بازتاب ماجرای آزادی ملوانهای انگلیسی در وبسایتها و وبلاگهای ایرانی
۱۳۸۶ فروردین ۱۶, پنجشنبهکنفرانس خبری محمود احمدینژاد در روز چهارشنبه (۵ آوریل ۲۰۰۷) که در آن از آزادی ملوانان انگلیسی خبر داد، در وبلاگها و سایتهای فارسی نیز بازتاب کم و بیش گستردهای داشته است. اکثر نویسندگان این صفحات از آزادی ملوانان استقبال کردهاند، ولی در عین حال یا صریحا یا با طرح پرسشهایی کل ماجرای دستگیری ملوانان و یا جنبههایی از سیاستهای داخلی و خارجی دولت احمدینژاد را به باد انتقاد گرفتهاند.
شماری از وبلاگها و سایتها، آزادی ملوانها را نه از سر "رأفت اسلامی" که نتیجه اولتیماتوم 48 ساعته تونی بلر دانستهاند، هر چند که در مورد محتوای سخنان بلر که آیا اولتیماتوم بوده است یا نه، میان برخی از وبلاگنویسیها اختلاف نظر وجود دارد.
از همه جالبتر موضع سایت بازتاب، وابسته به محافل نظامی و امنیتی ایران است که ضمن طرح انتقاد فوق به اقدام احمدینژاد، نوشته است:
«اگر قرار بود این نظامیان بر پایه رأفت اسلامی آزاد شوند، آیا بهتر نبود آنان را دو روز پیش و قبل از آنکه نخستوزیر انگلیس اولتیماتوم ۴۸ ساعته برای آزادی آنها بدهد، یا پس از گذشت این مدت آزاد میکردیم تا شایبه ارتباط آزادی آنان با گستاخی بلر به وجود نیاید.»
سایت بازتاب در ادامه تلویحا کل ماجرا را هم زیر سوال میبرد و بعید نمیداند که نظامیان انگلیسی پس از بازگشت به لندن همه آنچه را که در تلویزیون ایران گفتهاند تکذیب کنند: «برگزاری مراسم استقبال از آزادی نظامیان انگلیسی، خرید لباس و گرفت عکس یادگاری نیز جای تعجب دارد. اگر افراد مجرم هستد، پس نباید مانند قهرمانان از آنان استقبال کرد و بدتر از آن، حضور پر از شوق و ذوق شماری از اعضای کابیه در این مراسم بود. هرچند امید داریم نظامیان انگلسی فردا که به لندن رسیدند، نامهها و اعترافات خود را تکذیب نکنند.»
نویسنده بازتاب در ادامه ابراز تردید میکند که جمهوری اسلامی در قبال آزادی ملوانها امتیازی به دست آورده باشد.
شماری از وبلاگها و سایتهای دیگر ایرانی که با سیاستهای حکومت میانه خوشی ندارند نیز، انتقادات مشابهای به اقدام احمدینژاد مطرح کردهاند. از جمله مریم شبانی، نویسنده وبلاگ "روزمرگیها" در مطلبی با عنوان "یک به پانزده به نفع انگلستان" این طور مینویسد:
«درست 24 ساعت پس از هشدار تونی بلر به ایران 15نظامی انگلیسی آزاد شدند؛ گویی محمود احمدی نژاد مجبور بود تا آن کنفرانس مطبوعاتی کذایی را برگزار کند و آزادی این نظامیان را نشانگر رافت اسلامی ایران و هدیه به ملت انگلستان بخواند تا شاید بدینوسیله افتضاح این شکست دیپلماتیک را پیش چشم ایرانیان پنهان کرده باشد...
نه آقای احمدی نژاد! این بار باختید. پانزده به یک باختید! شما 15 نظامی انگلیسی را آزاد کردید و درمقابل آنها یک دیپلمات ایرانی را. حتی هشدار تونی بلر به شما این فرصت را نداد تا تکلیف 4 ایرانی ربوده شده دیگر در عراق راهم روشن کنید.»
اکبر منتجبی نیز وبلاگنویس دیگری است که دو هفته بازداشت ملوانهای انگلیسی را سبب تصویر چهرهای خشن از ایران در سطح جهانی میداند و آن را اقدامی توصیف میکند که هیچ سودی برای کشور نداشته است:
«با دستور فوری رئیسجمهور ۱۵ ملوان نظامی انگلیسی نیز آزاد شدند. حدود دو هفته پرفراز و نشیب را ایران طی کرد. در رسانههای جهان، چهره خشنی از ایران به نمایش گذاشته شد. از ابتدا اعلام شده بود که ملوانهای انگلیسی وارد آبهای ایران شده بودند و مشغول تجسس بودند، در واقع به این دلیل آنها بازداشت شدند، اما ناگهان پس از آنکه نخستوزیر انگلیس یک زمان 48 ساعته برای گشایش بحران ملوانها به ایران داد، رئیسجمهور ایران آنها را آزاد کرد.»
در برابر نگاهی که آزادی ملوانها را شکست جمهوری اسلامی تفسیر کرده و آن را با اولتیماتوم انگلستان بیارتباط نمیداند، نگاههایی هم وجود دارد که به رغم مخالفتشان با برخی از سیاستهای جمهوری اسلامی اقدام دیروز احمدینژاد را درست و ناشی از دیپلماتیکتر شدن رفتار جمهوری اسلامی تلقی میکنند و و رابطهای بین این آزادی و اولتیماتوم انگلستان نمیبینند. از جمله صاحب وبلاگ ملکوت چنین نظری دارد:
«دو سه جا خواندم در وبلاگها که ایران از بیم تهدیدهای انگلیس جا زد. اولاً که این روایت از بن غلط است. هیچ یک از سیاستمداران انگلیس "تهدید" آن هم از نوع تهدیدهای خشن و شدیداللحن نکردند. تونی بلر گفته بود ۴۸ ساعت آینده نسبتاً مهم و حساس است (fairly critical) و گفته بود پس از آن مواضع سختتری خواهند گرفت. به این نمیگویند تهدید. این عرف دیپلماتیک در زبانبازی سیاسی است. نمیدانم ما چرا دوست داریم سیاستمداران ایرانی را همیشه زبون و ترسو و عاجز بدانیم؟ این چیزها دربارهی هر کسی صادق باشد، دربارهی احمدینژاد صادق نیست. او بارها نشان داده است از هیچ چیزی هراسی ندارد، حتی اگر به بهای بسیار سنگینی برای کشور تمام شود. پس نگویید او ترسید که این کار را کرد. اصلاً مسأله ترس نیست. من تنها حرکت آرام و تدریجی خردِ سیاسی را در این رفتار میبینم. خردِ سیاسی همان دیپلماسی است، همان استفاده از فرصتهاست. سوار شدن بر موج اتفاقات و استفادهی بهینه از لحظهها کردن است.»
کنفرانس مطبوعاتی احمدی نژاد از جنبههای دیگر
نویسنده وبلاگ "جمهور" در مطلبی با عنوان "گاف به سبک احمدینژاد" پاسخ وی به سوال خبرنگار سی ان ان را عجیب و نسنجیده یافته و آن را عملا تاییدی بر فیلم "300" دیده است: "سوال خبرنگار سی ان ان در مورد احتمال یک بده بدستان در جریان آزادی جلال شرفی دبیر دوم سفارت ایران درعراق و آزادی ملوانان بود. احمدی نژاد با یک نوع دستپاچگی خاص پاسخ داد: «اگر قرار بود معاوضه کنیم باید با صدهزار نفر معاوضه میکردیم». یعنی به باور احمدی نژاد این 15 ملوان با صدهزار نفر مثل جلال شرفی برابرند. اگر این فرض را صحیح بدانیم با این اوصاف کارگردان فیلم ۳۰۰ چندان هم به بیراهه نرفته است. به یک نسبت ساده بر اساس قاعده احمدی نژاد این ۳۰۰ نفر با نزدیک به دو میلیون نفر ایرانی برابرند!»
بخش مهمی از نظرات مطرحشده در وبلاگها به تناقض میان سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در عرصه مربوط آزادیهای اجتماعی و سیاسی برمیگردد. این نظر را از جمله در نوشته "وبلاگ بی مخاطب" دید که عنوان "چند سوال ساده" را بر خود دارد: «آیا این رأفت اسلامی تنها شامل اجنبیها میشود و شامل جوانان و دانشجویان و زنان ایرانی نمیشود؟...چند مورد را سراغ دارید که چنین رفتار مشابهی با فعالان سیاسی و روزنامهنگاران ایرانی و هموطن صورت گرفته باشد؟ آیا ملوانان انگلیسیها از روزنامهنگاران و دانشجویان خودیتر شدهاند؟»
صاحب وبلاگ " آسمان همه جا آبی نیست" نیز با اشاره به سرنوشت شماری از فعالان حقوق زنان و معلمان که در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند این سوال را مطرح میکند که اگر آزادی ملوانها به راستی از سر رافت بوده است، پس چرا این رافت شامل حال زندانیان مدنی داخلی حکومت نمیشود. او مینویسد: «آنها (معلمان و زنان زندانی)هیچ کس را در داخل ایران یا در خارج از ایران به قتل نرسانده اند و هرگز در اربیل عراق زندانی نبوده اند. آنها کوچکترین ارتباطی با تروریسم ندارند . پس اینها را به کدامین گناه به بند کشیده اند که پیامبر اسلام نیز در روز تولد خود نتوانست کمکی به آنها کند... جرم اینها بسیار سنگین است .اولین جرم این است که زن هستند و جرم دوم اینکه بدان معترفند و از حق زن بودن خود دفاع می کنند.»
در سایت "روز" نیز مطلبی در همین باره آمده است با عنوان «انگلیسیها رفتند، زنان راهی اوین شدند». نویسنده با اشاره به ابراز "ناراحتی" احمدینژاد از دربند بودن ملوانان انگلیسی از این که این "ناراختی" شامل حال منتقدان زندانی داخل نمیشود این گونه انتقاد میکند: « وقتی این زنان جوان که تنها جرم امثال آنها این است که به شیوه ای مسالمت آمیز برای مقابله با تبعیض های جنسیتی به پا خاسته اند، راهی سلول می شدند، مادر علی فرحبخش، روزنامه نگار اقتصادی هم به صفحه روزنامه ای نگاه می کرد که خبر از حکم سه سال زندان برای فرزندش داده بود. فرزندی که تنها به علت شرکت در یک سمینار اقتصادی، اتهام اقدام علیه امنیت ملی را بر دوش می کشد. این جوانان ایرانی البته سهمی از "ایام تولد پیامبر و عید پاک" که منجر به آزادی ملوانان انگلیسی، هزاران کیلومتر دور از خاک کشورشان شده بود، نمی برند. و آقای احمدی نژاد از این موضوع "ناراحت" نیست.»
اکبر منتجبی نیز با اشاره به تناقض دیگری در رویکرد احمدینژاد به یاد آورده است که او اصولا اهل پاسخگویی در باره اعمال و کردار دولتش نیست و به همین خاطر ه هم کم مصاحبه میکند و در مصاحبه دیروزش هم خبرنگاران داخلی راحت با مشکل مواجه بودند: «جای تعجب اینجاست که حتی اجازه طرح سوال به خبرنگاران رسانههای مستقل داده نمیشود. برخی همانند خبرگزاری ایلنا از شرکت در این نوع جلسات منع میشوند و برخی مانند روزنامههای منتقد دولت، اجازه طرح سوال نمییابند. تمام این اتفاقات در حالی رخ میدهد که قرار است در سال جدید نشانههای «اتحاد ملی» نیز به نمایش گذاشته شود. آیا از منظر دولت «اتحاد ملی»، عدم پاسخگویی به روزنامههای منتقد و منع رسانهها به جلسات آن است؟»