ایران من (۱) • بوانات طبیعتی بکر و جادویی
۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه
بعد از حدود ۳۰ سالی که سفرهای متعددی به ایران داشتهام و بسیاری از مناطق این سرزمین بسیار زیبا را دیدهام، از من خواسته شد تا مکانهایی را که بیش از همه مورد علاقهام بوده، توصیف کنم. این نخستین ایستگاه از نقاط مورد نظر من خواهد بود.
مکانهایی که از آنها خواهم گفت، لزوما مکانهایی نخواهند بود که هر کسی انتظارش را بکشد، چون معروف یا شناختهشده هستند. اینها میتوانند نقاطی باشند که مردمانش خاطرهای ویژه در ذهنم باقی گذاشتهاند یا شرایط خاصی که دیدار از آن مناطق را از دیگر جاها متمایز کرده است.
مکانی که میخواهم نوشتهام را در مورد آن آغاز کنم، تنها برای شمار اندکی از خوانندگان آشنا خواهد بود: بوانات، منطقهای دورافتاده اما گیرا در شمال شرقی استان فارس.
در آن منطقه روستایی کوچک به نام امامزاده بزم وجود دارد که عباس برزگر همراه با خانوادهاش در آنجا زندگی میکند. من چند سال پیش در شهر برلین در نمایشگاه ITB ، بزرگترین نمایشگاه صنعت گردشگری در جهان، با او که برای تبلیغ هتل روستاییاش آمده بود، آشنا شدم.
در سالهای اخیر در ایران سفر به مناطق دورافتاده کشور رسم شده و مردم اکنون دیگر تنها به شهرهای معروفی مثل اصفهان، شیراز و یزد سفر نمیکنند؛ شاید هم به این خاطر که بسیاری از خانوادههای ایرانی که امروزه در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، اصالتا اهل مناطق روستایی هستند و تا اندازهای دلتنگ این نقاط میشوند.
عباس برزگر به همراه خانوادهاش آگاهانه برای رهایی از هیاهو و هزینه بالای زندگی در کلانشهر، شیراز را ترک کردند و در روستای کوچک امامزاده بزم در شهرستان بوانات موطن جدیدی دست و پا کردند. البته موضوع گردشگردی در آن زمان مشغلهی ذهنی او نبوده است.
او در آغاز فروشگاه کوچکی را درست روبروی امامزاده شاه میر حمزه میچرخاند. شبی زمستانی در حالیکه باران سیلآسا از آسمان میبارید، صدای کوبه در بلند میشود. دو موتورسوار خارجی سر تا پا خیس مقابل در ایستادهاند و به دنبال جایی برای اقامت هستند و تقاضای ورود میکنند. هر چند خانهی برزگرها در آن زمان بسیار ساده و درویشانه بود، اما این غریبهها با روی گشاده پذیرفته میشوند و مطابق سنت نانوشتهی مهماننوازی ایرانی از آنها پذیرایی میشود.
صبح روز بعد مهمانهای سر حال آمده و با انرژی، تشکر میکنند و به سفر خود ادامه میدهند. احتمالا آنها سر راهشان این تجربه را نقل کرده بودند، چرا که کمی بعد دوباره گردشگران خارجی این بار به همراه یک راننده ایرانی به در این خانه میآیند و تقاضای جای خواب میکنند، زیرا شنیده بودند که در این روستا یک مهمانخانه وجود دارد.
علیرغم شرایط زندگی ساده و درویشانه خانواده برزگر، این گردشگران نیز با روی باز پذیرفته میشوند. این تجربه عباس را به فکر راهاندازی یک مهمانخانه روستایی با جای خواب برای گردشگران در این منطقه دور افتاده میاندازد. همین قدمهای آغازین، امروز یکی از نمونههای برجسته برای صنعت گردشگری روستایی در ایران را به وجود آورده است. در این مهمانخانه دو ساختمان با چند سوئیت برای مهمانان آماده شده و در کنار آن یک فضای باز سقفدار برای ساعات پس از عصر.
ساختمان کهنه کاهگلی به نمایشگاهی برای فروش و عرضهی لباسهای محلی، ابزارآلات و دستگاه، گیاهان و سبزیهای دارویی تبدیل شده است. نیلوفر کوچکترین دختر خانوادهی برزگر با آگاهی و خوشرویی لازم مسئولیت راهنمایی بازدیدکنندگان را بهعهده دارد.
با اینکه او تنها ۱۰ سال دارد اما تجربهی زیادی دارد و حتی صاحب کارت راهنمای گردشگری سازمان میراث فرهنگی است.
در محوطهی این مهمانخانهی روستایی انواع مختلف حیوانات خانگی مثل گاو، بز، گوسفند، مرغ، اردک، غاز، بوقلمون، مرغ شاخدار و حتی زنبور عسل وجود دارند که برزگرها و مهمانانشان را تقریبا به خودکفایی کامل تهیه مواد غذاییشان میرساند.
صبحانههایی که رقیه خانم درست میکند، خوشمزه، سالم و مغذی است: با عسل خانگی، شیر تازه، تخم مرغ و پنیر، انواع و اقسام مرباهای خانگی و طبیعتا نان تازه از مهمانان پذیرایی میشود. دستاورد جدید در این مهمانخانه گلخانهای با سبزیجات متنوعی است که مهمانان میتوانند به تناسب میل و علاقهشان از آن بهره ببرند.
حومهی بزم هم جایی بسیار دیدنی است و بوانات منطقهای حاصلخیز با آب و هوایی مطبوع به شمار میرود. در این منطقه باغهای وسیع درختان گردو، انار و انگور وجود دارند و عشایر تابستانها را در دشتهای اطراف سپری میکنند.
از ماه مه تا سپتامبر (حدودا اردیبهشت تا شهریور) گروههای عشایر خمسه از داراب در جنوب استان فارس به همراه گلههایشان به سمت این حوالی میآیند و ساکن میشوند.
عباس برزگر رابطهی خوبی با عشایر دارد و از راههای مختلف به آنها کمک میکند. برای مثال مدرسهای را به راه انداخته تا بچههای عشایر در ماههای تابستان در آن تحصیل کنند و چنانچه مهمانها مایل باشند، آنها را پیش عشایر نیز میبرد.
سر زدن به مهمانخانه روستایی برزگرها در بوانات با محیطی آرام و سالم و غذاهایی خوشطعم و طبیعی به هر کسی که میخواهد از ایران دیدن کند، شدیدا توصیه میشود. برای رسیدن به روستای بزم از سمت شیراز یا اصفهان اگر راه بیفتید، پس از رسیدن به دهبید به سمت شرق برانید. اگر از سمت شهر بابک راه میافتید، به سمت غرب برانید، پس از رد کردن هرات به روستای بزم میرسید.
به هنگام آخرین اقامتمان در ماه مه امسال، زمانی که از خانواده برزگر خداحافظی میکردیم، مسافران آلمانیام میگفتند: «این دو روز در بوانات مثل یک تعطیلات در مزرعهی روستایی بودند، حتی از آن هم زیباتر...»
****************
در مورد نویسنده:
هارتموت نیمان، متولد سال ۱۹۵۲، علاقه به کشورهای شرقی را در دوران دانشجویی در شهر گوتینگن و در میان همدورههای خارجی در خود یافت. تابستان سال ۱۹۷۹، چهار ماه پس از وقوع انقلاب در ایران او برای نخستین بار به آن کشور سفر کرد. هارتموت نیمان در سال ۱۹۸۵ تحصیل در رشتهایرانشناسی نوین در دانشگاه "گئورگ آگوست" در گوتینگن را آغاز کرد. او از سال ۱۹۹۲ به عنوان مترجم زبان فارسی و نیز راهنمای گردشگری فعالیت دارد و بیش از ۳۰ سال است که گردشگران آلمانی را به تماشای ایران میبرد.
کتاب راهنمای گردشگری در ایران به قلم هارتموت نیمان و لودویگ پاول به زبان آلمانی از سوی انتشارات "Reise Know-How" در سال ۲۰۰۵ به بازار آمد.