ایران و آمریکا: سه دهه وضعیت فوقالعاده
۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبهفرمان وضعیت فوقالعاده در زمان کارتر و پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۹۷۹ میلادی صادر شد. با این فرمان، صدور اسلحه و جنگ افزار به ایران ممنوع شد و واردات نفت ایران به آمریکا نیز متوقف گردید.
موضوع گفتوگوی دویچهوله با دکتر مهران براتی کارشناس روابط بینالملل، کاربرد این فرمان در مذاکرات احتمالی ایران و آمریکاست:
دویچه وله: آیا تمدید این فرمان تنها به معنای عدم تغییر در فضای روابط ایران و آمریکاست یا برجسته کردن دوباره خطر ایران؟
مهران براتی: تمدید این مصوبه، به موقعیت آمریکا در مذاکره احتمالی با ایران کمک میکند. چون یکی ازعوارض مذاکره بدون قید و شرط آقای اوباما با ایران، کنارگذاشتن شروط لغو این مصوبه خواهد بود. باید توجه داشت که ایران هنوز تصمیم ندارد به نظم بینالمللی بپیوندد. جمهوری اسلامی تمایل به ابرقدرت شدن و ادعای تقسیم قدرت در منطقه را دارد. این در نظم جهانی مورد قبول نیست. نظم جهانی عدالت سرش نمیشود و کشورها در این نظم برابر نیستند. به نظر من پیام آقای بوش با تمدید این مصوبه ایناست که ایران در مقام شرط گذاری نیست و باید پذیرای وضعیتی باشد که پس از تصمیمهای شورای امنیت به وجود آمده است.
به اینترتیب، امیدواریهای ناشی از روی کارآمدن آقای اوباما تا چه اندازه میتواند فروکش کند، چون بسیاری منتظر تحولات شگرف در منطقه یا در رابطه با ایران هستند...
ناامید نباید بود. دستورکارآقای اوباما حل مسئله خاورمیانه و ایران است. اما به نظرمن، مسائل مربوط به فلسطین و اسراییل یا عراق و لبنان برای ایشان ارجحیت دارند. من فکر میکنم مذاکره آمریکا با ایران تا انتخابات ریاست جمهوری دور دهم در ایران انجام نخواهد شد. باید منتظر بود و دید آیا آقای لاریجانی رییس جمهور میشود، آیا آقای احمدینژاد، آقای کروبی یا کس دیگری انتخابات را میبرد.
یعنی رییس جمهور آینده اختیار و توان این را خواهد داشت که اصول سیاست خارجی ایران را تغییر دهد؟
نه، اما در متدها تغییر ایجاد خواهد شد. احتمالا تحرکی در واقع بینیها بهوجود خواهد آمد وگرنه ماهیت حکومت ایران به گونهای نیست که پذیرای نظم کنونی جهانی باشد. این نظم به هر صورت تحت رهبری آمریکاست. اتحادیه اروپا، چین ، روسیه و هند مدعیان دیگر هستند. ایران باید با آمریکا کنار بیاید و البته چندی است که علایمی در این زمینه دیده میشوند. از پیام تبریک آقای احمدینژاد به اوباما بگیرید تا فرستادن آقای مشائی به نیویورک. آقای مشائی از دوستی مردم ایران و اسراییل حرف زده در حالیکه در جمهوری اسلامی اصلا اسراییل را به رسمیت نمیشناسند که مردمی برایش قائل باشند. به نظر میرسد آقای احمدینژاد میخواهد با انجام دادن نوعی عادی سازی در روابط ایران و آمریکا موقعیت بهتری در انتخابات ریاست جمهوری بعدی بهدست آورد.
ولی الان گفتید که تغییرات در روش خواهند بود نه در محتوا. دستاورد عملی هر تغییر در رهبری دولتی ایران چه خواهد بود؟
ایران باید به دنیا و آمریکا بگوید چه میخواهد. اگر بر سر غنی سازی حاضر به مذاکره نیست، برای چه موضوعی آماده مذاکره است؟ ظاهرا نظم جدید منطقهای و تشکیل یک سازمان امنیت و همکاری منطقهای مورد نظر ایران است. اما تا زمانی که ایران اسراییل را به رسمیت نشناسد، این همکاری صورت نخواهد گرفت. البته آمریکا انتظاراین کار از ایران را ندارد و کافی است که ایران به صورت "دوفاکتو" اسراییل را به رسمیت بشناسد. ایران از طرف دیگر میخواهد که آمریکا از منطقه بیرون برود. در حالیکه چنین چیزی مادام که کشورهای عربی ارتش قدرتمندی ندارد، شدنی نیست. به نظر من با توجه به این که انتخاب آقای اوباما خطر حمله نظامی آمریکا به ایران را برطرف کرده، کار نیروهای سیاسی برآمده از انتخابات بعدی در ایران برای یافتن راه حل این مشکلات آسانتر خواهد بود.