئه شود، کرج، گرمدره، فردیس، نظرآباد، ماهدشت و اشتهارد را در خود جای داده است. شهریار، قدس و ملارد، سه شهرستان دیگر این ناحیه که جمعیت و واحدهای تولیدی زیادی را شامل می‌شوند، همچنان در حوزه استحفاظی تهران باقی خواهند ماند. شهرهای یاد شده دارای یک میلیون و دویست هزار نفر جمعیت هستند.

وزرای دولت و نمایندگان این شهرستان‌ها عنوان می‌کنند که هدف از این تغییر، برداشتن باری بزرگ از روی دوش استان تهران، ارائه خدمات مطلوب و جلب توجه بیشتر به شهرستان‌های مجاور است. طرح هیئت دولت در این زمینه که بیستم تیرماه سال ۸۸ ارائه شده بود، روز دوم تیر سال ۸۹ به تصویب نمایندگان مجلس رسید.

سراج‌‌‌‌‌‌‌‌الدین میردامادی، روزنامه‌نگار و از مدیران پیشین وزارت کشور در گفتگو با دویچه‌وله از انگیزه‌های امنیتی و سیاسی برای این تغییرات می‌گوید و این تصمیم را ادامه مدیریت ناکارآمد کشوری برای تقسیم صوری امکانات، بودجه و رفاه اقتصادی می‌داند.

دویچه‌وله: ساز و کار قانونی و عرفی تبدیل چند شهرستان به استان چیست؟ آیا شاخص‌هایی چون مولد بودن، میزان جمعیت یا سرمایه معنوی و مادی آن مجموعه در نظر گرفته می‌شود؟

سراج‌الدین میردامادی:

سراج‌الدین میردامادی
سراج‌الدین میردامادیعکس: Irani
بطور کلی در نظام تقسیماتی ایران و سایر کشورها، باید مسئله جمعیت، اقتصاد، صنعت و پهناوری منطقه و پارامترهای سیاسی درنظر گرفته شوند. تجربه نشان می‌دهد که درطی ۳۱ سال موجودیت جمهوری اسلامی، معمولا کار کارشناسی دقیق و علمی در مسائل تقسیماتی انجام نمی‌شود.مهم‌ترین نمونه را می‌توان جدا شدن استان قم یا مقاومت عوامل سیاسی، امنیتی خراسان سابق در برابر تقسیم استان خراسان دانست. عمدتا لابی‌ها و روابط سیاسی جایگزین ضوابط می‌شوند.

با این توضیحات، چه امتیازاتی به یک استان یا مرکز استان داده می‌شود که به قول شما، رقابت و لابی بر سر آن می‌شود؟

حاکمیت همیشه تلاش کرده که نقصان‌های اداری، اقتصادی، صنعتی و کشاورزی در مناطق را با تبدیل کردن آن شهرستان به مرکز استان بپوشاند. این روشی است برای حل صوری مشکلات این مناطق. اما آیا مشکلات اردبیل یا قزوین با استان شدن آنها حل شدند؟ ممکن است در توزیع بودجه، مرکز استان بودجه بیشتری به نسبت شهرستان‌های تابع دریافت کند، اما مسئله اصلی ناکارآمدی مدیریت کشوری است که با تغییرات استانی این حل نمی‌شود.

در عین حال به نظر می‌رسد مردم مناطقی که استان می‌شوند، احساس آسودگی خاطر و پیشرفت می‌کنند. فکر می‌کنند کسب و کار بهتر می‌شود، یا قیمت املاک بالا می‌رود و وجهه اجتماعی و سیاسی منطقه‌شان بهبود می‌یابد. آیا این تصمیم‌ها در نوع خود به قصد جلب ولو موقت رضایت مردم صورت نمی‌گیرند؟

چرا. دقیقا به دلیل نبود شاخص‌های علمی، همین دلیل را مورد نظر قرار می‌دهند. نوع رابطه نماینده مجلس آن منطقه با وزارت کشور و اداره تقسیماتی کشور یا نوع زد وبندها و گرایش سیاسی نمایندگان و دوری و نزدیکی این مناطق به حاکمیت همه در این تصمیم‌ها نقش دارند و موجب گرفتن امتیاز می‌شوند. البته ممکن است این احساس روانی هم ایجاد شود که با تبدیل به استان زمین‌ها ترقی کند و بودجه بیشتری داده شود. اما تجربه نشان داده که مرکز استان شدن، رافع مشکلات اصلی شهرها یعنی نرخ بیکاری و تورم و مشکلات اداری نیست. ای بسا مشکلات در مواردی هم بیشتر شده‌اند.

می‌توان پیوندی برقرار کرد بین این تصمیم و مشکلات عدیده اجتماعی کنونی؟

بی‌تردید. شاخص‌های سیاسی، امنیتی و زد و بندها همواره جایگزین شاخص‌های علمی و کارشناسی شده‌اند. به نظر من، گسترش بحران سیاسی/ اجتماعی یک‌سال گذشته این‌ها را به فکر انداخته که شهرستان‌های استان تهران را محدود کنند. به این ترتیب، مدیریت سیاسی و امنیتی، آسان‌تر و راحت‌تر خواهد شد. من فکر می‌کنم انگیزه اصلی تشکیل استان البرز همین است.

یعنی مردم استان جدید را هم به نوعی از مسا‌ئل بحرانی و عدیده کشور دور کنند و سرشان به تغییرات منطقه گرم شود؟

دقیقا! تلاش می‌کنند جمعیت اطراف تهران را با لطایف الحیل راضی نگاهدارند و با این کارهای نمایشی و مانوری نظرشان را جلب کنند. قصد آنها این است که به این ترتیب، پایگاه متزلزل حاکمیت را به خیال خود بازسازی و پایدار کنند.

مهیندخت مصباح
تحریریه: فرید وحیدی