1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

بحران واقعی در کشورهای رشدیابنده روی می‌دهد

۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

با توجه به رکود اقتصادی جهان، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، در گزارش مربوط به توسعه‌ی خود، نسبت به فاجعه‌ای انسانی در جهان هشدار دادند. طبق این گزارش، ۹۰ میلیون تن دیگر در جهان، در کام فقر شدیدی فروخواهند رفت.

https://p.dw.com/p/HeFs

آلفونس آله، نویسنده‌ی فرانسوی گفته بود: «هنگامی که ثروتمند غذای کمتری برای خوردن دارد، فقیر از گرسنگی می‌میرد». با این سخن می‌توان پیامدهای بحران مالی و اقتصادی کنونی را در کشورهای بزرگ صنعتی و در حال توسعه مشخص کرد.

در کشورهای صنعتی ثروتمند، بیکاری افزایش می‌یابد. امری که برای انسان‌هایی که شغل خود را از دست می‌دهند وخیم است. ولی در این کشورها، یک سیستم کارای اجتماعی، بیکاران را درمی‌یابد. خیلی وخیم‌تر از آن، وضعیت در کشورهای در حال توسعه است که در آن‌ها شمار بیکاران نیرومندتر افزایش می‌یابد و از سیستم‌های امنیت اجتماعی نیز اثری نیست.

بنا به هشدار بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، ۹۰ میلیون تن دیگر، به فقر مطلق دچار خواهند شد و شمار گرسنگان به بیش از یک میلیارد تن افزایش خواهد یافت. جهان سوم، وارد یک وضعیت اضطراری توسعه خواهد شد.

در نتیجه‌ی بحران اقتصادی و مالی جهان، در ۹۴ کشور از ۱۱۶ کشور در حال توسعه و نیمه‌صنعتی، رشد اقتصادی به گونه‌ای دراماتیک کاهش یافته است. اگر چه رقم میانگین ثابت چندان وخیم به نظر نمی‌رسد، ولی واقعیت را بازتاب نمی‌دهد. زیرا پس از یک رشد ۱/۸ درصدی در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، در کشورهای جهان سوم، در سال جاری، میانگین نرخ رشد به ۶/۱ درصد می‌رسد.

این رقم میانگین، بیشتر مربوط به آن است که غول‌های اقتصادی نیمه‌صنعتی یعنی چین و هند نیز، هنوز در آمار، جزو کشورهای در حال توسعه به شمار می‌‌آیند. اگر چه در چین و هند نیز زمان نرخ رشد دو رقمی پایان یافته، ولی به‌رغم بحران، این کشورها هنوز در ابعادی رشد می‌کنند که کشورهای قدیمی صنعتی، حتا در زمان اوج شکوفایی رشد خود نیز خواب آن را نمی‌دیدند. با این همه، با توجه به رشد نیرومند جمعیت، یک رشد اقتصادی چهار تا شش درصدی در هند و چین، هنوز آنقدر پایین است که نمی‌تواند شمار قابل توجهی از انسان‌ها را از فقر مطلق رهایی بخشد.

در کشورهای در حال توسعه، بویژه در جنوب صحرا در آفریقا، موضوع بر سر نرخ رشد ناچیز نیست، بلکه بر سر کاهش شدید و همه‌جانبه‌ی کارآیی اقتصادی است. زیرا کشورهای در حال توسعه، از طریق بحران اقتصادی و مالی‌ای که توسط کشورهای صنعتی ایجاد شده، همواره نیرومندتر از چند طرف زیر فشار قرار می‌گیرند.

چند نمونه: کشورهای صنعتی برای تامین مالی پروژه‌ی نجات بانک‌های خود و بسته‌های کمک برای اعتلای اقتصادی، از بازارهای سرمایه‌ی بین‌المللی، ارقام هنگفتی به صورت وام دریافت می‌کنند. این امر، امکانات مالی کشورهای در حال توسعه را به گونه‌‌ای چشمگیر محدود می‌کند. افزون بر آن، سرمایه‌گذاران خصوصی، پول‌های زیادی از کشورهای در حال توسعه خارج می‌کنند، زیرا اعتماد خود را به رشد این کشورها از دست داده‌اند، یا به سرمایه‌ی خود در داخل نیازمندند.

این هنوز همه‌ی ماجرا نیست. بحران اقتصادی باعث شده که در بسیاری از کشورهای صادرکننده‌ی مواد خام در جهان سوم، همزمان شاهد سقوط قیمت‌ها و حجم مواد صادراتی باشیم. و در پایان این که بسیاری از کارگران مهاجر در کشورهای صنعتی، کار خود را از دست می‌دهند و در نتیجه نمی‌توانند پول برای خانواده‌ی خود به کشورهایشان بفرستند.

بویژه آن کشورهایی در معرض افزایش فقر قرار دارند که به نصیحت کشورهای صنعتی و سازمان‌های توسعه‌ی چندملیتی گوش دادند و خود را وارد اقتصاد و تقسیم‌کار جهانی کردند. البته آن‌‌ها تا مدت‌ها موفق هم بودند، ولی اکنون شکست بی‌رحمانه‌ای را تجربه می‌کنند. این ناکامی، نخست شمار بیکاران و سپس شمار گرسنگان را افزایش خواهد داد.

در سال گذشته، افزایش بهای مواد خوراکی و انرژی، به بسیاری از کشورهای جهان سوم ضربات سنگینی وارد کرد. اکنون نوبت ضربه‌ی رکود اقتصاد جهانی است. در حالی که کشورهای صنعتی با شبکه‌ی اجتماعی خود به یاری قربانیان بحران می‌آیند، در کشورهای در حال توسعه، امکان شورش به دلیل گرسنگی و مرگ به علت گرسنگی افزایش می‌یابد.

Karl Zawadzky

BM/FW